سَـــبیل

سَـــبیل؛ راهی است برای به اشتراک گذاشتن دغدغه ها و پرسشهای فکری، مذهبی، سیاسی و فرهنگی بنده، محمد دهداری.


۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بسیج دانشجویی» ثبت شده است

دوران پیاده نظام دانشجویی سر آمده!

محمد دهداری، شنبه، ۲۳ خرداد ۱۳۸۸، ۰۲:۲۳ ق.ظ، ۱۴ نظر

غالبا اینگونه تصور می شود که ماجرای سوء استفاده برخی از احزاب از بعضی دانشجویان جهت نیل به اهداف مشروع و نامشروع سیاسی شان به سال های دولت اصلاحات و فضای بـــاز! سیاسی که به برکت سیاست های بی چارچوب آقای خاتمی تجربه کردیم باز می گردد. لیکن این تصوری اشتباه و ناشی از ضعف حافظه تاریخی ماست.
مسن ترها خوب به خاطر می آورند زمانی را که دانشگاه های ما به سنگری برای مبارزه مسلحانه با انقلاب نوپامان بدل شده بود تا جایی که گروهکها و منافقین موجب تعطیلی دانشگاه ها گردیدند. مسلما نمی توان گفت کسانی که در آن جریانات سال های اول انقلاب سردمداران این انحرافات بودند با کسانی که ملعبه قرار گرفته بودند کیفیتا به یک اندازه مقصر بوده اند. مسئله آنجا ابعاد کریه تری می یابد که بدانیم از نظر کمی نیز این سردمداران بسیار کمتر از پیروان آن انحرافات بوده اند. به عبارت دیگر و همیشه؛ در جریان یارگیری های دانشجویی برای جریانات و احزاب سیاسی-فکری، تعداد معدودی دانشجو یا دانشجوی سابق منفعت طلب که با آن جریانات و احزاب پیوند ارگانیک دارند، تعداد زیادی دانشجوی کم اطلاع و پراکنده را در جهت اهداف و امیال حزب یا جریان متبوع خود سازمان می دهند. این قاعده در سال های اخیر هم به انحاء مختلف تکرار شده است.
به طور کلی دوران دانشجویی هر فرد با شاخصه هایی گره خورده است که محیطی مناسب برای اینگونه سوء استفاده ها فراهم می آورد. از آن جمله می توان به احساس استقلال فکری و اجتماعی که فرد با دانشجو شدن در خود حس می نماید اشاره نمود یا این واقعیت نه چندان دلچسب که این دوره معمولا با انفجار احساسات همراه است یا تمایل شدیدی که هر انسان در این مقطع سنی به ایفای نقش در کارهای گروهی در خود مشاهده می کند و از همه مهمتر احساس اعتماد به نفسی برای اظهارنظر در مورد هر کس و هر چیز و به تبع آن گرایش به تفکر همواره انتقادی که فی نفسه چیز بدی نیست ولی گاهی آنقدر غلیظ می شود که موجب تبدیل اعتراض به یک ارزش بنیادین می گردد. همه این مولفه ها اگر در جای خود و به اندازه و بطور صحیح استفاده شوند ابزار پیشرفت دانشجویان را فراهم می آورند ولی در غیر این صورت می توانند بستری باشند برای سوء استفاده کسانی که می خواهند نظرات و ایده های خود را به نام دانشجو و دانشگاه ترویج کنند.
البته پیدایش جریان پیاده نظام پروری در دانشگاه ها را نمی توان فقط به گردن این خصیصه ها انداخت بلکه شاید بیش از این مسائل، اوضاع اجتماعی سال هایی که یارگیری های مذکور کلید خوردند و سوء استفاده جریانات سیاسی و فکری نابهنجار از این اوضاع، موجب شد تا برخی دانشجوها به دام انها افتند. توضیح اینکه قبل از روی کار آمدن آقای خاتمی و بــــاز!ندگی فضای سیاسی کشور، به دلیل مشکلات فراوان اقتصادی- سیاسی که حتی با هشت سال سازندگی! دولت آقای هاشمی، هنوز هم حل نشده باقی مانده بود، نوعی نارضایتی همه گیر در قشر دانشجو شکل گرفت که فضای دانشگاه ها را جهت پیاده نظام پروری در جهت اهداف هر گونه تفکر انتقادی سازنده یا مخرب مساعد ساخت.
هر چند در آن سال ها دولت سازندگی با مشکلات فراوان مانند استان های مخروبه و جنگ زده، جو امنیتی ناشی از اوضاع پس از جنگ، تحریم های کمرشکن اقتصادی و ... مواجه بود ولی نمی توان تاثیر سوء اشتباهات فاحش فرهنگی، اقتصادی و سیاسی این دولت را در ناهنجاری هایی که تنها یکی شان در دانشگاه ها نمود پیدا کرد نادیده گرفت. البته این سوء تاثیر تا آن زمان در حد فراهم کردن بستر این ناهنجاری ها محدود بود و آن دستی که به این انبار باروت جرقه زد دست سردمداران جریانی بود که در انتخابات سال 76 بهترین بهره را از این نارضایتی های دانشجویی برد و بیشترین سوء استفاده را نیز انجام داد. سال های آخر دولت آقای هاشمی فضای دانشگاه ها به نحوی با نارضایتی پیوند خورده بود که بسیاری از دانشجویان مذهبی نیز از وضعیت موجود ابراز ناراحتی می کردند و حلقه تنگ نیروهای سیاسی متدین نیز به این انتقادِ از خود دامن می زد و از جهت دیگر ابراز این انتقادات در آن فضای امنیتی که شاید میزانی از آن لاجرم بود نیز عواقب سختی در پی داشت. اینگونه بود که شعارهای آقای خاتمی با استقبال گسترده دانشجویی مواجه شد. بالاخره ایشان روحانی هم بود و عضو مجمع روحانیونی که زمانی یاران نزدیک امام(ره) بودند. حتی کسانی که از نظر اعتقادی با دگراندیشی های اصلاح طلبان جمع نمی شدند نیز با این قبیل توجیه ها، انرژی فرو خفته خود را جهت اصلاح! وضع موجود آزاد می کردند. این قشر از دانشجوها که از نظر کمی اکثریت قابل توجه فعالان سیاسی معترض به وضع موجودِ دانشگاه ها را تشکیل می دادند پس از بُُر خوردن در تشکل های سیاسی همسو با احزاب و جریانات منتقد، بیشترین کمک را به آقای خاتمی برای کسب کرسی ریاست جمهوری نمودند. چرا که هم پیالگان تفکرات اعوجاجی و التقاطی اصلاح طلبها در میان دانشجو ها همیشه در اقلیت بوده اند و به تنهایی کاری از دستشان بر نیامده است(و دقیقا به دلیل همین در اقلیت بودن است که ما در تشکلی افراطی مانند دفتر تحکیم هم شاهد انشعاب های اعتقادی بوده ایم).
متاسفانه اکثر دانشجویانی که از نظر اعتقادی اشتراک چندانی با دولت مردان اصلاحات و هواداران و منتسبین به آنها نداشتند شاید به این دلیل که کار تشکیلاتی با همه فوایدش، به طور معمول ایجاد تعصب و اینرسی فکری می کند، حتی پس از دیدن بی حرمتی ها و اجحاف هایی که در حق دین و مقدسات در آن دوران صورت گرفت نیز از مواضع سیاسی خود کوتاه نیامدند. مواضعی که بیشتر مواضع لیدرهای خارج از دانشگاه بود که توسط نوچه هاشان (مسئولین تشکل های افراطی) به قاطبه دانشجویان منتقد و کم اطلاع- اگر نگوییم بی اطلاع دیکته می شد، تا مواضع خود داشجویان. هرچند این مواضع در ابتدا و معمولا نه اعتقادی بود و نه از آن خود این دانشجویان ولی متاسفانه و اندک اندک جو به شدت سیاست زده دوران اصلاحات دنیایی وارونه را شکل داد که در آن سیاست راهنمای دیانت گردید و مواضعی اعتقادی و در تقابل با اسلام را برای بسیاری از پیاده نظام های دانشجویی و بعضا هم غیر دانشجویی اصلاح طلبان  به دنبال آورد.
خوشبختانه سالهایی که بر ما گذشت و تندروی های روزافزونی که به خیال فاصله گرفتن ملت ایران از آرمانهای اسلامی خود در قالب عبور از ارزشهای دینی – سیاسی مطرح شد از باب عدو شود سبب خیر ... از طرفی و از طرف دیگر تلاش روشنگران عرصه اندیشه و سیاست در راستای اثبات این واقعیت مهم که دگراندیشی ها و کج روی های سیاسی اکثر جریانات به اصطلاح اصلاح طلب، ریشه در اعوجاج های دینی آنها دارد، موجب شده است تا اکنون دیگر آن فضای غبارآلود اعتقادی و سیاسی وجود نداشته باشد و مرزبندی حرف هایی از جنس شعارهای سیاسی آقای خاتمی و بیشتر و مهمتر از آن، افاضات! معرفت شناسانه، فیلسوفانه و متکلمانه اطرافیان و طرفداران ایشان با آنچه متدینین جامعه در دانشگاه و خارج از آن در پی آن هستند روشن و واضح گردد. دیگر نمی توان حتی با حرف هایی دو پهلو از جنس فرمایشات آقای موسوی یکی به نعل اعتقادات و تمایلات مذهبی مردم زد و یکی به میخ تندروی ها و دگر اندیشی های هم حزبی ها. اکنون دیگر هر که اندک بینشی داشته باشد در بازار سیاست، سره را از ناسره تشخیص تواند داد، دیگر به سختی می توان دانشجو را آلت دست قرار داد، دیگر دوران شعبان بی مخ بازی های 18 تیری گذشته، دیگر نمی شود به نام دانشجو به مقدسات توهین کرد.
البته به شرط آن که همان اندک بینش وجود داشته باشد.

تکذیبیه!

محمد دهداری، سه شنبه، ۲۹ بهمن ۱۳۸۷، ۰۹:۲۹ ق.ظ، ۱ نظر

حمایت دانشجویان دانشگاه آزاد از جاسبی دروغ محض است

چندی پیش همزمان با حضور معاونت هماهنگی دانشگاه آزاد، بیانیه ای تحت عنوان "بیانیه تشکلهای دانشجویی و هیئت های مذهبی دانشگاههای آزاد استان خوزستان" منتشر گردید؛ این بیانیه هر چند مورد استقبال هیچ یک از رسانه های خبری به جز دو رسانه وابسته به مسئولین دانشگاه آزاد-آنا و ایسکانیوز- قرار نگرفت اما بر خود فرض می دانیم جهت تنویر افکار عمومی و همچنین رفع اتهام از خود و حمایت از برادران و خواهرانمان که در دانشگاه ازاد مشغول به تحصیل می باشند و اعلام برائتی که متاسفانه به جهت فضای اختناق و فشارهای شدید سیاسی از یک سو و برخوردهای ضربتی انضباطی با دانشجویان عدالتجو از سوی دیگر برایشان مقدور نیست را اعلام کرده و نکات زیر را به گوش مردم بیدار جمهوری اسلامی ایران برسانیم:

طی پیگیری های به عمل آمده، مشخص گردید که هیچکدام از تشکل های فعال و دارای عقبه دانشجویی که حقیقتا نمایندگی دانشجویان این دانشگاه ها را به عهده دارند -هرچند که تعدادشان محدود است- از وجود چنین بیانیه ای خبر نداشته و طبیعتا جزو امضاکنندگان آن نبوده اند.

این درحالی است که این قبیل بیانیه ها که نمونه های مشابه آن در دیگر استان ها به چشم می خورد و نشان از یک سناریوی منسجم و سازمان یافته دارد و قصدی جز ایجاد فضای صرفاً سیاه نمایی و شانتاژکاری برای آن نمی توان متصور بود. گویا این نوع اقدامهای  فریبکارانه، شیوه های معمول دانشگاه آزاد می باشد زیرا که ما قبل از این هم  چندین بار شاهد نامه هایی با عناوین و امضاهای مجعول و همچنین حضور مرتبطان این دانشگاه  در برنامه های نقد با عنوان دانشجو بوده ایم، افرادی که بواسطه همین خوش خدمتی ها! به پست های ریاست و معاونت در واحدهای این دانشگاه رسیده اند!(همچنین)  عده ای پیاده نظام مکاران عرصه سیاست که غالباً در لباس مسئولین صرفاً گمارده شده در دانشگاه آزاد ظاهر می شوند و در مواجهه با مسئله درخواست نظارت بر عملکرد این مجموعه و پاسخگویی ریاست عالیه! این دانشگاه و رسیدگی به ابهامات و تناقضات و بعضاً تخلفاتی که به گوش می رسد، ساده لوحانه، کورکورانه و به هر نحو ممکن سعی بر القای حمایت کارکنان، دانشجویان و خانواده های آنها از این مدیریت سراسر سوال و ابهام را دارند. در حالی که ناگفته پیدا است که افراد مذکور این راه را جز به عبث نپیموده و جز روسیاهی خود چیزی را افزایش نمی دهند.
ما معتقدیم که دانشجویان دانشگاه های آزاد در استان خوزستان به عنوان فرزندان این ملت و برادران و خواهران حقیقی ما که از فرصت تحصیل در این دانشگاه استفاده می نمایند، همدل و همگام با همسنگران خود در پنج اتحادیه بزرگ دانشجویان در سراسر کشور به جهت بر آوردن و به صحنه کشاندن مقوله عدالت یکصدا و متحد خواهان شفاف سازی در خصوص وضعیت این دانشگاه هستند و سکوت امروزشان نیز به دلیل فضای خفقان، تاریک و ظلمانی حاکم بر این دانشگاه و همچنین عدم احساس امنیت به دلیل عملکرد ضعیف قوه قضائیه می باشد،چرا که امروز در نمونه ای فراگیر همه ما ماجرای تاسف آور و ننگین خانواده آقای هادوی و همچنین دانشجویانی که مورد شکایت دانشگاه آزاد قرار گرفتند را در خاطر داریم.
در پایان ما اعضای تشکل های دانشجویی استان خوزستان ضمن گرامیداشت ایام ا... دهه فجر و طی شدن سه دهه همراه با اقتدار از عمر با شکوه این انقلاب، با بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام روح ا...(ره) تجدید بیعت نموده و عمل به فرموده های ایشان و نهایت تلاش جهت تحقق عدالت را بر یکایک خود فرض دانسته و اعلام می داریم که تا نابودی و محو کامل تمامی جرثو مه های ضربه زننده به حقیقت انقلاب لحظه ای عقب نشینی نخواهیم کرد.

والسلام علیکم و رحمه ا... و برکاته

·     انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه شهید چمران اهواز
·     انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
·     بسیج دانشجویی دانشگاه شهید چمران اهواز
·     انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر
·     بسیج دانشجویی دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر
·     بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور واحد اهواز
·     بسیج دانشجویی دانشکاه صنعت  نفت اهواز
پی نوشت:
+ لینک خبر در شبکه خبر دانشجو.
+ لینک خبر در وبلاگ یکی از بچه های دانشگاه ازاد اهواز.