سَـــبیل

سَـــبیل؛ راهی است برای به اشتراک گذاشتن دغدغه ها و پرسشهای فکری، مذهبی، سیاسی و فرهنگی بنده، محمد دهداری.


۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تحلیل» ثبت شده است

دوگانه های احساسی آفت تحلیل های سیاسی

محمد دهداری، جمعه، ۲۶ شهریور ۱۴۰۰، ۰۹:۴۰ ب.ظ، ۰ نظر

متأسفانه جناب جعفریان اخیرا در حمایت از دوستان احساسات زده خود مرزهای اخلاق را درنوردیده اند. ایشان در مطلبی تمام خبرنگارانی که این روزها از جان مایه گذاشته و برای پی بردن به حقایق در افغانستان جنگ زده حاضر شده اند را با انواع و اقسام توهین ها و تهمت ها نواخته اند. مطالب جناب بوالی از ابتدای ماجرای افغانستان تا کنون به اندازه کافی هیجان زده و ناصواب بود که دیگر نیازی به میدان آمدن شخص آقای جعفریان نباشد. 

ایشان در مطلب اخیر خود با بازنشر استوری های عصبی و بعضا نادرست آقای بوالی از تعابیری مانند کبر کودکانه، جهل، تباهی، حماقت، غرور، انگل، سربار، پیمانکاران خبری و سواری دهندگان به رسانه برای دیگرانی که مثل ایشان فکر نمی کنند استفاده کرده اند. دیگرانی که تنها جرمشان این بوده که سعی داشته اند فارغ از پیرایه های هیجانی و علقه ها و وابستگی های احساسی و رفاقت های شخصی، تصویری راست و درست از این روزهای افغانستان به ایران مخابره کنند و البته صدایشان در هیاهوی جعفریان ها و بوالی ها و رسانه های ضد ایرانی گم شده است.

جالب اینکه در انتها برای توجیه تندروی بوالی ضمن اذعان ضمنی به غیرقابل دفاع بودن برخی مطالب ایشان و اینکه ممکن است با هم، هم رأی نباشند ولی همدرد هستند اینگونه بیان کرده که: «زیرا خوب می توانم بفهمم که هنگام نوشتن برخی از این استوری ها چه آتشفشانی از دلشکستگی و خشم در وجود نازنینت شعله ور بوده است. خیالی نیست، چه حضرت خواجه فرمود:

در کوی ما شکسته دلی می خرند و بس

بازار خود فروشی از آن سوی دیگر است»

طرفه اینکه هرکس آتشفشان دلشکستگی و خشمش شعله ور شد و دلش شکست حق دارد منطق و عقلانیت را ببوسد و کنار بگذارد و افسار تحلیلش را به دست همان احساسات و هیجانات به غلیان آمده بسپارد و بدون توجه به تبعات سخنانش، تحلیل های به دور از واقعیت صادر کند. در این میان عیبی ندارد اگر مردم را هم به جان جمهوری اسلامی و طالبان را به جان مردم و حتی مردم را به جان مردم بیاندازد و دیگرانی که مانند او نیستند را نیز به باد تهمت و توهین بگیرد. چرا که آنها خودفروش هستند و بازارشان از سوی دیگر!

به شخصه تا کنون هرچه جناب جعفریان بافته و تاخته را حمل به صلاح می کردم و به حساب روحیات لطیف و خلقیات ظریف و شاعرانگی ایشان می گذاشتم. لیکن ازین به بعد متأسفانه باید بگویم دیگر مماشات جایز نیست. موضوع صرفا تهمت و توهین به شخصیت تعدادی خبرنگار جان بر کف نیز نیست. موضوع حتی خدشه به آبرو و حیثیت ایران و جمهوری اسلامی هم نیست. که البته همه اینها هم هست. ولی موضوع اصلی بازی با جان کرور کرور افغانستانی است که لزوما هم اهل پنجشیر نیستند و با جناب جعفریان سابقه رفاقت ندارند. افغانستانی هایی که دیگر تاب جنگ و کشتاری دوباره را ندارند که اگر داشتند مقابل طالبها می ایستادند. 

جعفریان اگر واقعا برای جان اینهمه افغانستانی ارزشی قایل است باید کمی در تحلیل ها و مواضعش دقت نماید و ببیند با بزرگ‌ نمایی تحرکات یک گروه قلیل پناه گرفته در کوه و غلو راجع به چند تجمع قلیل تر بعضا زنانه و تحریک احساسات مخاطبان نسبت به مقولاتی که هنوز هم به درستی ثابت نشده و فشار مداوم به جمهوری اسلامی جهت اتخاذ مواضع رادیکال غیر مدبرانه در قبال افغانستان آیا به حفظ جان و مال افغانستانی ها کمک خواهد کرد؟!

اگر فضای حاکم بر تحلیل های کارشناسان -و به تبع آنها مردم عادی- نسبت به ماجرای افغانستان اینچنین یونیزه و احساست زده و به دور از عقلانیت و تدبیر باشد داستان افغانستان یقینا سرانجام خوبی نخواهد داشت. تا همین حالا هم به مرحمت امثال جعفریان و بوالی و ایران اینترنشنال و بی بی سی و دیگران، آنچنان دوگانه های حیدری نعمتی سخیف و مضحکی در فضای رسانه ای ایران و افغانستان شکل گرفته که فقط می توان برای ختم به خیر شدن ماجرا از خدا مدد خواست.

در این میان اگر شرایط میدانی افغانستان در آینده به نفع هرکدام ازین دو قطب تحلیلی حاضر تغییر کند و متعاقبا کسی بخواهد تحلیل های سابق خود را با شرایط جدید وفق دهد نیز بسیار دشوار خواهد بود. و این یعنی فدا شدن تحلیل های سیاسی به پای دوگانه های احساسی و فضا دادن به رسانه های معاند برای سوء استفاده هرچه بیشتر ازین اوضاع به نفع خودشان و با هدف تخریب ایران و افغانستان!

خط حزب الله را تخریب نکنیم!

محمد دهداری، يكشنبه، ۸ فروردين ۱۳۹۵، ۰۷:۳۴ ب.ظ، ۱ نظر

نشریه خط حزب الله

۱. در فیلم "سیانور" بهروز شعیبی، مرتضی صمدیه لباف دیالوگی طوفانی دارد که به نظرم خیلی به درد برخی حزب اللهی ها و انقلابی های حال حاضر می خورد.

صمدیه لباف در پاسخ به بازجوی ساواک که از وی می پرسد چرا فلان کس را نزدید، جواب می دهد: "وقتی تفنگ دست می گیری باید بدونی چه کسی رو نباید بزنی"! 

انقلابی گری و تندروی در صراط مستقیم هم به این معنا نیست که هرکسی را -بنا به تحلیل شخصی خود- مقداری دچار انحراف یافتیم بزنیم. وقتی برخی از این رفقای جوان انقلابی و آتشی و تندروی در صراط مستقیم انقلاب را می بینم که بی محابا هرکس و ناکسی را لجن مال می کنند و گاه شخصیت بزرگان و علما و رفقا و اساتید خودشان را نیز مورد حمله قرار می دهند، به این فکر می کنم که چطور می شود به این دوستان فهماند که لازمه انقلابی گری اتفاقا نوعی مسامحه، اهل گفتگو بودن و رواداری نیز هست.

از همه مهمتر اینکه انسان قدر و اندازه خود، طرف مقابل و موضوع محل اختلاف را خوب بداند و به محض اینکه سخنی یا تحلیلی را باب میل خود و تصورات پیش ساخته و خودساخته اش ندید توپخانه تخریب را به کار نیاندازد!

۲. قبلا هم نوشته ام که این معضل تا حد زیادی ناشی از فضای شبکه های اجتماعی است که برای بنده کم سواد همان میزان زمینه تاثیرگذاری فراهم کرده که برای فردی مطلع و دانشمند! و چه بسا امثال بنده نوعی با اوقات فراغت زیاد و شبکه دوستان مجازی گسترده، حوزه اثرگذاری به مراتب بیشتری از آن فرد آگاه و دانشمند داشته باشیم! این فرآیند معیوب و ناعادلانه سلیبریتی سازی موجب اعتماد به نفسی کاذب در برخی دوستان حزب اللهی شده و لذا عادت کرده اند به هر کس و هر چیزی در هر سطح و جایگاهی و با هر ادبیات و استدلالی تعریض زده، نقد کرده و حتی در مواردی توهین و تخریب نمایند!

گستره اجتهادهای شخصی رفقا حتی به حیطه شرعیات و مسائل فقهی هم باز شده و وای اگر فرد منتقد خود نیز دستی بر آتش تحصیلات حوزوی داشته باشد!

۳. در همین راستا سابق بر این شاهد جنجالهای فراوان راجع به نشریه سایت خامنه ای دات آی آر یعنی "خط حزب الله" بوده ایم که اعتبار این نشریه را به عنوان تنها نشریه مکتوب منتسب به دفتر حضرت آقا بر اساس اجتهادهای شخصی و خام دستانه برخی دوستان خدشه دار کرده است! حتی اعتبار خود سایت هم پس از درفشانی های مکرر رفقا تحت الشعاع این جنجال ها قرار گرفته و صفحات سایت مذکور در شبکه های اجتماعی نیز شاهد ریزش معتنا به مخاطبان بوده اند!

از جمله این جنجال ها ماجرای سرمقاله شماره پنجم خط حزب الله در خصوص روش تحلیل مذاکرات هسته ای بود. در مقاله مذکور اشاره شده بود که برخی خطوط قرمز رهبری معظم جزو اهداف کلان مذاکرات نبوده اند و کارکردی ابزاری داشته اند! این سخن دوستان ما را برآشفت و چنان موجی از اعتراض به مقاله مذکور و نشریه فوق الذکر بین حزب اللهی های پلاس راه افتاد که مسلمان نشنود کافر نبیند!

برخی از دلسوزان همان موقع مطالبی نوشتند و پاسخ هجمه شکل گرفته را تا حدی دادند و آن هنگامه گذشت تا اینکه اخیرا و پس از سخنرانی حکیمانه مقام معظم رهبری در روز عید و انتقاد صریح ایشان نسبت به دولت و ذکر این نکته که ظریف خود به حضرت آقا گفته بوده که عبور از برخی خطوط قرمز لاجرم است و الخ، خط حزب الله سرمقاله ای منتشر نمود با تیتر "چرا تجربه برجام خسارت محض بود!"

پیرو این مقاله همان رفقای مذکور مجددا بحثهای قدیمی را زنده کرده اند که مگر نه خطوط قرمز ابزاری بودند و برای رد شدن، چطور الان نجربه برجام خسارت محض شده!؟

قبلا تحلیل خود را در خصوص چرایی و چگونگی نحوه مواجهه مقام معظم رهبری با مقوله برجام در این مطلب نوشته ام!

۴. ای کاش دوستان و رفقا توجه می کردند که این نشریه بخواهیم یا نخواهیم به مقام معظم رهبری منتسب است و اتفاقا همه ایرادات فوق الذکر که بعضا قبلا هم مورد چالش بودند در خصوص تفاسیر نشریه مزبور حول بیانات شخص رهبری معظم مطرح شده اند!
مگر ممکن است نشریه ای منتسب به حضرت آقا سخنی از ایشان را نقل و تحلیل کرده و در این بین حرفی از ایشان را تحریف نموده باشد ولی نه مقام معظم رهبری و نه دفتر ایشان هیچ گونه واکنشی نشان ندهند!؟

دوستان در پاسخ این سوال به اشتباهات مسئولینی که توسط رهبری نصب گردیده یا در بیت و دفتر ایشان مشغول به کار هستند استناد نموده و عدم واکنش علنی معظم له به این خطاها را دلیلی بر ادعای خطاکار بودن نشریه خط حزب الله عنوان می کنند! این در حالی است که خطای محل بحث ما با اشتباهات افراد منصوب توسط رهبری تفاوت اساسی دارد!
چون در اولی سخن از نسبت دادن سخنی خلاف واقع به خود حضرت آقا است! آنهم در نشریه ای منتسب به ایشان! ولی در دومی مسئولیت خطای افراد بر عهده رهبر نیست! این امری کاملا بدیهی است! لذا سکوت معظم له و دفتر تابعه شان در خصوص موضوعی چنین خطیر و کلان و مهم، به معنای تایید محتوای نشریه است و لاغیر!

۵. دوستان حتی به نام نشریه هم خرده گرفته اند که چرا چنین عنوان سنگینی را که متضمن ادعای خط دهی به امت حزب الله است بر خود نهاده؟! معلوم نیست نشریه ای که توسط سایت رهبری منتشر می شود پس چگونه باید باشد!؟خوب است دقت کنیم که انتشار نشریه خط حزب الله در چه شرایط زمانی و با چه جامعه هدفی آغاز گردید! به نظر حقیر و با توجه به زمان انتشار اولین شماره های نشریه مذکور و جامعه هدف مشخصش که علی الدوام و مکررا در خود نشریه ذکر شده و می شود، اتفاقا این نشریه برای خط دهی به امت حزب الله درخصوص موضوع چالش هسته ای در شرایطی که حضرت آقا نمی توانند و نخواهند توانست همه منویات خود را صراحتا بیان نمایند منتشر گردیده است! حال ما به جای دریافت این سیگنال واضح و مشخص که هیچ گاه از جانب خود مقام معظم رهبری یا دفترشان مانعی برای انتشارش رویت نگردید مدام روی آن پارازیت انداخته و آنرا مختل می نماییم!

۶. متن محل دعوا اصولا مورد سوء برداشت قرار گرفته والا هیچ حرف خلافی در آن متن دیده نمی شود و هیچ تناقضی با فرمایشات اخیر مقام معظم رهبری نیز ندارد!
ادعای آن متن کذایی این بود که اگر از نظرگاهی کل نگر به بیانات معظم له در خصوص برجام بنگریم مشاهده خواهیم نمود که تمام خطوط قرمز مطرح شده، هدف نبوده اند و برخی هدف و برخی ابزاری برای دفاع از منافع ملی کشور بوده اند! اتفاقا تبیین این تفکیک که بر اساس فرمایشات مقام معظم رهبری بیان شده بودند تاییدی بود بر اینکه از برخی خطوط قرمز مطرح شده توسط رهبری عبور شده و حال باید دید هزینه هایی که شده به فایده اش می ارزد یا خیر؟ کما اینکه در بند انتهایی همان متن چنین می خوانیم:
"درخطبه های نماز عید بعد از تشــکر از تیم مذاکره کننده، توجه به منافع و مصالح ملی مرکز توجه رهبری قرار گرفت.
این دیدار نخستین بیانات ایشان درباره متن بعد از مذاکرات بود. دیداری که پس از پاســخ به نامه رییس جمهور در خصوص اعلام پایان مذاکرات صورت گرفــت. رهبــر انقــلاب در آن نامه بر «ملاحظه بادقت» و بررسی متن «در مسیر قانونی پیشبینی شده»تاکید کردند. این دیدارها بعد از تنظیم متن بود. زمانی که باید ببینیم اهدافی که برای این مذاکرات تعیین شـده بود؛ محقق شده اســت یا نه؟"
لذا تفکیک فوق الذکر به هیچ وجه به معنی صحه گذاشتن بر نحوه معامله و امتیازدهی تیم هسته ای دولت با غرب نبود و هیچ تنافی و تناقضی نیز با واقعیت تلخ عبور تیم مذاکره کننده از خطوط قرمز نداشت! بلکه بر این واقعیت صحه می گذاشت که در چنین کارزاری[و به زعم بنده با چنین دولتی]، سیاست و کیاست اقتضا می کند که ما به مرگ بگیریم تا غرب به تب راضی شود!
ولی باز تاکید می کنم این سخن غیر از آن است که بگوییم امتیازاتی که دولت به غرب داد و خطوط قرمزی که از آنها عدول نمود مورد تایید بوده اند! کما اینکه همین نشریه بعد از آن به کرات خطرات پیش آمده از قبل برجام را گوشزد نمود و اکنون نیز تجربه برجام -و نه صرفا تجارب آتی در خصوص برجام ۲ و ۳ و...- را خسارت محض می نامد!
حال جای تعجب است که دوستان چون این سبک تحلیل را نمی پسندیده اند سخنان اخیر حضرت آقا را مستمسکی برای تاختن مجدد بر وجهه نشریه مذکور قرار داده و در این راستا به تحلیل و تفسیرهای جدید نشریه فوق نیز خرده می گیرند که چرا از میان تعابیر رهبری این تعبیر را انتخاب کرده و دیگری را انتخاب ننموده است!

حرف آخر اینکه؛ هنگام نقد و تعریض نوشتن جایگاه خود و طرف مقابل را در نظر بگیریم و محتاطانه بنویسیم و گاهی هم به ذهنیات و تصورات پیش ساخته خود شک کنیم تا خدای نکرده آنجا که باید دست یاری باشیم موجب زاری نگردیم و فرصتها را به تهدید بدل ننمایم!

پی نوشت:

پاراگراف اول و دوم بند اول وام گرفته از یادداشتی به قلم الیاس قنبری است.