سَـــبیل

سَـــبیل؛ راهی است برای به اشتراک گذاشتن دغدغه ها و پرسشهای فکری، مذهبی، سیاسی و فرهنگی بنده، محمد دهداری.


۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آمریکا» ثبت شده است

آیا جنگ جهانی سوم در پیش است؟

محمد دهداری، يكشنبه، ۲۲ اسفند ۱۴۰۰، ۱۱:۰۰ ب.ظ، ۰ نظر

جنگ روسیه و اوکراین

نظریه ای هست تحت عنوان «نظریه بازی ها» که اصالتا ذیل ریاضیات کاربردی و آمار و احتمالات تعریف می شود ولی دامنه تأثیرگذاریش بسیاری از علوم اجتماعی من جمله علوم سیاسی و روابط بین الملل را نیز دربرگرفته است.

در روابط بین الملل سعی می کنند با استفاده ازین نظریه، کنش و واکنش های بازیگران عرصه بین الملل را تحلیل و در صورت امکان پیش بینی کنند. 

یکی از مشهورترین بازی هایی که در چارچوب نظریه بازی ها مورد بررسی قرار می گیرد و در روابط بین الملل زیاد کاربرد دارد «بازی جوجه» است. وجه تسمیه آن مربوط می شود به شکلی از دوئل خیابانی میان جوانان آمریکایی که در آن دو راننده با خودروهای خود با سرعت تمام به سمت همدیگر می راندند و اول کسی که از این مسیر مرگ منحرف می شد بازنده بازی بود.

در بازی جوجه هر بازیکن تمایلش به برنده شدن بیشتر از تقسیم منافع، و تمایلش به تقسیم منافع بیشتر از باختن، و تمایلش به باختن بیشتر از تصادف کردن است.

در روابط بین الملل بازی جوجه معمولا به موقعیت هایی مشتمل بر تقابل دو بازیگر اطلاق می شود که در آنها هیچکدام از طرفین قصد تسلیم شدن در مقابل دیگری را ندارد و اگر هیچکدام تسلیم نشوند بدترین نتیجه بازی رقم خواهد خورد.

شاید مشهورترین مصداق بازی جوجه در روابط بین الملل تا قبل از ماجرای اخیر اوکراین، «بحران موشکی کوبا» بوده باشد.

سال ۱۹۶۲ میلادی و در اثنای جنگ سرد، حدودا یک سال پس از عملیات نافرجام عوامل سیا و مخالفان کاسترو در خلیج خوکها، شوروی با این استدلال که از کوبا در مقابل حمله مجدد آمریکا دفاع کند اقدام به استقرار تعدادی موشک میان‌برد و بمب افکن های استراتژیک در کوبا نمود. کندی رئیس جمهور وقت آمریکا وقتی مطلع شد اعلام آماده باش نظامی کرد و کوبا را قرنطینه دریایی نمود. وی در واقع موجودیت آمریکا را در خطر دیده بود. خروشچف اما کار خود را همسنگ استقرار موشک های هسته ای آمریکا در اروپا و خصوصا ترکیه موجه می دانست.

بحرانی که شکل گرفته بود دقیقا یک بازی جوجه بود و جهان را در آستانه جنگ سوم جهانی و تبدیل جنگ سرد به یک جنگ کاملا گرم قرار داده بود. اما بحران مذکور یک تفاوت اساسی با اوضاع پیش از شروع دو جنگ جهانی قبلی داشت و آن اینکه هر دو طرف منازعه احتمالی، به یک سلاح کشتار جمعی فوق العاده ویرانگر مجهز بودند: بمب هسته ای! این امر هزینه ورود به منازعه و خاتمه آنرا به شدت افزایش می داد. شاید از همین روست که بمب اتم را سلاح صلح می نامند.

نهایتا کندی و خروشچوف به توافق رسیدند هرکدام، بخشی از خواسته هایشان را کنار بگذارند و قضیه ختم به خیر شود.

از آن تاریخ تا کنون قاعده نانوشته ای در عرصه بین الملل وجود دارد و آن اینکه ابرقدرتها به صورت مستقیم با هم وارد جنگ نمی شوند. بلکه به واسطه تأمین سلاح، اطلاعات و نیروهای نیابتی با هم دست و پنجه نرم می کنند. 

موقعیت فعلی اوکراین نیز از جهات مختلف به بحران موشکی کوبا و یک بازی جوجه شباهت دارد. برای توضیح این شباهت باید به سابقه تعاملات بلوک غرب و شرق در منطقه اروپای شرقی نظری بیفکنیم.

پس از اتمام جنگ دوم جهانی در سال ۱۹۴۵ دوره ای از رقابت تسلیحاتی و امنیتی میان بلوک شرق به سرکردگی شوروی سوسیالیستی و بلوک غرب به سرکردگی آمریکا آغاز شد که با نام جنگ سرد می شناسیم. 

چهار سال بعد، در سال ۱۹۴۹ غربی ها پیمانی تحت عنوان «آتلانتیک شمالی» یا همان «ناتو» میان خود بستند تا اگر هر قدرت خارجی به یکی از اعضای پیمان حمله کرد همگی با آن مقابله کنند. شوروی هم شش سال بعد در سال ۱۹۵۵، پیمان مشابهی تحت عنوان «ورشو» میان خود و کشورهای اروپای شرقی منعقد نمود.

پس از فرو ریختن دیوار برلین، اعضای ناتو ضمن انعقاد پیمانی تحت عنوان «توافق نهایی درباره آلمان» به شوروی تعهد داده بودند برنامه ای برای جذب کشورهای اروپای شرقی در ناتو نداشته باشند. آنها حتی بعد از انحلال پیمان ورشو و فروپاشی شوروی هم مجددا مشابه همان تعهدات را مطرح و به روسیه تضمین داده بودند ناتو به سمت شرق گسترش نیابد. ولی هیچکدام ازین تعهدات و تضامین روی کاغذ نیامد و صرفا در مذاکرات مطرح شد. همین ساده لوحی مقامات وقت شوروی و در راس آنها گورباچوف(و بعدها، یلتسین) موجب شد چند سال بعد در سال۱۹۹۷ جذب کشورهای اقماری شوروی سابق به ناتو آغاز شود.

کار به جایی رسید که ۱۴ کشور اروپای شرقی به عضویت ناتو درآمدند و ازین دست صرفا اوکراین باقی مانده بود. ولی آمریکا قصد نداشت از همین آخرین سنگر روسیه نیز بگذرد. از همین رو ابتدا با شیوه های نرم و براندازی و انقلاب مخملی و نهایتا با روی کار آوردن عوامل متمایل به غرب مانند همین جناب زلینسکی، مقدمات عضویت اوکراین در ناتو را فراهم نمود. 

روسیه چاره ای جز مقابله با این حرکت خزنده به سمت مرزهای خود را نداشت. چون موجودیتش در گرو این موضوع بوده و هست.

فی الواقع پوتین از مدتها قبل متفطن این مهم بوده و برای چنین روزی برنامه ریزی کرده است. هرچند راهکاری که برای مقابله با این توطئه خزنده برگزیده بدترین راهکار است.

ولی به هر روی سیاست های اقتصادی چند سال گذشته وی نشان دهنده آماده شدن برای نبردی نظامی و اقتصادی برای مدتی طولانی است.

کما اینکه طی دو سه سال اخیر به شکلی تدریجی دلار را از سبد ذخایر ارزی خود حذف نموده که اتفاقی بی سابقه است. همچنین میزان ذخایر ارزی و طلای روسیه در اواسط سال میلادی گذشته رکورد زد و در اقدام بی سابقه دیگری استقراض بر حسب دلار را نیز کنار گذاشت. اینها نشان‌دهنده آماده شدن روسیه برای نبرد است. نبردی که پوتین بسیار تاکید دارد، بازیگران مقابلش بفهمند قصد عدول از آن را نخواهد داشت. و از همین روست که حتی به نیروهای هسته ای روسیه اعلام آماده باش داده است.

حال مشابهت های دو بحران را بهتر می شود دید. نبرد برای حفظ موجودیت! اعلام آماده باش به نیروهای نظامی و هسته ای! مسیر را بی بازگشت نشان دادن و مخالفت با هرگونه انصراف از ادامه منازعه!

لذا می توان گفت منازعه اخیر درست مانند بحران موشکی کوبا، تمام مشخصات یک بازی جوجه را داراست.

با همه این اوصاف اما امکان بروز جنگی جهانی بسیار دور از ذهن است. به همان دلیلی که بحران موشکی کوبا نیز به جنگ جهانی سوم ختم نشد. 

هر دو طرف می دانند در صورت مواجهه نظامی مستقیم جنگ از حالت محدود و کنترل شده خارج و به یک جنگ جهانی هسته ای بدل خواهد گردید. لذا آمریکا و دوستانش حداقل فعلا با عضویت اوکراین در ناتو یا اتحادیه اروپا مخالفت کرده اند. یا اینکه درخواست زلینسکی برای ایجاد منطقه پرواز ممنوع بر فراز اوکراین را نپذیرفته اند. و به حمایت لسانی، تحریم و ارسال سلاح و تجهیزات و مزدور بسنده نموده اند. 

پس اینکه منازعه اخیر به یک جنگی جهانی تبدیل شود بسیار بعید به نظر می رسد!

آیا آمریکا به ایران حمله می کند؟

محمد دهداری، يكشنبه، ۱۴ مرداد ۱۳۹۷، ۱۲:۴۴ ق.ظ، ۰ نظر

اینطور نیست که ایران و آمریکا امروز تازه بخواهند وارد جنگ نظامی شوند. از سال ۲۰۰۶ تا کنون ایران و آمریکا چندین بار با هم جنگ نیابتی(proxy war) داشته اند.
در این میان ضعیف ترین حلقه جبهه مقاومت سوریه بوده(به دلیل ضعف های داخلی ش در خصوص مردم سالاری و ...) ولی آمریکا و اعوان و انصارش در همین ضعیف ترین حلقه هم نتوانستند ایران را شکست دهند.
یک قاعده ای از زمان جنگ سرد در عرصه روابط بین المللی حاکم بوده مبنی بر اینکه قدرت های بزرگ به شکل مستقیم با هم وارد منازعه نمی شوند. حداقل تا وقتی در جنگ های نیابتی به نتیجه واضحی(برد کامل یک طرف) دست نیافته اند جنگ مستقیمی رخ نخواهد داد.
شاید همین قاعده موجب شد بحران موشکی کوبا به جنگ جهانی سوم ختم نشود و البته آمریکا بر اساس همین قاعده و به درستی به سراغ قدرت نرم و کار فرهنگی و تقویت مخالفان سیاسی رفرمیست (اصلاح‌طلبان) داخل شوروی رفت و این راهبرد ختم شد به دوران سازش و تحقیر شوروی به دست گورباچوف و نهایتا یلتسین آخرین میخ را بر تابوت شوروی سوسیالیستی کوبید.
سخن از جنگ ایران و آمریکا همان قدر مضحک است که بولوف مسخره ای به نام «جنگ ستارگان» در واپسین سالهای قبل از فروپاشی شوروی! و همان کارکردی را دارد که آن بولوف داشت:
ترساندن مردم برای پیوستن به صف مخالفان نظام مستقر و حمایت از رفرمیست ها!
این در حالی است که آمریکا در پس این آدرس غلط همان استراتژی که به فروپاشی شوروی ختم شد را در مورد ایران نیر اجرا می کند:
تکیه بر قدرت نرم، کار فرهنگی و حمایت از رفرمیست ها!
جالب اینکه در هر دوی این موارد هم، دو راهکار فشار اقتصادی و تحریم برای هدایت مردم به مسیر دلخواه غرب به کار گرفته شده است.
تجربه نشان داده تنها راه نجات ازین گرداب، اتحاد و مقاومت و عدم اعتماد به آمریکاست.
دولتمردان باید به این یقین برسند که سازش راه چاره نیست. درست است که مقاومت هزینه داد ولی سازش هم هزینه خواهد داشت و اتفاقا بسیار بیشتر! هزینه ای برابر با موجودیت ما!
اگر باز به سراغ نسخه های قبلی برویم چه بسا سرنوشتی مانند شوروی در انتظار ما باشد و آرزوی دشمنان ایران محقق شود و ایران ایرانستان...

چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است؟!

محمد دهداری، جمعه، ۱۷ مرداد ۱۳۹۳، ۰۵:۲۵ ق.ظ، ۵ نظر

کاریکاتور از کاریکاتوریست شهید فلسطینی ناجی العلی 

«چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است» بی منطق ترین و مسخره ترین و احمقانه ترین ضرب المثل ایرانی است!

گاهی امثال به جای اینکه حکمت باشند ظلمتند.

در همین خصوص مواردی به ذهنم رسید که مختصرا به عرض می رسانم:

۱. برخی همه ضرب المثل ها را به دلیل اینکه از آباء و اجداد ما به ارث رسیده اند حکیمانه می دانند، در حالی که آباء و اجدادی بودن سخنی دلیل بر صحتش نیست. این همان منطقی است که خداوند متعال در قرآن کریم به کرات از آن نهی کرده است؛

- وَ إِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَیْنَا عَلَیْهِ ءَابَاءَنَا أَ وَ لَوْ کانَ ءَابَاؤُهُمْ لا یَعْقِلُونَ شیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ(بقره، ۱۷۰)

- بَلْ قَالُوا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَىٰ أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَىٰ آثَارِهِم مُّهْتَدُونَ (زخرف، ۲۲)

- وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْاْ إِلَى مَا أَنزَلَ اللّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُواْ حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَیْهِ آبَاءنَا أَوَلَوْ کَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ شَیْئًا وَلاَ یَهْتَدُونَ (مائده، ۱۰۴)

- فَلَمَّا جَاءهُم مُّوسَى بِآیَاتِنَا بَیِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّفْتَرًى وَمَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِی آبَائِنَا الْأَوَّلِینَ ‏(قصص، ۳۶)

- وَإِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً قَالُواْ وَجَدْنَا عَلَیْهَا آبَاءنَا وَاللّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللّهَ لاَ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء أَتَقُولُونَ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ﴿اعراف، ۲۸﴾

- قَالُوا بَلْ وَجَدْنَا آبَاءنَا کَذَلِکَ یَفْعَلُونَ ﴿شعرا، ۷۴و ۷۵﴾

- وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَیْهِ آبَاءنَا أَوَلَوْ کَانَ الشَّیْطَانُ یَدْعُوهُمْ إِلَى عَذَابِ السَّعِیرِ ﴿لقمان، ۲۱﴾

۲. بلی! منطق ما همانطور که «و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا»(انسان، ۸) را شامل می شود، «والذین إذا أنفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا وکان بین ذلک قواما»(فرقان، ۶۷) را نیز دربردارد، لیکن آنچه باید ملاک و معیار باشد مسجد و خانه و این قبیل امور نیست بلکه عقلانی بودن افعالمان است. در واقع باید گفت این اهمیت و اولویت مادی و معنوی افعال است که موجب ترجیح یکی بر دیگری و «قوام» تصمیم گیری ما می شود. لذا قاعده مطرح شده در ضرب المثل محل بحث همیشه صحیح نبوده و از قضا در قریب به اتفاق موارد غلط است و این کمک به هم نوع(اعم از انفاق یا وقف و مانند آن) است که سود مادی و معنوی برای ما دربر دارد.

۳. از همین منظر معنای تحت لفظی ضرب المثل فوق بسیار غیر عقلانی، کوته بینانه و مادی گرایانه از آب در خواهد آمد!

چرا که مسلما اولویت و اهمیت مسجد به خاطر شرافت مکانیش و اینکه هر کمکی به مسجد باقیات الصالحات خواهد بود و هزاران دلیل اظهر من الشمس دیگر آنقدر هست که مسلما اگر کسی چراغی را از خانه خود دریغ نموده، در مسجد وقف نماید کار بسیار پسندیده ای انجام داده است.

خصوصا اینکه اصولا چراغ جزو ضروریات حیاتی زندگی نیست که فقدانش منجر به مشکلات خاصی شود ولی همین چراغ می تواند مثلا جمعی را که منتظر کوچکترین بهانه ای برای مسجد نرفتن هستند به مسجد جذب کند!

۳. معنای مشهور و مصطلحی که افراد جاهل از این ضرب المثل اراده می کنند نیز به همین ترتیب بسیار قشری و سطحی انگارانه است!

هم در خصوص کسانی که به استناد این ضرب المثل کمک ایران به جبهه مقاومت را زیر سؤال می برند و هم هر کس دیگری که هرگونه کمکی به هر نیازمندی را بدینوسیله تخطئه می نماید!

اتفاقا در اکثر مواقع کمک به دیگران به هیچ وجه منافاتی با منافع خودمان ندارد! غیر از آنکه صرفا مادی به موضوع نگاه کنیم!

مگر نه اینکه خداوند متعال در قرآن کریم از کمک کردن در راه خدا را با عنوان قرض دادن به خدا که هم منجر به سود مادی و هم معنوی می شود یاد کرده است!؟

- مَنْ ذَا الَّذی یُقْرِضُ اللّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ کَریمٌ (حدید، ۱۱)

- مَن ذَا الَّذِى یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافاً کَثِیرَةً وَاللَّهُ یَقْبِضُ وَ یَبْصُطُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (بقره، ۲۴۵)

- واقیموا الصلوة و اتوا الزکوة و اقرضوا اللَّه قرضاً حسناً و ما تقدّموا لانفسکم من خیر تجدوه عند اللَّه هو خیراً و اعظم اجراً (مزمّل، ۲۰)

- وَ قالَ اللَّهُ انّى مَعَکُمْ لَئِنْ اقَمْتُمُ الصَّلاةَ وَ آتَیْتُمُ الزَّکاةَ وَ آمَنْتُمْ بِرُسُلى وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ وَ اقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً لَأُکَفِّرَنَّ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ لُادْخِلَنَّکُمْ جَنّاتٍ تَجْرى مِن تَحتِهَا الاْنْهارُ(مائده، ۱۲)

اینهمه قول و تعهد خداوند مبنی بر اینکه اگر در راه خدا انفاقی کنید و مالی از دست دهید خداوند قابض و باسط به شما أضعافاً کثیرا و أعظم أجرا و چندین و چند برابر عطا خواهد کرد از چه روست؟! مگر ما مسلمان نیستیم و به وعده های الهی اطمینان نداریم؟!

لذا ضرب المثل فوق علاوه بر آنکه در خصوص چیزهای بی ارزشی مانند چراغ صحت ندارد، حتی در مورد ضروریات زندگی نیز غالبا صادق نیست! دیگر ما از نفس آدمی عزیزتر که نداریم! گاهی اعتقادات و حتی انسانیت ما ایجاب می کند برای نجات دیگران از جان خودمان دست بکشیم. لذاست که عرض می کنم منطق این ضرب المثل با فرهنگ حسینی و شهادت طلبی نیز ناسازگار است!

باز تأکید می کنم باید اولویت ها و اهمیت های مادی و معنوی لحاظ بشود نه اینکه علی الاطلاق بگوییم چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است و کذا!

۴. در مورد موضوع کمک به جبهه مقاومت حتی اگر صرفا مادی هم نگاه کنیم باز معقول و دوراندیشانه است. چطور هزینه های کلان آمریکا در چهار گوشه عالم علی رغم بالا گرفتن بحران اقتصادی که چندین سال است گریبانگیرش شده به جا و دارای توجیهات استراتژیک و پلتیکال هست ولی هزینه کردن ما برای تقویت جبهه مقاومت که عمق استراتژیک ما در منطقه همیشه ملتهب غرب آسیا و پیشانی جبهه نبردمان با اسرائیل خونخوار محسوب می شود مشمول این ضرب المثل مسخره قرار گرفته، توجیه عقلانی و اقتصادی نخواهد داشت!؟

هرچند دلیل کمک کردن ما به جریان مقاومت اصولا ناشی از این نگاه صرفا مادی نیست. دلیل ما قول معصومینمان است که فرموده اند:

- مَن سَمِعَ مُنادیا(أو رَجُلا) یُنادی یا للمسلمین فلم یَجبه فلیسَ بِمُسلم(وسائل الشیعة، ص ض۱۴۱)

- مَنْ لَمْ یَهْتَمَّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ(اصول کافى ج : ۳ ص : ۲۳۹، روایة : ۴)

- مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ(اصول کافى ج : ۳ ص : ۲۳۸ روایة : ۱)

- مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا یُنَادِى یَا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ(اصول کافى ج : ۳ ص : ۲۳۹ روایة : ۵)

کسانی که به وعده های الهی اعتقاد یا اعتمادی ندارند و دم از ناروا بودن کمکهای ایران به مقاومت می زنند حداقل خوب است به عقل خودشان رجوع کنند!

پی نوشت:

+ کاریکاتور از کاریکاتوریست شهید فلسطینی ناجی العلی!
خودتون یه جوری به نوت ربطش بدید. البته چندان هم بی ربط نیست!
+ از خودم در همین رابطه: مشکل ما با اسرائیل!