انسان واقعی یا واقعیت انسانی!
امشب دکتر دینانی در برنامه معرفت جمله قصاری فرمود:
تفکر پدیدارشناسی یا فنومنولوژی که از کانت به بعد شکل گرفت منجر به این می شود که به جای اینکه انسان را واقعی کنیم واقعیت را انسانی کنیم!
بعد التحریر:
بنده اضافه می کنم همین امر باعث تشدید شک گرایی در غرب تحت تاثیر معرفت شناسی پدیدارشناسانه کانتی و نیز به محاق رفتن هرچه بیشتر مسیحیت و متافیزیک شد
کانت معتقد بود حقیقت پدیده های (نومن های)عالم خارج به گونه ای غیر از آنچه هستند بر ما نمود می یابند و این نمود رو پدیدار(فنومن ها) نام نهاد
حال چرا؟
چون ایشان معتقد بود و بهتر بگوییم مدعی بود ادراک ما از پدیده های عالم خارج، ابتدا از دو کانال زمان و مکان و سپس از فیلتر دوازده مقوله پیشینی عبور می کنند تا به قوه دراکه ما نشسته و درک گردند
لذا هر یک از این دریچه ها و فیلترها رنگی به درک ما می افزایند و لذا آنچه درک میشه با اونچه واقعا وجود داره تفاوت خواهد داشت و این ناشی از تاثیر دریچه ها و فیلترهای ذهن بشر بر واقعیت محض هست
به همین خاطره که دینانی میگه فنومنولوژی به معنی بشری و انسانی کردن واقعیته!
به معنی نسبی کردن حقیقته!
بنده باز اضافه می کنم این طرز تفکر منجر به نوعی شک گرایی افراطی از یک سو و بی اعتباری هرآنچه غیر زمان مند و مکان مند و مقوله مند هست خواهد شد که شده لذاست که معنویت و به طور عام متافیزیک در پرتو این معرفت شناسی پدیدارشناسانه ارزش خودش رو از دست میده و به مفاهیمی شخصی و غیر عقلانی و صرفا احساسی و در بهترین حالت ایمانی بدل میشه.