سَـــبیل

سَـــبیل؛ راهی است برای به اشتراک گذاشتن دغدغه ها و پرسشهای فکری، مذهبی، سیاسی و فرهنگی بنده، محمد دهداری.


۲۲ مطلب با موضوع «اقتصاد» ثبت شده است

رونق اقتصاد آبادان و خرمشهر چگونه محقق می‌شود؟

محمد دهداری، چهارشنبه، ۲۸ فروردين ۱۴۰۴، ۰۳:۵۸ ب.ظ، ۰ نظر

تجربه سال‌ها تکاپوی ارگان‌های مختلف دولتی در شهرستان‌های آبادان و خرمشهر جهت رونق سرمایه‌گذاری و تولید یک رهاورد صریح و بی‌پیرایه به همراه داشته و آن اینکه بدون تأمین احتیاجات اساسی سرمایه‌گذاران و تولیدکنندگان، انتظار اینکه اتفاق ویژه‌ای در اقتصاد این مناطق رخ دهد انتظار نابه‌جایی است و این دو شهرستان علی‌رغم تلاش‌هایی که صورت گرفته همچنان در ابتدای مسیر توسعه و پیشرفت با مشکلات و معضلات فراوانی دست به گریبان می‌باشند تا حدی که شوربختانه باید گفت بازسازی هنوز در این منطقه ادامه دارد.

در صدر این احتیاجات اساسی حوزه سرمایه‌گذاری و تولید، موضوع بسیار مهم و حیاتی توسعه زیرساخت است. توسعه زیرساخت‌های لازم جهت ایجاد جاذبه برای سرمایه گذاران مستعد و توانمند تا رغبت کنند و به این منطقه با آن سابقه درخشان در حوزه صنعت، کشاورزی، بازرگانی و گردشگری بیایند و موجب رونق اقتصاد منطقه بعد از یک دوره فترت طولانی گردند. این امر با توجه به اینکه حوزه توسعه زیرساخت معمولاً بازگشت سرمایه چندان مطلوبی نداشته و اصولاً از جمله وظایف حاکمیتی دولت محسوب می گردد و از سوی دیگر با توجه به عمق عقب ماندگی ها و احتیاجات زیرساختی شهرستان های آبادان و خرمشهر؛ نیازمند تأمین مالی جدی می باشد.

سازمان منطقه آزاد اروند با توجه به اینکه یک شرکت دولتی خودگردان است و معادله درآمد-هزینه اش معمولاً سربه سر بوده و امکان اینکه کلیه احتیاجات زیرساختی منطقه را تأمین نماید ندارد، همواره به دنبال رفع این خلاء از محل بودجه عمومی کشور بوده لیکن تا کنون موفق به این امر نشده است. از جمله در زمان توسعه محدوده منطقه آزاد اروند در سال ۱۳۹۲، به پیشنهاد دبیرخانه شورای هماهنگی مناطق آزاد و تأیید رئیس جمهور وقت مقرر شده بود یک ردیف مستقل در قوانین بودجه سالانه کل کشور جهت توسعه زیربنایی منطقه آزاد اروند تخصیص یابد لیکن این تصمیم نیز هیچ گاه محقق نگردید.

اینها همه در حالی است که شهرستان های آبادان و خرمشهر علاوه بر اینکه در ایام جنگ تحمیلی متحمل مصاعب و مصائب فراوان گردیده اند و هنوز هم آثار آن خسارات بر چهره منطقه باقی است، هم اکنون با همین تن رنجور، غیرتمندانه و با تمام توان در حال خدمت به اقتصاد ملی می باشند. فعالیت پالایشگاه و پتروشیمی آبادان و دو بندر آبادان و خرمشهر و بندر خشک شلمچه در کنار نخیلات و شیلات منطقه که با همه مشکلات و سختی ها همچنان در حال فعالیت هستند، شاهد این مدعاست. ولی با کمال تأسف باید گفت از عواید دولتی حاصل از این فعالیت های اقتصادی چیزی شامل حال این شهرستان ها نمی گردد و این در حالی است که فارغ از تمام جوانب امر، فقط اگر درآمدهای مالیاتی دولت از این دو شهرستان را محاسبه نماییم با اعداد و ارقامی نجومی مواجه خواهیم شد.

به عنوان یک مثال دم دستی و نه تمام ماجرا، به این مقایسه توجه کنید:

عمده درآمد سازمان منطقه آزاد اروند در طول سال، ناشی از سهم ۱۵ درصدی عوارضی است که از سود بازرگانی متعلقه به واردات قطعی از مسیر منطقه آزاد به سرزمین اصلی عاید سازمان مذکور می گردد. با توجه به مآخذ متفاوت کالاهای مختلف، این عدد به طور متوسط حدود ۵ درصد ارزش سیف(ارزش ریالی کالا به اضافه بیمه) کالاهای وارداتی خواهد بود. این مبلغ که مجموعاً در سال گذشته حدود ۱.۵ همت بوده بخش عمده درآمدهای سازمان منطقه آزاد اروند را شامل می‌شود و اصولاً می‌توان گفت سازمان مذکور با همین درآمد تنفس می کند و به حیات خود ادامه می دهد. لازم به ذکر است سازمان منطقه آزاد در کنار این درآمد، هزینه های فراوان و تعهدات مالی متعدد از جمله حقوق و دست مزد حدود سه هزار نفر پرسنل و هزینه های جاری و عمرانی مختلف نیز دارد.

این در حالی است که سازمان امور مالیاتی از همان کالاهای وارداتی به استناد ماده ۶ قانون مالیات بر ارزش افزوده، ۱۰ درصد از (ارزش سیف به اضافه عوارض گمرکی) را تحت عنوان مالیات مذکور اخذ می نماید. یعنی چیزی بیش از دوبرابر آنچه سازمان منطقه آزاد اخذ می کند. علاوه بر این، ۴ درصد هم تحت عنوان علی الحساب از بسیاری واردکنندگان اخذ می نماید. علاوه بر این از مابه التفاوت هزینه واردات و درآمد حاصل از فروش کالاها نیز مالیات بر عملکرد اخذ می نماید. علاوه بر همه اینها مبالغی را از واردات رویه های اختصاصی مناطق آزاد نیز اخذ می کند.(درحالی که برابر تبصره 3 ماده ۱۷ قانون مالیات بر ارزش افزوده صرفاً واردات از مسیر مناطق آزاد به سرزمین اصلی مشمول مالیات مذکور است و نباید از رویه های اختصاصی مناطق آزاد مالیات اخذ گردد.)

مجموع این اعداد و ارقام یک مبلغ نجومی سرسام آور را در مقیاس منطقه ای تشکیل خواهد داد. با یک حساب سرانگشتی متوجه خواهید شد که درآمد سازمان امور مالیاتی صرفاً از محل مالیات رویه های مختلف وارداتی -به ریال سال ۱۴۰۳- حداقل چیزی حدود ۴ همت در سال است. (این عدد در سال جدید و با توجه به افزایش نرخ تسعیر از ۲۸۵۰۰۰ ریال به ۶۸۵۰۰۰ ریال که هم ارزش سیف و هم عوارض گمرکی را به طرز چشمگیری افزایش خواهد داد جهش شدیدی خواهد داشت.)

این تازه غیر از تمام دیگر مالیات های واصله به سازمان مذکور در شهرستان‌های آبادان و خرمشهر از جمله عوارض آلایندگی پالایشگاه، مالیات بر درآمد کارکنان دولت، مالیات بر ارزش افزوده واحدهای تولیدی-که تا پارسال اخذ می شد- و ... است. باید توجه داشت سازمان امور مالیاتی فاقد هزینه ها و تعهدات مالی از سنخ مواردی است که برای سازمان منطقه آزاد اروند برشمردیم و صرفاً برای دولت شأن درآمدزایی دارد و این درآمد خالص نجومی نیز به طور مستقیم به حساب خزانه رفته و فایده چندانی به حال شهرستان های آبادان و خرمشهر و مردم مظلوم این خطه ندارد.

فی والواقع ما در دو شهرستان آبادان و خرمشهر با یک نهاد بسیار ثروتمندتر از سازمان منطقه آزاد اروند و البته بدون هزینه ها و تعهدات مالی سازمان مذکور مواجهیم که درآمد سرشار آن از این منطقه محروم تأمین می‌گردد، ولی عاید این منطقه نمی‌شود. این موضوع علاوه بر اینکه عادلانه نیست با مفاد بند الف ماده ۶۵ قانون احکام دائمی برنامه‌های توسعه کشور نیز تعارض دارد.

اگر قرار است ماده ۶۵ منجر به اعمال حاکمیت سازمان منطقه آزاد در این دو شهرستان شود با این وانفسای بودجه شدنی نیست. حتی اگر سازمان مذکور بخواهد بنا به مصرح ماده ۶۵، اعمال مدیریت یک پارچه به منظور توسعه اقتصادی و رونق تولید و سرمایه گذاری نماید نیز با این اوضاع و احوال فعلی مقدور نخواهد بود. هیچ فرقی هم نمی کند چه فردی یا چه جریان سیاسی در دولت و مجموعه مناطق آزاد بر کرسی مدیریت و ریاست تکیه زده باشند. موضوع فقدان بودجه مورد نیاز جهت توسعه زیرساخت های منطقه به منظور جذب سرمایه گذار و رونق تولید، گلوگاهی است که همواره بوده و با اوضاع فعلی تا ابد نیز خواهد بود.

اگر روزی قرار باشد ماده ۶۵ احکام دائمی به واقع اجرا شود و سازمان منطقه آزاد هم بخواهد به وظایف حاکمیتی خود جهت رونق اقتصادی منطقه عمل نماید الا و لابد باید بودجه مورد نیاز جهت رفع نیازهای ضروری زیرساختی انباشته شده منطقه فراهم گردد تا این منطقه مظلوم در حوزه توسعه زیرساخت از پله صفر، خود را جدا نموده و به مرحله ای برسد که تازه بتوان به دنبال سرمایه گذار توانمند و کننده رفت و وی را جهت فعالیت ثمرده و سودآور سرمایه‌گذاری به منطقه فراخواند.

همچنین در چندین بخش از قانون برنامه پنجساله هفتم پیشرفت نیز برای دولت درخصوص رفع احتیاجات زیرساختی منطقه آزاد اروند تکلیف معین شده است. ازجمله بند الف ماده ۴۸ قانون مذکور بدین مضمون که: «سازمان [برنامه و بودجه کشور] با همکاری وزارتخانه های ذی ربط مکلف است چند طرح بزرگ اقتصادی ملی و پیشران از جمله موارد زیر را تهیه نموده و ظرف سه ماه از لازم الاجرا شدن این قانون به تصویب هیأت وزیران برساند: ... ۴-توسعه منطقه مکران و اروند با رویکرد درونزایی و برونگرایی با هدف تبدیل شدن به مرکز مبادلات بین المللی تولیدی، تجاری و گردشگری ۵-مهار و انتقال آبهای مشترک و مرزی و لایروبی اروندرود و توسعه شهرها و روستاهای ساحلی با رعایت اصول آمایش و توسعه پسکرانه». در بند چ ماده ۳۸ و بند خ ماده ۱۰۱ نیز تأکیدات دیگری از همین دست بیان شده است.

پر واضح است که باید بودجه مورد نیاز جهت اجرای پروژه‌های محرک توسعه منطقه که باعث ایجاد، رشد و افزایش کیفیت شاخص‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی می‌شوند فراهم گردد. نیازهایی از جمله تکمیل و اصلاح زیرساخت های شهری، مسیرهای مواصلاتی جاده ای و ریلی(من جمله در مسیر بسیار استراتژیک بندر امام خمینی(ره)-شلمچه)، توسعه فرودگاه و بنادر منطقه، لایروبی اروند، تأمین زیرساخت مورد نیاز مناطق مستعد سرمایه‌گذاری(مانند پارک لجستیک شلمچه، دیری فارم و تانک فارم)، تکمیل زیرساختهای مورد نیاز نواحی صنعتی(از جمله آب، برق، فاضلاب و تصفیه خانه صنعتی) و بسیاری موارد دیگر از این دست.

رفع این قبیل نیازهای زیرساختی و زیربنایی منطقه نیازمند ردیف بودجه مستقل در قوانین بودجه سنواتی است. بهترین راهکار برای این موضوع تخصیص درآمدهای مالیاتی دولت در شهرستان های آبادان و خرمشهر به همین دو شهرستان است.

طبق قانون مالیات بر ارزش افزوده، بخشی از عواید حاصل از این مالیات به شهرداری‌ها و دهیاری‌ها اختصاص داده می‌شود. این تخصیص به منظور توسعه خدمات شهری و منطقه‌ای انجام می‌گردد، اما دولت ممکن است این منابع را به مناطق مختلف تخصیص دهد و الزامی برای اینکه تمام درآمد مالیات بر ارزش افزوده صرفاً در همان منطقه‌ای که اخذ شده هزینه شود، وجود ندارد. 

به نظر نگارنده مجموعه نمایندگان دو شهرستان آبادان و خرمشهر و همچنین مدیریت سازمان منطقه آزاد اروند باید در یک هم افزایی مجدانه و مشفقانه با تمام توان و با به کارگیری هرگونه ابزار در دسترس از جمله با استفاده از پتانسیل استاندار محترم و دیگر نمایندگان استان خصوصاً عزیزانی که در هیئت رئیسه مجلس نیز مسئولیت داشته و دارای حوزه نفوذ و اثرگذاری هستند پیگیر احقاق این حق مهم و ضروری مردم شهرستان‌های غیور و مظلوم آبادان و خرمشهر شوند.

کلیه دیگر امور در اولویت های بعدی قرار دارند. سوراخ دعا را گم نکنیم!! هرکار مهم دیگری بخواهیم بکنیم این گام اول است.

نوشت:

+ همین یادداشت در خبرگزاری تسنیم

شعار سال و یک هشدار!/ یا تولید چگونه می‌تواند رونق یابد؟

محمد دهداری، شنبه، ۱۰ فروردين ۱۴۰۴، ۰۴:۴۴ ب.ظ، ۰ نظر

مقام معظم رهبری مد ظله العالی امسال را نیز مانند چند سال گذشته با محوریت موضوع مهم «تولید» و اینبار معطوف به مقوله سرمایه گذاری نام گذاری نمودند. پرواضح است این تکرار کلیدواژه «تولید» در نامگذاری های سالهای اخیر صرفاً به خاطر اهمیت موضوع «تولید» و وزن آن در نظام مسائل اقتصادی کشور نبوده است. بلکه همانطور که در بیانات معظم له نیز بارها اشاره شده از آن خبر می دهد که آنچه می بایست توسط مسئولین امر در این خصوص انجام گیرد صورت نپذیرفته است. 

این یادداشت قصد دارد تا با بررسی چرایی این موضوع و ضمن مرور تجربه ای مشابه از مواجهه قشری برخی مسئولین با فرامین مقام معظم رهبری و سرنوشت آن تجربه، در خصوص سرانجامی مشابه برای شعار امسال و سال های اخیر انذار دهد. و در نهایت راهکارهایی پیشنهادی جهت نیل به رونق تولید ارائه خواهد شد و طی سه یادداشت آتی توضیح و تفصیل خواهد یافت. 

یکی از مهمترین چالش هایی که مسئولین مناطق آزاد در کشور ما از صدر تا ذیل همواره با آن دست به گریبان بوده اند ابهام در خصوص مأموریت این سازمان ها است. مأموریتی که تبیین کننده هدف از تأسیس این مناطق و مبنایی برای طراحی چشم انداز آینده آن سازمان ها خواهد بود.

البته باید اذعان داشت ما در تنظیم متون قانونی در این خصوص با نوعی شلختگی و بدسلیقگی مواجه بوده ایم.

از همین منظر می توان گفت آنچه بیش از همه موجب ایجاد ابهام در مأموریت و وظایف سازمان های مناطق آزاد شده و‌ امر را بر بسیاری -اعم از مسئولین سازمان های مذکور و ساکنین و دیگر ذی نفعان- مشتبه نموده، سوء برداشتی از ماده ۱۱۲ قانون برنامه پنجم توسعه است که از برنامه ششم به بعد و با تدوین قانون احکام دائمی برنامه های توسعه کشور به ماده ۶۵ قانون اخیرالذکر منتقل گردید.

تراژدی اروند و ماده ۶۵ چگونه پایانی خوش خواهد یافت؟

محمد دهداری، شنبه، ۲۱ آبان ۱۴۰۱، ۱۰:۳۲ ب.ظ، ۰ نظر

سازمان منطقه آزاد اروند

هرچند بنیان گذاران مناطق آزاد در دولت سازندگی با نگرش اقتصادی خاصی که داشتند این مناطق را به منظور پایلوتی برای منهضم نمودن کلیت اقتصاد ایران در اقتصاد جهانی و بازار آزاد طراحی و تأسیس نموده بودند ولی در مقام شعار همواره هدف از تاسیس این مناطق رونق و تسهیل تولید و صادرات بیان شده است. 

از همین رو مردم مقاوم و مظلوم دو شهر جنگ زده و حماسه خیز آبادان و خرمشهر نیز وقتی سازمان منطقه آزاد اروند در سال ۱۳۸۴ تأسیس گردید امیدهای بسیاری داشتند تا استقرار منطقه آزاد موجب بهبود اوضاع نابسامان‌مانده پس از جنگشان شود.

سازمان مذکور ابتدائاً دربخش هایی به مساحت ۱۷۲۰۰ هکتار از دو شهرستان آبادان و خرمشهر مستقر گردید. بخش هایی که عمدتاً صنعتی و بازرگانی و کمتر مسکونی بودند.

مملکت باز به هم خواهد ریخت اگر...

محمد دهداری، شنبه، ۲۳ مهر ۱۴۰۱، ۰۶:۰۳ ب.ظ، ۱ نظر

آنچه روزهای اخیر بر ایران گذشت و می گذرد از جهتی منحصر به فرد می باشد: از حیث عدم تناسب گستردگی واکنش های داخلی و خارجی با واقعه اولیه!

آمار نشر و بازنشر اخبار و مطالب ضد ایران واقعا اعجاب آور بوده است. مرگ مهسا امینی بسیاری رکوردها را در اکثر پلتفورم ها در نوردیده که البته بخش قابل توجهی از آن به صورت رباتی تولید شده است. غلبه پلتفورم بر محتوا را به خوبی در وقایع اخیر می توان مشاهده نمود. همین جناب مستطاب اینستاگرام که حتی ذکر نام سردار شهیدمان را برنمی تابید برای تولید محتوا بر علیه ایران جایزه نقدی تعیین کرده است.

هشدار درباره امتداد تکنوکراتیزم در دولت انقلابی

محمد دهداری، پنجشنبه، ۲۴ شهریور ۱۴۰۱، ۰۹:۳۶ ب.ظ، ۰ نظر

۱. یک بار متن ماده (۱۱۲) قانون برنامه پنج ساله ششم توسعه را با هم بخوانیم:

«به‌منظور جبران عقب‌ماندگی‌های استان‌های مناطق عملیاتی دفاع مقدس: ... ث ـ سازمان و سازمان اداری و استخدامی کشور موظفند اعتبار لازم را برای اعمال سقف فوق‌العاده‌ پیش‌بینی شده در بند(۱)‌ ماده(۶۸) قانون مدیریت خدمات کشوری برای کارکنان شاغل در این مناطق از سال اول اجرای قانون برنامه تأمین و اعمال نمایند.

ج ـ سازمان و سازمان اداری و استخدامی کشور مکلفند نسبت به صدور احکام پرداخت مزایای شاغلان مناطق عملیاتی دفاع مقدس برابر جداول و ضوابط ابلاغی سال ۱۳۷۶ سازمان امور اداری و استخدامی کشور از سال دوم اجرای قانون برنامه اقدام نمایند.»

پرونده/ اصلاحات ساختاری از ایده تا عمل

محمد دهداری، سه شنبه، ۷ تیر ۱۴۰۱، ۰۹:۵۷ ب.ظ، ۰ نظر

یقینا در میان کرور کرور کاری که از دولت سیزدهم انتظار می رود مهمترین و شاید پربسامدترین عنوان، «اصلاحات ساختاری»‌ است. اصلاحات ساختاری از مهمترین دغدغه های دلسوزان ایران و نظام جمهوری اسلامی است. ولی در معنا و مصداق همواره دچار برداشت های مختلف و بلکه متضادی بوده که بحث حول ان را دشوار نموده است. در این صفحه به این قبیل دغدغه ها پرداخته و البته مصادیقی نیز پیشنهاد داده ام. این صفحه به مرور تکمیل می گردد...

در یادداشت قبل توضیح مختصری درباره مفهوم و لزوم اصلاحات ساختاری ارائه شد. در این یادداشت می خواهیم به برخی مصادیق آن البته محدود به فضای اجرایی کشور و معطوف به اختیارات مدیران میانی دولت اشاره نماییم. لذا عنایت داشته باشید در مقام تقنین سیاست های کلان نظام نیستیم. بلکه می خواهیم به این سوال پاسخ دهیم که مسئولین و مدیران جوان دولت مستقر چه ساختارها و ساز و کارهایی باید ایجاد یا اصلاح نمایند تا امکان فساد را به حداقل رسانده و کارایی سازمانهای تابعه شان را افزایش دهند. و در نتیجه، ساختار اندک اندک اصلاح شده و کارکرد خود را بازیابد و مسئولین دیگر و بعدی را نیز مجبور به تبعیت از ضوابط و حرکت در راستای منافع عموم مردم کند و مانع تعارض منافع شود.

ازین منظر موارد زیر را می توان مختصراً به عنوان اصلاحات ساختاری دارای اولویت بالا مطرح نمود

دیباچه ای بر «اصلاحات ساختاری»

محمد دهداری، دوشنبه، ۶ تیر ۱۴۰۱، ۰۳:۴۶ ب.ظ، ۰ نظر

با روی کار آمدن دولت سیزدهم این پرسش در ذهنم شکل گرفت که مسئولین دولت جدید خصوصا جوان‌ترها که در مناسبات غلط قبلی هنوز منهضم نشده اند باید چه کارهایی را در صدر برنامه های خود قرار دهند و برای چه اموری اولویت بیشتری قایل شوند تا اگر چهار سال یا هشت سال دیگر دولت یا برخی مناصب به دست نااهلان افتاد مانند فجایع هشت سال سیاه دولت روحانی تکرار نشود؟ 

یقینا در میان کرور کرور کاری که از دولت فعلی انتظار می رود مهمترین عنوان، «اصلاحات ساختاری»‌ است. دولت نیازمند «اصلاحات ساختاری» جدی است و هرکس هرجا مسئولیتی به عهده می گیرد باید به اصلاحاتی ازین دست مشغول شود. 

اما مراد از این عنوان کلی بواقع چیست؟ موضوعی که در این سالهای اخیر خصوصا در ایام انتخابات زیاد به آن پرداخته شده است.

ابتدا باید خاطرنشان کنم «اصلاحات ساختاری» در فضای سیاسی کشور ما مشترک لفظی واقع شده. اصلاح طلبها غالبا آنرا به معنای تغییرات دفعی بنیادین سیاسی از سنخ دست بردن در قانون اساسی و... اراده می کنند و طیف مقابل معمولا معطوف به امورات روبنایی تر معطوف به عملکرد نظام...

علی هذا مراد این وجیزه همان معنای دوم است. البته از همین منظر نیز باز موضوع دچار وسعت مفهوم و نیازمند تحدید است. لذا می بایست ابتدا تبیین مفردات نموده و سپس مضاف إلیه اصلاحات ساختاری را معین نماییم. معنی «اصلاحات» که اجمالا معلوم است ولی «ساختار» آنگونه که بنده فهمیده ام مشتمل است بر هرآنچه که میان «وظایف» حکومت و «عملکرد» آن واسطه باشد.‌ از منظری سیستمی اگر افراد و مسئولین را از حکومت کنار بگذاریم و وظایف حکومت را ورودی سیستم و عملکردش را خروجی آن در نظر بگیریم آنگاه ساختار هرآنچه از «نظامات، مناسبات، فرآیندها، رویه ها، قواعد و قوانین و مقرراتی» که جهت حرکت از این ورودی به سمت آن خروجی وضع شده خواهد بود. 

همچنین متعلق اصلاحات ساختاری در یادداشت حاضر چنانکه صدرا گذشت صرفا فضای اجرایی کشور و مشخصا آنچه در حیطه اختیارات مدیران میانی است خواهد بود.

این ساختار بعضا از حیث حجیم بودن و فربگی و گاهی نیز به دلیل فقدان و خلاء و در موارد زیادی نیز به سبب خطا و اشتباه به بیماری هایی مبتلاست که نیازمند درمان هستند. 

وضع به قدری ناخوشایند است که اصولا ساختار، کارکرد خود را از دست داده و این افراد و مسئولین هستند که به جای آن نشسته و تعیین کننده اصلی مقدرات سازمانها می باشند. نتیجه غلبه فرد بر ساختار هم واضحست که چیزی جز فساد نیست.

همینجا در پرانتز بد نیست اشاره کنم که اصلاح طلبان این موضوع را کاملا وارونه جلوه داده اند. ایشان به جای اینکه علت وضع موجود را در ضعفهای ساختاری و اشتباهات مسئولین جستجو کنند از غلبه ساختار بر مسئولین دم زده تا جایی که حتی رئیس جمهور را تدارکاتچی حاکمیت معرفی می نمایند. مقامی که اختیاری از خود ندارد و محکوم به اطاعت از ساختار است. در اینجا منظور از ساختار مشخصا اختیاراتی است که قانون اساسی به رهبری داده و منظور از اصلاحات ساختاری نیز چیزی شبیه لوایح دوقلوی دولت خاتمی و محدود کردن اختیارات ولی فقیه در قانون اساسی است. در واقع همه این تشبثات جز فرار به جلو نیست. چرا؟ چون جز دوران هشت ساله احمدی نژاد قوه مجریه همیشه در قبضه خودشان بوده ولذا با این ترهات می خواهند علاوه بر توجیه عملکرد نامطلوبشان، و با محدود کردن و بلکه تشریفاتی کردن رهبری سهم بیشتری از حاکمیت و قدرت را تصاحب نمایند.

ولی واقع امر این است که تا ساختارهای حاکمیتی چنانکه گفته شد اصلاح نشوند هرکس در هر جایگاهی بر توسن مسئولیت نشست همان می کند که قبلی ها کردند و اصلاح طلب و اصولگرا و جمهوری اسلامی و پهلوی هم ندارد.

حال سوال مهمی که مطرح است اینکه وقتی یک جوان متخصص و انقلابی در جایگاهی مسئولیت می گیرد با این وضعیت نامطلوب چگونه باید مواجه شود؟ از خیل مشکلات ساختاری موجود در مملکت و خصوصا دولت به چه اقداماتی باید اولویت و اهمیت بیشتری دهد تا ساختار اندک اندک کارکرد پیدا کند و افراد و مسئولین محدود به آن شوند نه برعکس؟

ان شاءالله به شرط حیات در یادداشت بعدی در حد وسع بدان خواهیم پرداخت.

ماجرای تغییر میزان افزایش سالیانه حقوق کارگران چه بود؟

محمد دهداری، دوشنبه، ۲۳ خرداد ۱۴۰۱، ۰۷:۲۳ ق.ظ، ۰ نظر

۱. دولت در لایحه بودجه ۱۴۰۱ افزایش حقوق کارکنان ذیل قانون مدیریت خدمات کشوری را به صورت پلکانی «۳ درصد حقوق سال گذشته به اضافه حدودا پانصد هزار تومان» دیده بود که بعد از عبور از فیلتر مجلس در قانون بودجه به افزایش ۱۰ درصد برای همه کارکنان تغییر یافت.

نه این ۱۰ درصد علی السویه و نه آن ۳ درصد به اضافه پانصد هزار تومان اولیه هیچ کدام در مقایسه با تورم بالای پنجاه درصد عادلانه نبودند و این را همان موقع هم خیلی ها متذکر شدند من جمله در همین صفحه نیز بدان پرداختیم.

۲. همچنین در تصمیمی تعجب آور در لایحه مذکور، افزایش حقوق کارکنانِ ذیل قانون کار بخش دولتی نیز به همان «۳ درصد به اضافه حدودا پانصد هزار تومان» محدود شده بود که شورای نگهبان به دلیل اینکه موضوع حقوق و دستمزد کارگران در حیطه‌ی اختیارات شورای عالی کار است و نه دولت، آنرا رد کرد و نهایتا مجلس نیز بند مذکور را از قانون بودجه حذف نمود.

۳. در اسفند ۱۴۰۰ شورای عالی کار متشکل از نماینده دولت، نماینده کارفرمایان بخش خصوصی و نماینده کارگران ضریب افزایش حداقل حقوق کارگران را حدودا ۵۷ درصد و غیر از حداقل بگیران را «۳۸ درصد به اضافه حدودا پانصد هزار تومان» تعیین نمود. ضرایبی که اینبار از آنور بام افتاده بودند و بیش از مقداری بودند که منطق و عقل حکم می کرد. دراینباره نیز همان موقع گفته شد و در همین وجیزه نیز نوشتیم که چه تبعاتی خواهد داشت.

۴. دو ماه پس از این مصوبه گویی تمام ارکان دولت تازه از خواب بیدار شده و متوجه شدند که چه اتفاقی افتاده است. لذا در تصمیماتی منفعلانه و غیر مدبرانه، با میانداری سازمان امور استخدامی و به واسطه لایحه و پیشنهاداتی که سازمان مذکور ارائه کرد درصدد برآمدند مصوبه شورای عالی کار را ملغی یا تعدیل نمایند. در حالی که نماینده وزارت کار به عنوان نماینده دولت در شورای عالی کار حضور داشته و مصوبه مذکور کاملا قانونی بوده و کارگران نیز بر اساس ضرایب مذکور حقوق دریافت کرده بودند.

۵. برخی چنین استدلال فرمودند که چون در قانون کار صرفا میزان افزایش «حداقل حقوق کارگران» منوط به مصوبه شورای عالی کار شده لذا دولت در دیگر سطوح مزد می تواند رأسا تصمیم بگیرد. این استدلال بخش هایی از دولت بود که مصوبه شورای عالی کار را مضر می دانستند و در تکاپوی تعدیل آن بودند. خروجی این استدلال همان لایحه سازمان امور استخدامی بود که میزان افزایش حقوق کارگران، اعم از بخش دولتی و‌ خصوصی -غیر از حداقلی بگیران- را مشابه کارکنان ذیل قانون مدیریت خدمات کشوری با ضریب ۱۰ درصد تعیین کرده بود. لایحه ای که نه عاقلانه بود و نه عادلانه!

۶. نهایتا پیشنهاد سازمان امور استخدامی در مصوبه جنجالی نیمه اردیبهشت ماه هیئت وزیران خود را نشان داد. در تصویب‌نامه‌ی مذکور «کارگران دولت» برخلاف آنچه در قانون بودجه ناظر به نظر شورای نگهبان آمده بود، صرفا مشمول ۱۰ درصد افزایش دستمزد شده بودند. البته به استثنای کارگران حداقلی بگیر! درحالی که اینها همگی «کارگر» و در خصوص دستمزد قانونا تابع تصمیمات شورای عالی کار هستند. 

۷. پس از آن، دولت خبر از اصلاحیه‌ ای برای قانون بودجه ۱۴۰۱ داد که در آن نیز افزایش مزد کارگرانی که حداقل‌ بگیر نیستند، حداکثر ۱۰ درصد تعیین شده بود. جالب اینکه در لایحه اصلاحیه مذکور کارگران بخش خصوصی و عمومی نیز به کارگران بخش دولتی اضافه و ضریب افزایش حقوق همگی-جز حداقل بگیران- ۱۰ درصد تعیین شده بود.

۸. اینها همه در حالی است که برابر «تبصره ۵ قانون اجرای طرح طبقه بندی مشاغل در کارگاه ها مصوب ۷ اسفند ۱۳۵۲»، مصوبه شورای عالی کار در خصوص حداقل دستمزد کارگران بر سایر سطوح مزد نیز موثر خواهد بود. مضافاً بر اینکه اگرچه ماده ۴۱ قانون کار صرفا از تعیین میزان افزایش «حداقل حقوق» کارگران نام برده و آنرا به شورای عالی کار محول کرده، لیکن این منافاتی با تعیین میزان افزایش دیگر سطوح مزدی نیز ندارد. کما اینکه تصمیم گیری درباره دیگر سطوح را نیز به هیچ نهاد دیگری من جمله دولت واگذار نکرده است. بر همین اساس همه ساله این شورای عالی کار بوده که در خصوص حقوق تمامی سطوح مزدی کارگران تصمیم گیری می نماید. 

همچنین قانون کار تفاوتی بین کارفرمای دولتی و خصوصی قایل نشده لذا دولت نیز نمی تواند چنین تفاوتی بین کارگران بخش دولتی و خصوصی قایل شود. 

آقایان باید همان موقع که با افزایش ۵۷ و ۳۸ درصدی حقوق کارگران عکس یادگاری می گرفتند به فکر این روزها می بودند. نه اینکه اکنون پس از پرداخت حقوق دو ماه کارگران با لحاظ ضرایب مذکور یاد زمستان بودجه و تورم و تولید بیفتند و اینگونه جامعه را در آستانه التهاب و تنش و تشویش قرار دهند.

۹. النهایه کارگران بخش دولتی با ثبت بیش از دو هزار شکایت در دیوان عدالت اداری، خواستار ابطال تصویب‌نامه‌ی مزدی دولت شدند و نسبت به اینکه برای اولین بار در تاریخ ایران کارگر با یک بخشنامه از شمول الزامات مزدی قانون کار مستثنا شده اعتراض کردند. و اگر نبود حکم فوری دیوان به ابطال مصوبه غیرمدبرانه هیئت‌ وزیران یقینا این اعتراضات وجوه دیگری نیز می یافت.

۱۰. آخرالامر روز گذشته هیئت وزیران طی اصلاحیه ای از مصوبه جنجالی پانزدهم اردیبهشت عقب نشینی کرد و دست از سر کارگران بیچاره برداشت و ما و‌ دیگر تماشاگران این نمایش عجیب را با این سوال بزرگ باقی گذاشت که آیا واقعا قوه مدبره ای در دولت نیست تا جلوی این قبیل اشتباهات فاحش را بگیرد؟! به شخصه اگر این اتفاقات در دولت سیاه روحانی رخ می داد جز خیانت و نفوذ توجیهی برایش نداشتم ولی شوربختانه می دانیم دولت مستقر قصد اصلاح امور را دارد و علی رغم نیت مصلحانه، اینگونه مرتکب خطاهای خطیر و عجیب می شود. 

این قلم همچنان معتقد است علت اصلی غالب مشکلات و اشتباهات دولت جناب رئیسی‌ در ناهماهنگی و ناهمگونی ارکان اصلی خصوصا در تیم اقتصادی ریشه دارد.