سَـــبیل

سَـــبیل؛ راهی است برای به اشتراک گذاشتن دغدغه ها و پرسشهای فکری، مذهبی، سیاسی و فرهنگی بنده، محمد دهداری.


این بار؛ سروش و خدشه به مهدویت!

محمد دهداری، دوشنبه، ۲۳ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۴۷ ب.ظ، ۱۱ نظر

عبدالکریم سروش

اخیرا در صفحه گوگل پلاس دکتر عبدالکریم سروش گزیده ای از سخنرانی وی با عنوان «اقبال و مهدویت» به شرح ذیل منتشر شده است:

«بنده واقعا متاسف شدم و مایوس شدم وقتی که دیدم آقای روحانی در سخنرانی بعد از پیروزی در انتخابات گفتند که دو چیز،باعث پیروزی من شد،یکی عنایات امام زمان و یکی هم درایت رهبری ... ،اینها ترویج خرافات است. مگر کار امام زمان دخالت در انتخابات است؟ چرا حالا فقط دخالت در انتخابات ایران؟ همۀ این مردم بنده خدا هستند. فقط ایرانی ها محتاج اند و مستحق اند که امام زمان بیاید و مثلا انتخابات آنها را سر و سامان دهد؟ اگر خدایی هست،خدای همه دنیاست،اگر پیغمبری آمده،برای همۀ دنیا آمده،اگر امام است برای همه دنیاست؛ قبیله ای که نیست،فرقه ای که نباید فکر کرد.
... قصۀ امام زمان چنان آلوده به خرافات شده است ، چنان از مجرای ظلال نخستین آن، بیرون آمده، چنان بی معنی شده که دیگر ذره ای قابل دفاع نیست. این اندیشه به درد مراجع شیعه می خورد؛ به درد هیچ کس دیگری نمی خورد.چون آقایان می گویند ما نائب امام زمان هستیم و به نیابت امام زمان هم وجوهات دریافت می کنند.اگر این نیابت را از آنها بگیرید دیگر امام زمان چه کار می کند امروز؟ لزوما برای او باید یک شغلی تراشید، که مثلا می آید در انتخابات دخالت می کند، اکنون این اندیشه نقش عوام فریبی پیدا کرده است ...
... قصه امام زمان یک قصه اعتقادی است. وقتی می گویم اعتقادی یعنی ما به لحاظ تاریخی قدرت اثبات آن را نداریم.آن طوری که موجودیت یک کسی،مثل پیامبر اسلام به لحاظ تاریخی محرز است؛یعنی مسلمان و نامسلمان وقتی به شواهد تاریخی مراجعه می کند،درمیابد که چنین کسی آمده و چنان آثاری از خود به جای گذاشته و از دنیا رفته است هیچ کسی شکی ندارد.به لحاظ تاریخی مسلمان باشد یا نباشد،شیعه باشد یا نباشد. وقتی به امام دوازدهم می رسیم تاریخ بسیار تاریک است. یعنی جز اینکه شما از پیش به چنین چیزی اعتقاد داشته باشید نمی توانید با شواهد تاریخی اثبات کنید برای اینکه خود شیعیان معتقدند: اولا حاملگی او در خفا بوده یعنی مادر او که حامله بوده شکم او نشان نمی داد که حامله است،خداوند می خواست که او را مخفی نگه دارد وقتی هم که به دنیا آمده 5 سال از دید مردم مخفی بوده بعد هم که همیشه غائب شده است. اما روایات شیعه الا ماشاالله می گوید که چنین کسی به دنیا آمده تولد او مخفیانه صورت گرفته حضور او مخفیانه بوده بعد هم که غیبت کرده است. اگر که آدمی نتوانست چیزی را با شواهد کافی باور کند،آنگاه درباره او سکوت خواهد کرد و چنان که گفتم این سکوت و این ناباوری ذره ای به مسلمانی،به اسلامیت و به ایمان آدمی لطمه ای وارد نخواهد کرد ...
... شب نیمه شعبان یکی از شب های قدر است و این از زمان پیامبر بوده است و هیچ ربطی به مسئلۀ مهدی و امام زمان ندارد.در روایات است که پیامبر اسلام این شب را بسیار گرامی می داشتند و شب زنده داری می کردند.یکی از دعاهای بسیار مهمی که از پیامبر نقل شده است، متعلق به همین شب است: خدایا،کسانی را که به ما رحم نمی کنند بر ما مسلط مکن؛ وَلا تُسَلِّطْ عَلَیْنا مَنْ لا یَرْحَمُنا...»

و اما بعد؛

هرچند شبهه پراکنی های سروش نخ نماتر از آن شده که ارزش پاسخگویی داشته باشد لیکن از باب خالی نبودن عریضه هم که شده عجالتا و مختصرا چند خطی درباره آخرین اظهار نظر وی می نویسم:

. باید از دکتر سروش پرسید به واقع این چه منطقیست که جمله روحانی مبنی بر انتساب پیروزی انتخاباتیش به عنایت امام زمان عج را با جهان شمول بودن ولایت حضرت حجت عج در تناقض می بیند! از این بچگانه تر هم می توان سخن گفت!؟ مَثَل این حرف کودکانه مَثَل کسی است که وقتی مصداق خاصی از جهان خلقت را به خالق یکتا و خلاقیت وی نسبت دهند زبان اعتراض بگشاید که مگر بقیه هستی خالق دیگری دارد که شما صرفا این شیء را به خلقت خداوند نسبت داده ای!؟ به قول معروف اثبات شیء نفی ما عدا نمی کند! بنا بر این منطق مسخره سروش هیچ کسی حق نخواهد داشت موفقیت های خویش را به عنایت خداوند متعال هم حتی نسبت دهد!

. قصه امام زمان ذره ای قابل دفاع نیست یا افاضات گاه و بی گاه سروش! سروش عادت کرده که هر ازچندگاهی لب به سخنان بی پایه و اساس و بدون ادله عقلی و نقلی صحیح و سالم گشوده هرچه از رطب و یابس در ذهن خود دارد با ادبیات صوفیانه و منظم و مسجع به خورد مخاطب خالی الذهن و بی دفاع دهد! وی هیچگاه برای مدعاهای شاخ دار خود از جمله همین ادعا، استدلال قوی ارائه نداده است و هر چه داشته نیز ترجمه های نازلی از متکلمان و فلاسفه مسیحی و غربی مانند جان هیک و شلایر ماخر و گادامر و کذا بوده است! و از آنجا که اینان در حوزه مهدویت بحمدالله نظریاتی ندارند اکنون که سروش به کوبیدن مهدویت رسیده حکم همان شاعری را دارد که قافیه اش به تنگ آمده و پشتوانه همان دو خط استدلال و برهان ترجمه ای را نیز از دست داده است!
. اصولا قابل دفاع بودن و نبودن قصه امام زمان(عج) چه دخلی به اخذ وجوهات توسط فقها دارد!؟ مگر اینکه ایشان به هر بهانه و در هر موقفی سعی در عقده گشایی نسبت به جامعه روحانیت داشته و دارد! خوب است بدانید وی تا زمانی که در چارچوب حاکمیت بود چنین بی پروا به روحانیت نمی تاخت و تا از دایره مسئولیت های حکومتی کنار گذاشته شد شروع به ساز مخالف زدن نمود که این خود میزان صداقتش را نشان می دهد!
۴. در نهایت باید در مقام پاسخ به شبهات ایشان بدین موضوع مهم اشاره نمود که آنچه تاکنون همواره نظریات سروش را با مشکل جدی مواجه نموده نقد درون دینی نظریات وی بوده است! چرا که سروش هنوز خود را در چارچوب اسلام و به عنوان یک روشنفکر مسلمان میداند و لذا در مقام نظریه پردازی نمی تواند از تقید به مقومات دین مبین اسلام شانه خالی کند! از جمله مهمترین این مقومات کتاب الهی و روایات و سیره معصومین است. همان دو ثقلی که پیامبر ص نزد امتش به ودیعه نهادند. سروش و امثال سروش تا زمانی که در چارچوب اسلام نظریه پردازی می کنند نمی توانند بر خلاف نصوص محکم از قرآن و روایات اجتهاد نمایند. منظور از نص محکم آیاتی است که قابل تفسیر به رأی نباشد و روایاتی که هم از نظر سند خدشه پذیر نباشند و هم از لحاظ محتوا غیر قابل مصادره به مطلوب!
مثلا در مورد ادعای الهام شاعرانه بودن قرآن اولین چیزی که تز سروش را زیر سوال میبرد این بود که کفار اعراب هزار و چهارصدسال پیش همین ادعا را نموده بودند و خداوند خود در قرآن آنرا نقل نموده و تکذیب کرده و ده ها آیه از قرآن شاهد بر این مدعاست و روایات فراوان دیگر و الخ!
در مورد تشکیک در وجود امام مهدی عج نیز وضع چنین است! به قدری روایات متعدد و متواتر و محکم و صحیح السند در این خصوص موجود است که بسیاری از علمای طراز اول عامه نیز به وجود مهدی موعود فرزند امام حسن بن علی العسکری اذعان نموده اند! بالاخره آقای سروش یا سخن معصوم(ع) را حجت می داند یا نمی داند! اگر می داند که چگونه می خواهد اینهمه روایت غیر قابل خدشه را نادیده بگیرد و اگر نمی داند که دیگر مسلمان نیست! بگذریم که بحث روایی مورد اشاره ما خود به نوعی تاریخی محسوب می گردد و مگر می توان اینهمه شواهد تاریخی را نادیده گرفت و مگر روایات در بستری غیر از تاریخ نقل شده اند که سروش بحث مهدویت را فاقد شفافیت تاریخی می داند!؟ تازه تواریخ معمولا از روش شناسی نظام مندی مانند آنچه در علم حدیث و درایه و رجال و امثالهم می بینیم برخوردار نیستند و لذا به نظر آنچه در قالب حدیث صحیح و بر اساس متدولوژی خاص علم حدیث پذیرفته شود از تواریخ معمولی بسیار قابل اعتماد تر است!
خلاصه اینکه اینگونه نیست که هر فرد فاسدالاعتقادی هرچه دلش خواست بر زبان بیاورد و انتظار داشته باشد همگان بی مطالبه دلیل و برهان از وی بپذیرند!
تازه آنچه گفته شد صرفا از منظر نقل بود براهین عقلی فراوان که ضرورت وجود و حضور حجت خدا در تمامی اعصار را بیان می کند بماند!
۵. اتفاقا هرآنچه سروش ادعا می کند خدشه ای به مسلمانی ما وارد نمی سازد مسلمانی ما را از درون تهی و بی هویت می کند! مسلمانی مطلوب سروش مسلمانی پروتستان است! مسلمانی سکولار! مسلمانی ایندیویجوال! مسلمانی اخته شده! مسلمان مطلوب سروش نباید دین خود را در سیاست و حتی اجتماع دخالت دهد و این البته با مدعای قبض و بسط وی در تعارض کامل است!
خود ادعای فعلی وی مبنی بر اینکه شک و عدم اعتقاد به مهدی موعود عج در مسلمانی ما ذره ای اثر نمی گذارد نیز با مدعای سروش در قبض و بسط در تعارض کامل است! مگر نه اینکه سروش در قبض و بسط تئوریک شریعت برای اینکه زیرآب حجیت معرفت دینی را بزند همه معارف بشری را در رابطه "تغذیه" با هم دانسته! حال چگونه است که برای جا انداختن نظریه شاذ خود در حوزه مهدویت چنین مدعی شده که عدم اعتقاد به مهدویت خدشه ای به ایمان و مسلمانی ما وارد نمی سازد!!!

پی نوشت:

+ صفحه پرونده سروش شناسی وبلاگ بنده را هم ببینید.
+ چه دلایل عقلی بر زنده بودن امام زمان(عج) وجود دارد؟
+ پاسخ به شبهات مهدویت از سایت آیت الله میلانی(حتما ببینید و بشنوید)

نظرات (۱۱)

با عرض سلام خدمت نویسنده ى محترم
 من چند صباحى است که با این وبلاگ آشنا شده ام و موضوعات آن را پیگیرى مى کنم. لازم است از شما بابت این وبلاگ تشکر کنم زیرا این وبلاگ مجالى را براى بحث درباره ى حوزه اندیشه فراهم کرده است اما یک انتقاد نیز دارم. 
انتقاد من این است که چرا نگاه شما به افرادى نظیر دکتر سروش این قدر ایدئولوژیک است ؟
البته باید بگویم که نگاه ایدئولوژیک فى نفسه مشکلى ندارد اما وقتى چنین نگاهى حقیقت را ذبح مى کند بسیار نگران کننده خواهد بود. 
درست است که آقاى سروش دیدگاه هایى دارند که با اسلام سازگارى ندارد اما به هر روى ایشان در برخى موضوعات مو شکافانه وارد مى شوند و مسئله را به خوبى حلاجى مى کنند. 
بنابراین درک بنده از نقد ایشان با درک شما متفاوت خواهد بود.  از نظر بنده دکتر سروش دغدغه مندانه مى خواهند درباره ى استفاده ى ابزارى از دین و اعتقادات هشدار دهند و براى آن مصادیقى را که البته  مى توان درباره ى آنها مناقشه کرد ذکر کنند. 
اینکه ما بیاییم و نیت خوانى کنیم و بگوییم که جمالى غرضى بوده است شایسته یک نقد علمى و منصفانه نیست. 
با تشکر از جنابعالى 
پاسخ:
سلام علیکم
ممنون بابت لطفتون
بنده بخش های مشخصی از نظرات سروش رو در وبلاگ طرح و با دو دو تا چهارتای عقلی و نقلی نقد کرده ام و حتی جایی که راجع به نیات سروش سخن گفته ام نیت خوانی احساسی نکرده ام بلکه دلیل و منطق آورده ام
اینکه بنده حقیقت رو ذبح کرده ام با ادعای صرف شما قابل اثبات نیست باید دلایلم را رد کنید
به عمل کار برآید دوست گرامی به سخنرانی نیست! من حرف کشکی نزده ام که صرفا با حرف بشه ردش کرد
بحث فلسفی کلامی کرده ام
ایدئولوژی اسلامی ما هم بلاشک در این مباحث مؤثر بوده ولی به شکل کاملا علمی
شما هم علمی جواب بده
  • موسوی عقیقی
  • سلام
    بنده چندین بار با دقت سخنان دکتر را خواندم . بنظرم در نقد سخنان ایشان راهِ ناصواب را پیمودید . اینک به نقد سخنان شما به ترتیب شماره گذاری ای که کردید می پردازم :
    1. دکتر سروش اثبات شیء و نفی ما عدا نکرده است بلکه منظور ایشان این است که چرا یک انتخابات را فلان فرد می آید به آن چهره تقدّس می دهد و خود را ناخودآگاه مورد تأیید امام زمان معرفی می کند . این جالب است که فقط کسانی که در جمهوری اسلامی به ریاست می رسند ادعا می کنند مورد عنایت امام زمان هستند .
    2. ادبیات نقد دوّمتان خالی از ادب است . دَم از این می زنید که چرا سروش مطالبی بدون دلیل ذکر می کند ولی خودتان بدون دلیل مخاطبین دکتر سروش را افرادی خالی الذهن می پندارید، این خودش بر روی هوا سخن پراندن نیست؟ چرا فقط مخاطبین کسانی که شما می خواهید دانا هستند و مخاطبین دکتر سروش خالی الذهن؟ چه فرقی است بین مخاطبین شخصیت های شما و مخاطبین دکتر؟ از کجا به این نکته رسیدید؟
    بعد در نقدِ علمی که ادعای آن را دارید حق اهانت نیست .
    و بعد هیچ قرابتی بین این دیدگاه سروش با دیدگاه فلاسفه ای که نام بردید نیست . اینکه چون آنان به مهدویّت باور نداشتند پس سروش هم مانند آنهاست قیاسی از روی ناچاری است که دلیلی برای آن اقامه نکردید .
    3. دارد دوست گرامی، دارد . وقتی اثبات امام زمان شود اثبات ولایت مهدوی هم دنباله اش می آید و وقتی اثبات ولایت شود به دلیل غایب بودن امام تفویض ولایت مطرح می شود و وقتی این مطرح گردد به دنبالش نیابت مطرح خواهد شد . نمی گویم کل جریان اثبات مهدی به اخذ وجوهات است، نه. اتفاقاً خیلی از همین فقها از روی حُسن نیّت و صداقت این نیابت را برای خود اثبات می کنند لیکن نمی شود گفت نیابت فقها ربطی به مهدویت ندارد . فقها اخذ وجوهات می کنند چون خود را نایب امام زمان می دانند که اگر ندانند دیگر چرا فقط فقها باید اخذ وجوهات کنند؟
    4. اولاً در حجیّت روایات و میزان اعتبار آنان و اصلاً تعریف روایت و نسبت روایت با ناقل(ائمه هدی یا پیامبر) خودش بحثی مفصل است که اینجا خودتان بی دلیل به ارائه نقد پرداختید . اگر دقت کنید سروش بحثش سر روایات نیست یا قرآن بلکه ادعای سروش اینه که امام زمان یک مسئله اعتقادی است نه یک مسئله تاریخی .
    بحث دکتر اصلاً سر قیاس اعتبار حدیث و روایت تاریخی نیست که شما به اشتباه آن را برداشت کردید . بحث سر اینه که سروش عقیده دارد امام زمان یک مسئله اعتقادی است نه مسئله تاریخی . حال اینکه کدام یک اعتبار بیشتری دارند جداست . اصلاً ماهیّت و مفهومِ مسئله تاریخی با مسئله اعتقادی فرق دارد . معاد یک مسئله اعتقادی است ولی تاریخی نیست زیرا تاریخ یعنی آنچه که در صحنه اجتماعات اتفاق افتاده است درحالی که معاد در این اجتماعات فاقد ظهور است اینکه معاد تاریخی نیست نفی حقانیت معاد را نمی کند بلکه ظهور در مسئله ای دیگری بنام اعتقادات دارد .
    شما که نمی توانید با روایاتِ خودِ پیامبر(ص) نبوّت او را اثبات کنید . تا شما از لحاظ تاریخی اثبات نکنید که فردی بنام محمّد بن عبدالله بوده و 40ساله بوده و در مکه بوده و زندگی اش این و آن بوده و امین بوده و بعد به نبوّت رسیده نمی توانید بگویید چون محمّد(ص) خودش می گوید نبی است پس ما قبول می کنید بلکه باید ظهور محمّد را از لحاظ تاریخی در صحنه اجتماعِ مردم اثبات کنید بعد تازه بپردازید به بررسی اثبات نبوت او چون اول باید بتوانید از لحاظ تاریخی وجود چنین فردی را اثبات کنید تا مسئولیت های او را اثبات کنید غیر از این باشد شما به خطا رفتید .

    پس اینجا بحث سر اعتبار تاریخی و اعتبار روایات نیست بلکه مسئله سرِ اینه که امام زمان مثل کدام قضیه است آیا تاریخی است یا اعتقادی و یا اینکه فقط تاریخی است یا فقط اعتقادی و یا اینکه هر دو را بهم دارد .
    مثال :
    مسئله تاریخی : سن ازدواج خدیجه با محمّد(ص) یا سنّ تولد یا وفات فاطمه زهرا(س) یک مسئله اعتقادی نیست و هیچ کس با نظریه ای متفاوت از نظریه فعلی نامسلمان نمی شود .
    مسئله اعتقادی : معاد و وجود نکیر و منکر و وجود حاملِ وحی .
    مسئله تاریخی - اعتقادی : وجود و نبوّت محمّد(ص).

    از نظر دکتر سروش مسئله امام زمان در قسمت «مسئله اعتقادی» جای می گیرد و از مشروعیت برای جای گیری در «مسئله تاریخی» یا «مسئله تاریخی - اعتقادی» برخوردار نیست . این مسئله نفی اعتبار وجود امام زمان نیست بلکه بیان چگونگی جریان امام زمان است . حال اینکه از نظر سروش امام زمان می تواند از لحاظ تاریخی اثبات شود یا اینکه از طریق احادیث می توان آن را اثبات کرد یک بحث جداست که خود دکتر هم وارد آن مباحث نشدند .
    و اینکه گفتید اگر سروش امام زمان را قبول ندارد پس مسلمان نیست یک حرف بی اعتبار است زیرا آیا عقیده شما یا شخصیت های مورد علاقه یتان ملاک مسلمانی مردم نیست که اگر کسی جزئی از عقیده شما را نفی کرد از دین خارج باشد . مثلاً اهل سنت امامت ائمه شیعی را قبول ندارد یا پیشوایی شرعی علی(ع) را حال چون قبول ندارند پس کافرند و نامسلمان؟ یا مثلاً ابن جنید اسکافی فقیه بزرگ شیعه و استاد شیخ مفید عقیده داشت که ائمه شیعی(ع) علمای ابرار هستند حال چون وی این عقیده را داشته آیا کافر است؟ شاید دلیلی که شما برای حجیّت احادیث(هر حدیثی) اقامه می کنید فلان اندیشمند آن دلیل را حجّت برای قبول احادیث نداند و بر اساس همین اختلاف کلی خب طبیعی است خیلی از عقائدش خلاف شما و امثالهم شکل می گیرد . فعلاً بحث بر سر اینکه روایات مهدویت را سروش قبول دارد یا نه نیست بلکه سر اینه که اصولِ استنباط شما از روایات با اصول استنباط دکتر سروش و ... شاید فرق داشته باشد چنانکه بین فقهای ما این مسائل فرق دارند مثلاً آیت الله شبیری زنجانی خبر واحد را قبول ندارند لیکن آیت الله وحید خراسانی این مسئله را قبول دارد به همین دلیل در بعضی از فتاوا باهم اختلاف نظر دارند یا مثلاً شهید ثانی خبر واحد در مسائل اعتقادی را کلاً مردود می داند ولی مرحوم مجلسی این گونه اخبار را حجّت می دانند . همین تفاوت اصول باعث اختلاف دیدگاه ها می شود . پس نمی توان گفت باید سروش همان اصولی را داشته باشد که ما داریم .
    پاسخ:
    سلام
    1. این چه حرفیه دوست عزیز! با این حساب هیچ کس حق نداره برای موفقیت هاش از امام زمان عج تشکر کنه! شما دارید سخن شاخ دار سروش رو مصادره به مطلوب می کنید و این در حالی است که هر کس متن سخنان ایشون رو بخونه متوجه اصل موضوع خواهد شد.
    2. شما چون معنای لغت "خالی الذهن" را نمی دانید دچار سوء تفاهم شده اید! خالی الذهن فحش نیست که شما بنده را بی ادب خطاب می کنید! کمی روی ادبیاتتان کار کنید. خالی الذهن یعنی نسبت به چیزی بی اطلاع بودن و هیچ زمینه ذهنی نداشتن! حتی افراد بعضا این لغت را راجع به خودشان هم به کار می برند! واقعا متاسفم از این همه قضاوت بی جا!
    ضمنا هیچ فرقی بین مخاطبین بنده و دکتر نیست. آنچه میان ما فارق است نحوه مواجهه دکتر و بنده با مخاطبین مان می باشد. ایشان با توسل به ادبیات و شعر و هزار جور سفسطه که در مطالب متعددی به برخی از آنها اشاره کرده ام سعی در اغوای مخاطب دارد و بنده هیچ گاه چنین جسارتی به ساحت مخاطبین نمی کنم.
    نکته جالب توجه اینکه نوشتید هیچ قرابتی میان نظرات فلاسفه و متکلمانی مانند شلایرماخر، گادامر، پوپر، جان هیک و دیگران با نظرات سروش نیست!! این اوج بی اطلاعی شما را از جوزه تخصصی فلسفه و فلسفه دین و دین پژوهی می رساند. خود سروش بعضا به کتب این آقایان ارجاع داده و کپی برداری وی از نظریات مشهور این نظریه پردازان اظهر من الشمس است. بنده در پرونده سروش شناسی خود در خصوص نظریه صراطها و قبض و بسط و بسط تجربه نبوی مفصلا این موضوع را موشکافی کرده ام. لطفا مراجعه کنید تا بدانید:
    http://dehdari.blog.ir/1392/02/drsoroush 
    3. باز رطب و یابس به هم بافتید گرامی! مفروض بگیرید که اخذ وجوهات توسط فقها کاری غلط باشد! و فرض بگیرد که ایشان این کار را بر اساس موضوع مهدویت انجام شدهند!(که البته هر دوی این فرضها غلط و بلکه دومی خنده دار است) آیا اینها دلیل می شود که سروش موضوعی مانند مهدویت که در جای خود دلایل محکم عقلی و نقلی دارد زیر سؤال ببرد!؟ وا عجبا از این منطق!
    4. منظور سروش را برای ما تبیین نموده اید و حال آنکه منظور ایشان واضح است! سخن بر سر همین موضوع است که ادعای سروش در خصوص عدم اثبات پذیری تاریخی وجود امام زمان عج کذب محض بوده و از بی اعتقادی وی به کلیت مذهب شیعه حکایت دارد! اتفاقا(علاوه بر اینکه ایشان با رد موضوع مهدویت عقل را تعطیل کرده) دعوا بر سر همان مبانی حدیثی هم هست. چگونه می توان این همه احادیث محکم و متواتر را در خصوص وجود و غیبت و ظهور حضرت حجت عج نادیده گرفت؟! غیر از اینکه دلی بیمار و عقلی مغرض چنین کند!
    مقایسه معاد با این موضوع کاملا مضحک است! تولد و غیبت صغری و غیبت کبری حضرت صاحب عج و احادیث فراوانی که از این وقایع و ظهور ایشان در آخر الزمان حکایت دارد همه و همه در تاریخ ثبت شده و مربوط به گذشته است و حال آنکه معاد موضوعی است که هنوز اتفاق نیفتاده و مربوط به آینده! این چه طرز استدلال است!؟
    سروش با اعتقادی خواندن مسئله مهدویت خیال کرده می تواند استنادات تاریخی و روایی این موضوع را که حتی در منابع عامه نیز وجود دارد به محاق برد و اذهان را منحرف کند که اینها همه از اغراض ناشایست ایشان حکایت دارد! وگرنه مگر می توان چنین امر واضحی را نادیده گرفت؟! برای اطلاع بیشتر در این خصوص به لینک های انتهای مطلب رجوع کنید.
    5. سخن بنده را تحریف کرده اید! این با اخلاق علمی سازگاری ندارد و حتی با اخلاق عمومی که ابتدای کامنت داد سخن در آن باب سر داده اید! بنده نگفتم که چون به امام زمان عج اعتقاد ندارد مسلمان نیست که البته این سخن نیز در جای خود جای تامل دارد و فی الحال از کنارش می گذریم. سخن بنده این بود که "بالاخره آقای سروش یا سخن معصوم(ع) را حجت می داند یا نمی داند! اگر می داند که چگونه می خواهد اینهمه روایت غیر قابل خدشه را نادیده بگیرد و اگر نمی داند که دیگر مسلمان نیست!"
    مشخص است که جمله فوق ربطی به دعوای طلبگی در خصوص رجال و درایه نیست که بگوییم کسی این حدیث نوعی را قبول دارد و دیگری ندارد. سخن بر سر کلیت حجیت کلام معصوم ع است! آن هم توسط کسی که به گفته خودش تمام سخنان مولانا برایش حجت است و در برخی براهین خود در صراطها صرفا به کلام مولانا احتجاج نموده است! تعجب می کنم که در یک پاراگراف دو بار سعی در تحریف سخن بنده داشته اید!! ضمنا محل بحث دعوای شیعه و سنی هم نیست! بلکه منظور خروج از مذهب تشیع است که اسلام حقیقی نیز همان است! وگرنه وی اگر رسما بگوید من سنی شده ام کسی به وی خرده نخواهد گرفت که چرا برای احادیث محکم و متواتر معصومین علیهم السلام هیچ ارزشی قایل نیستی. هرچند بسیاری از دانشمندان مذاهب عامه نیز روایات معصومین ما را حجت می دانند و حتی بر اساس برخی از آنها فتوا می دهند.
    مگر می شود کسی خود را شیعه بداند و به مقومات آن معتقد نباشد؟! حجیت کلام و فعل و سیره معصومین علیهم السلام آیا از مقومات شیعه نیست؟!
  • موسوی عقیقی
  • سلام مجدد
    1. ظاهراً درست متوجه نشدید و تفکیک قائل نشدید . اصولاً فرق است بین استمداد از امام زمان و کاری را عنایت او دانستن . اولی نسبت موضوع به امام نیست بلکه طلب کمک است ولی دوم نسبت دادن موضوع به امام است و انتصاب فعل فاعل به عنایت امام . این دو کلاً فرق دارند با یکدیگر . آنچه سروش گفته آن است که چرا فلانی انتخاب خود را منتسب می کند به امام زمان؟
    2. بنده هم نگفتم که فحش است، این یک اتهام و سوءبرداشت عجولانه است . اینکه مخاطبین فلانی را بی اطلاع بدانید و خود را مطلع . و بعد به قول خودتان اثبات شیء نفی ما عدا نمی کند، بالفرض که دکتر در سخنرانی هایش شعر و ... را برای توجیه حرف هایش بکار می برد، حال در این سخنرانی که متنش را آوردید کجایش شعر گفته که بخواهد درباره موضوع مطروحه مخاطب خالی الذهنش را اغوا کند؟
    بنده نگفتم سروش به آنان تعلق فکری ندارد . اتفاقا دکتر سروش دبّاغ نیز تصریح می کند که پدرش تعلق فکری دارد لیکن من در اینجا گفتم این سخنان دکتر سروش درباره مهدویّت ربطی به عقائد فلاسفه ای که نام بردید ندارد، اگر دارد خب مدرک ارائه دهید .
    3. سروش مهدویّت را نفی نکرده بلکه گفته گرفتار خرافات شده است(می گوید : قصه امام زمان چنان آلوده به خرافات شده است).
    بعد هم اینکه سروش روایات تاریخی در موضوع مهدی را حجت می داند یا نمی داند بحثش جداست که نیازمند توضیح خود دکتر است ولی از چیزی که در اینجا گفته اند نمی شود گفت سروش عقیده دارد امام زمان وجود ندارد . دقت کنید گفتم از سخنانی که توی این سخنرانی کردن نمی شود نفی مهدویت را از سوی دکتر نتیجه گرفت .
    و بعد بحث سروش درباره حجیت نیست . اگر می گویید هست خب از کجای سخنان سروش این را نتیجه گرفتید که وی حجیت احادیث مهدویت را رد می کند؟(نمونه بیاورید) . در حالی که سروش گفته مهدویت یک مسئله اعتقادی است نه تاریخی و در این زمینه حق با سروش است حال اینکه آیا احادیث مربوط به مهدویّت حجیت دارند یا ندارند هم بحث جدا می خواهد و هم مورد بحث دکتر نیست .
    جناب گرامی، اصلاً فرق مسئله تاریخی و مسئله اعتقادی را فهمیدید؟
    من معاد و مهدویت و... قیاس نکردم . مثال زدم برای موضوعات مربوطه شان و این قیاس نیست . و بعد تاریخ مسئله ای است که در صحنه اجتماع اتفاق افتاده باشد در حالی که مسئله مهدی اینطور نیست چون تولد و محل رشد او در خفا بوده و بعد که در غیبت زیسته . این وجه تاریخی ندارد . تاریخ وجهِ عینی برای عمومیت مردم آن زمان است در حالی که این مسئله فاقد وجه تاریخی است و خب یک مسئله اعتقادی است مثل وحی . وحی یک پیام الهی است که عمومیت مردم فاقد درک و دریافت آن هستند پس این نمی تواند یک مسئله تاریخی باشد زیرا عینی و محسوس نبوده است . قضیه مهدویت هم اینگونه است عینی و محسوس نبوده است که مردم بتوانند آن را درک کنند .
    دکتر سروش می گوید این قضیه تاریخی نبوده است بلکه اعتقادی است . مثل وحی .

    شیعه بودن یک چیز است صحیح بودن یا ناصحیح بودن آن مقومات یک چیز دیگر . شیعه بودن یعنی پیرو پیامبر و اهل بیت او بودن . یعنی کسانی که به پیامبر و اهل بیت او وفادارند و به آنان حبّ دارند . حال اینکه عقائد شیعه چی هست و از کجا استخراج شده و حجت این استخراجات به چه میزان است بحثش فرق دارد .
    من نه نظریات فلسفی سروش را قبول دارم و نه نظریه او درباره وحی که فکر کنید من طرفدار سروش هستم .
    بلکه من می گویم اگر می خواهید نقد کنید اوّل بفهمید سخنران(هرکه باشد) چه گفته و منظورش چه بوده بعد نقد را انجام دهید .

    پاسخ:

    سلام

    1. کسی از استمداد سخن گفت!؟ خود سروش آیا کلمه ای از استمداد حرفی زده؟! یا آیا اصلا روحانی منتخب شدن خود را منتسب به حضرت حجت عج نموده است!؟ شما باز سعی در مصادره به مطلوب و توجیه سخنان سروش نموده اید. مسلما هیچ کس خود را در مسیر باطل نمی داند و زمانی که در مواقف مهم زندگی به توفیقات و پیروزی هایی نائل می شود واضح و مبرهن است که این موفقیت ها را نتیجه توجهات حضرت صاحب الزمان بداند. از آن هم بالاتر ناشی از عنایات حضرت حق و یکایک معصومین علیهم السلام بداند! آیا این به معنی آن است که مردم خود را نماینده خدا و معصومین روی زمین می دانند!راستی چطور است با توجه به استدلالات سروش وجود خدا و معصومین را نیز "ناباورانه" بنامیم چون مردم معمولا در اینگونه مواقع از ایشان نیز نام می برند!

    2. شما رسما و صراحتا به دلیل اینکه بنده از لفظ "خالی الذهن" استفاده کرده ام ادبیات بنده را خالی از ادب و اهانت آمیز دانسته اید! یک بار دیگر متن خود را بخوانید! ضمنا اینکه مخاطبین سروش را بی اطلاع از حوزه فلسفه دین و دین پژوهی بدانم آیا عجولانه است بعد از سالها سر و کله زدن با آنها و بحث ها و گفتگوهای متعدد و متمادی؟! مخاطبین وی حداقل عموم جامعه دانشگاهی ما هستند. آیا این مخاطبین همگی فلسفه و کلام خوانده و دین پژوه هستند یا در این حوزه مطالعه داشته اند؟! به شخصه که تا کنون حتی یک مورد از طرفداران سروش را ندیده ام که در این حوزه ها تخصصی داشته باشد! دلایل طرفداری این افراد از سروش نیز خود آسیب شناسی دیگری می طلبد که بنده در یاداشت دیگری به آدرس ذیل بدان پرداخته ام:
    http://dehdari.blog.ir/1387/11/%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%B4

    نکته دیگر اینکه بله سروش در این سخنرانی شعری نگفته ولی متعلق کلام بنده صرفا این سخنرانی نبوده! عجیب است که شما خود را به تغافل زده و از این موضوع اظهار بی اطلاعی می کنید! سروش به واقع از جمله کسانی است که عقلانیت را به چوب ادبیات و شعر و نثر مسجع و ملمع و غیره به هرزگی کشانده و قربانی امیال و افکار بی بنیه و بی بینه خود کرده! شاهد سخن بنده کتاب های وی مانند همین صراطهای مستقیم و الخ!
    نکته آخر در این بخش اینکه به قول اصحاب کوچه و خیابان خوب روی سخن خود می غلطید و فرار به جلو می کنید! شما در کامنت قبل صراحتا نوشته اید که سروش هیچ قرابتی با فلاسفه و متکلمان مسیحی که بنده نام بردم ندارد و اینبار می گویید این سخنرانی خاص وی ربطی به آن فلاسفه و متکلمان ندارد! دوست عزیز اینرا که بنده خود در یادداشت ذکر کرده ام که چون ایشان نظریه ای در باب مهدویت نداشته اند المنة لله اینبار سروش کپی برداری نکرده و از خودش سخن گفته است.
    3. سروش اول مدعی می شود که وجود امام زمان عج از نظر تاریخی قابل اثبات نیست و بعد خود معترف شده که روایات شیعه الی ماشاءالله بر وجود و حضور و ظهور وی صحه می گذارد. سپس می گوید: "اگر که آدمی نتوانست چیزی را با شواهد کافی باور کند،آنگاه درباره او سکوت خواهد کرد و چنان که گفتم این سکوت و این ناباوری ذره ای به مسلمانی،به اسلامیت و به ایمان آدمی لطمه ای وارد نخواهد کرد"
    از این جملات هم عدم اعتقاد ضمنی وی به حجیت کلام معصومین علیهم السلام قابل استنباط است و هم ناباوری وی نسبت به حضرت حجت عج! زیاده سخنی نیست که در خانه اگر کس است یک حرف بس است!
    4. و اما فرق مسئله تاریخی و اعتقادی!
    جناب گرامی، قرار نیست که ملت هر چه شما و سروش گفتید بپذیرند! تفکیکی که شما قائل بدان شده اید اولا به این صراحت از کلام سروش قابل استخراج نیست و ثانیا بالفرض که منظور وی همین باشد که شما گفته اید؛ سخنی به واقع غلط است که صرفا برای اثبات حقانیت خدشه ای که سروش به موضوع مهدویت وارد ساخته عنوان شده است و بس! و هیچ پایه و اساس علمی چه در حوزه اعتقادات و چه مباحث تاریخی ندارد!
    موضوعات تاریخی و اعتقادی در بسیاری موارد نسبت عموم و خصوص من وجه دارند و اینگونه نیست که همواره متباین بوده باشند و هر چه تاریخی است اعتقادی نباشد و هرچه اعتقادی است تاریخی نه! خود شما در کامنت قبل مواردی مانند بعثت نبی اکرم ص را به قول خود تاریخی-اعتقادی خوانده اید! حال چه تفاوتی میان این دو وجود دارد؟ آیا چون در مورد مهدویت شهادت مردم عادی یا تواریخی که اکثرا توسط اهل سنت نوشته شده به اندازه موضوعی مانند بعثت نبوده "ناباوری" نسبت بدان توجیه عقلانی می یابد؟!

    در وبلاگ خود در پاسخ به نقدهای دقیق یکی از مخاطبان به مقاله تان در خصوص مالک اشتر نوشته اید که:

    "ولی درباره اعتماد به مسائل تاریخی باید بگویم که شما باید به مباحث تاریخی اعتماد داشته باشید مگر آنکه خلافش اثبات شود چون اگر قرار بر این باشد که شما می گویید تمام مسائل تاریخی از زندگانی محمّد(ص) تا عاشورا و شهادت ائمه شیعی و قضایای سقیفه و غدیرخُم و خیلی از مسائل دیگر غیرقابل اعتبار می شوند" و سپس برای مدعای خود شواهدی از تواریخ موجود آورده اید.

    آیا سخنان متعدد و متواتر معصومین ع از خود حضرت رسول گرفته تا امام حسن عسکری علیهم السلام از نظر اسنادی ارزش کمتری نسبت به شواهد تاریخی نقل شده از مردم عادی دارد و مگر اصولا تاریخ چیزی غیر از همین نقل قول هاست که می بایست سره آنها از ناسره شان جدا گردد! سخنان انسان های عادی در تواریخ مورد استناد قرار می گیرد حال چگونه است که سخنان متواتر معصومین علیهم السلام را شما و جناب سروش از متن تاریخ جدا کرده و حتی شأن تاریخی مانند سخن مردم عادی نیز برای ایشان قایل نیستید؟!
    علاوه بر این در خصوص حضرت حجت عج شواهد مردم عادی نیز وجود دارد که البته به تعدد و تواتر روایات معصومین ع نیست.
    برای اطلاع بیشتر در این خوص به لینک های انتهای مطلب مراجعه نمایید.

    5. خودتان خوب گفته اید! شیعه بودن یعنی پیروی از یامبر اکرم صلوات الله علیه و  ائمه طاهرین علیهم السلام! سخن بنده نیز این بود که  آنچه سروش در این سخنرانی گفته و چیزهای بیشتری که جاهای دیگر گفته و نوشته نشان دهنده عدم پیروی وی از ایشان است!

    حرف آخر اینکه وقتی از لغت "بفهمید" در مورد طرف گفتگویتان استفاده می کنید بدانید که این بفهمیدتان نوعی توهین است!

    این را هم بگویم که بنده شما و افکارتان را می شناسم. وبلاگتان را دیده ام و نظرات شاذ شما در خصوص مباحث تاریخی مانند آنچه در مورد مالک اشتر گفته اید و یا آنچه راجع به اعدام ریحانه جباری نوشته اید و دیگر نظرات تان را می دانم و می دانم اصولا به سخنان شاذ و زیر سؤال بردن بدیهیات علاقه مندید! شما بعضا چنان استدلال های آبکی برای اثبات مدعای خود ارائه می دهید که گویی همگان غیر جنابتان فاقد توانایی اندیشیدن هستند.

    به عنوان یک دوست شما را از روش ناصواب پرهیز می دهم. باشد که مشی خود را تغییر دهید!

    شما سخنانتان را نوشتید و پاسخ هایتان را نوشتم و بیش از این ادامه دادن بحث با شما مراء و حرام  و از آن مهمتر بی فایده است.

    والسلام

    سلام با تشکر از نگارنده این وبلاگ 
    به نظرمن که حرفهای سروش واضح بود و ایرادات و نقدهای شما هم به جا بود. من واقعا متاسفم برای این افرادی که سعی دارند به زور حرفای سروش رو توجیه کنند و بگند که مثلا فلان منظور رو نداشته دیگه ازین واضح تر چی باید بگه ... این توجیه کنند گان و طرفدارای سروش به نظرم اگه اون بیاد فحشم بده و هر چی بگه باز یجور توجیه میکنند که نه مثلا منظور سروش این نبود که فلان بود بهمان بود.... 
    پاسخ:
    سلام
    موافق
    دنبال یه جواب علمی بودم اینقدر احساسات و خشم حزب اللهی به خرج دادید که منصرف شدم.
    پاسخ:
    کاش شما احساسات و خشم حزب السروشی به خرج نمی دادید و حرف علمی می زدید!
    نقد نویسنده نشان از غرض ورزی و کینه توزی شخصی دارد
    آزاد اندیش باشید تا در دام حکومتها نیفتید
    آزاد اندیش باشید تا نقد معقول داشته باشید
    پاسخ:
    کاش به جای این تهمت و توهین ها شما هم نقدی علمی می نوشتید
    سلام ودرود خدا برشما.عالی بود خیلی مستدل وعلمی جواب دادید.امیدوارم مقبول درگاه احدیت واقع گردد.واقعا تعجب میکنم انسان اینقدر مغرور.متاسفانهبعضیها خودشونو به خواب میزنن حالا شما هرچی صغری کبری بچینی نمیپذیرند.اظهرمن الشمس میباشد که آقای سروش اگر توبه نکنند ازدین خارج شده میباشند.کسی که قرآن را الهام ورویا میداند معلومه چه اعتقادات فاسدی داره.حالا میاد با اون ذهن فاسد درمقوله مهدویت نظر میده.بله کافیه فقط به قرآن رجوع کنیم البته منصفانه.این همه آیه راجع به ولایت وامامت بحث شده.نمیدونم انسان باید خیلی بی انصاف باشه به نظرات اعتقادی این خارج شده ازدین وقعی بنهد.جای تاسف دارد.پیامبراعظم ومولا علی که نفس پیامبر معرفی شده وهمه حضرات معصومین همگی این بزرگواران یک شخصیت واحد منتها در14کالبد جسمانی متفاوت.به تعبیرحضرت آقا یک انسان250 ساله.کاربه جایی رسیده انسانهای کافر روشنفکردینی تلقی میشوندوعده ای هم باورمیکنند.عجبا.
    پاسخ:
    سلام
    ممنون از لطفتون
  • حامد محمدی
  • سلام
    پاسخ های شما را خواندم ولی ای کاش یا نظری نمیدادید یا از کارکشتگان کمی تحقیق به عمل میاوردید و جواب های مناسب بیان میکردید . زیرا با دادن جواب های چنین دور از ماجرا بیشتر کمک به تبلیغات فکری افرادی چون دکتر سروش میکنید (درست یا غلط بسیار نیاز به تحقیق دارد زیرا که سوالهایی گه افرادی چنین محقق بیان میکنند بسیار مستدل و موشکفانه است)
    جوابهای شما را اصلا نپسندیدم و بیشتر شبیه دانشجویی است که وقتی سوالی را بلد نیست کل صفحه ی یک درس را مینویسد که شاید فقط بتواند نمره ی قبولی کسب کند .

    پاسخ:
    سلام
    کاش بعد از اینهمه ادعا یک استدلال هم مطرح می کردید.

    سلام. ممنون از نقد روشنگرانتون. بنده با مباحث فلسفه غرب آشنا هستم. فیلم سروش را دیدم. حتی قبل از نقد شما هم برایم مسجل بود که شیفتگی سروش به مبانی و فلسفه غرب باعث شده که ایشون نسخه اسلامی بیانات خودشونو در غالب همان تفکرات لیبرالیستی و سکولاری بیان کنند. همان استدلالی که فلاسفه غرب برای خدا بیان میکنند و کار کردهای اعتقاد به خدا، عینا همان ها را متاسفانه بدون در نظر گرفتن زمینه های اندیشه غربی، برای مساله اعتقاد به مهدی موعود به کار گرفته اند. همانطور که آنها وجود ذاتی برای خدا قائل نیستند و مفوم خدا را برساخت میدانند ایشان هم وجود مهدی را اعتقادی یعنی انتزاعی و برساخت میداند. در کل حرفی برای گفتن ندارد و ایشون اندیشمند نیستند بلکه در واقع مترجم تفکرات مبانی غرب با این همانی مصادیق و شواهد غرب  با تفکرات تشیع برای ایجاد شبهه و کاستن اعتقادات مخاطبین شیعه هستند. خدا هدایتش کند همانطور که ژان پل سارتر را نجات داد

    نوشته اید که سروش تا در حکومت بود نقدی نمی کرد و وقتی او را بیرون کردند شروع به انتقاد کرد و این کاملا جانبدارانه و خلاف حقیقت است.

    سروش یک منصب در این حکومت داشته و آن عضو شورای انقلاب فرهنگی به نصب امام خمینی که پس از یک یا اندی سال که به قول خودش مشاهده کرده در بر پاشنه دیگر می چرخد استعفا داده است. پس اولا بیرون نکردند و خود در اوج مقبولیت افسار مقام نصبی را بر دوشش انداخت و دوم اینکه یک سال از ۴۰ سال چیزی نیست چه اینکه افرادی پس از ۳۰ سال آنچه تیز بینان مانند بازرگان می دیدند و می گفتند را دیدند و چشیدند و راه خود جدا کردند.

    علاوه بر این هم قبل از انقلاب و هم در آن یک سال و هم بعد آن همواره مباحث نو اندیشی دینی را مطرح می کرده است هم نقد از مارکسیست ها و مجاهدان و هم نقد درون دینی و درون مذهبی و این ویژگی فرد آزاد اندیش است که خود منتقد هست.

     

    «و لا یجرمنکم شنعان قوم الا تعدلوا،  اعدلوا هو اقرب لتقوی»

     

    پاسخ:
    اولا عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی کم منصبی نیست
    ثالثا موضوع کیفیت و کمیت منصب نیست. در مقام جدل می توان گفت ایشان امید به مناصب آینده داشته. موضوع تفاوت مواضع قبل و بعد از برکناری است.
    در خصوص استعفا یا برکناری اظهارات دکتر گلشنی راهگشاست.
    ضمنا آیه را اشتباه نوشتید.

    سلام چندیست که دکتر عبدالکریم سروش بدلیل اینکه ازپست های نون آبدار داخلی محروم شدند و بعداز مرگ امام خمینی پناه به غرب برده و هرزگاهی اعلام موجودیت میکند با حرفهای صدتا یه غازش و متاسفانه بعضی ها هم از ایشون بسیار مودبانه دفاع میکننند و به نظر این حقیر باید حوزه علمیه از انزوا درآید و قاطعانه با چنین افرادی که زمانی نوشته های ایدئولوزیک آنان رو تحت عنوان کتب درسی خورد جوانان میدادند بایستند

    پاسخ:
    سلام
    البته خود ایشان در مواردی بی ادبانه از خودش دفاع کرده
    ایضا بسیاری از حامیان ایشان که ادبیات برخی را در همین صفحه می بینید 
    ضمنا حوزه و به طور خاص مرحوم آقای مصباح و شاگردان ایشان پاسخ های متقنی به ایشان داده اند
    نکته آخر اینکه نوشته های سروش تا به حال متن کتب درسی نبوده است

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی