قبل نوشت:
مدت زیادی بود که وضعیت اسفناک برنامه های کودک و نوجوان صدا و سیما آزارم می داد و نیت کرده بودم مطلبی در این باره بنویسم. ولی اشتغال کاری زیاد و این اواخر هم مقالاتی که برای کنگره علوم انسانی در دست تحریر دارم تمام وقتم را گرفته بود. تا اینکه امروز با این مطلب بسیار به جا و دغدغه مندانه وبلاگ طلبه ای از نسل سوم مواجه شدم. لذا آن را از باب عمل به وظیفه شرعی نهی از منکر در چالش هایم بازنشر می نمایم.
ضمنا حاشیه دوم نوشتار حاج آقا مجید را حتما بخوانید و به درخواست ایشان عمل کنید.
نوشتار:
شخصیت هر انسانی از سه بعد آگاهی، گرایش و رفتار شکل یافته است. این سه بعد شخصیتی در یکدیگر اثر متقابل دارند، هر یک بر دیگری اثر گذاشته و از آن تاثیر میپذیرد.
بر این اساس، نوع رفتاری که هر فرد انجام میدهد، بر آگاهیها و گرایشهای وی تاثیر خواهد گذاشت. احادیث متعددی نیز به این واقعیت اشاره دارد. امیرمومنان(ع) میفرماید: «قَلَّ مَن تَشَبَّهَ بِقَومٍ الا اَوشکَ اَن یَکونَ مِنهُم»: کم است که فردی همانند گروهی رفتار کند و از جمله آنان نشود (نهج البلاغه، حکمت 198). در این حدیث، به روشنی تاثیر شگفت و شگرف رفتار، بر آگاهی و گرایش آدمی بیان شده است.
یکی از حکمتهای حکم فقهی «حرمت تشبه به کفار» نیز همین نکته است که شباهت رفتاری و ظاهری به غیرمسلمانان، مقدمه شباهت فکری و درونی به آنان خواهد شد. بر اساس این حکم دینی، اگر لباسی را کافران ابداع کنند، استفاده از آن حرام است اما اگر همان لباس را مسلمانان ابداع کنند، استفاده از آن جایز است.
هر چقدر، انسان در سنین کمتری باشد، تاثیر دو سویه ابعاد سه گانه (آگاهی، گرایش، رفتار) بیشتر خواهد بود به نحوی که هر گونه رفتار غیردینی کودکان می تواند تاثیراتی سرنوشتساز بر شخصیت در حال شکلگیری آنان بگذارد. با توجه به این امر، میتوان به حساسیت برنامههایی که برای کودکان ساخته میشود، پی برد.
مدتی است که تهیهکنندگان برنامههای کودک، رویکرد تهیه برنامههای شاد را برای کودکان در دستور کار قرار دادهاند. تا اینجای کار، باید آن را ستود که برآنند نسل آتی این سرزمین، روحیه ای پرنشاط داشته باشند، اما متاسفانه این حسن فاعلی به حسن فعلی بدل نشده است و در مقام عمل، أملها بر باد رفته است. برنامهریزان رسانه، در تعریف شادی و شیوه های ایجاد آن در کودکان امالقرای جهان اسلام، به جای بهره گیری از روانشناسی اسلامی، از شوهای تلویزیونی غربی الگوبرداری کردهاند. به همت صدا و سیما، شنیدن موسیقی تند همراه با تماشای حرکات موزون! و کف زدن های ضربدار به بخشی از برنامههای روزانه کودکانمان تبدیل شده است که اوج این داستان غمبار را میتوان در برنامه «خاله شادونه در سرزمین دونهها» مشاهده کرد.
کودکانی که روزانه دقایق بسیاری را به تماشای رقص و آواز مشغول بوده و خود نیز در پای تلویزیونها، به تقلید از آنها مشغولند، در جوانی چه شخصیتی پیدا خواهند کرد؟ آیا با این سبک برنامهسازی، جوان ایرانی در سال 1404، طبق سند چشمانداز، مؤمن، متعهد، ایثارگر، منضبط، مسئولیتپذیر، مفتخر، فعال، راضی، با وجدان کار و دارای روحیه تعاون خواهد بود؟ آیا با این روال، تا 14 سال آینده، کودکان امروز و جوانان فردا، مؤمن به رقص و متعهد به موسیقی و راضی از شو نخواهند شد؟
روی دیگر این سکه، برنامه کودک شبکه قرآن سیما است. در بخشی از این برنامه، مجری و چند کودک، در جای خود نشسته و به ندرت حرکتی دارند. مجری شروع به صحبت می کند و با استفاده از ادبیاتی ثقیل و علیل که فهم آن تنها برای پدربزرگها و مادربزرگها ممکن است میکوشد تا با نوههای آنها ارتباطی صمیمانه برقرار کند. پس از چندی کودکان حاضر در برنامه هم، شروع به سخن میکنند و متنهای حفظ شده را که عموما تاکید بر مفاهیم دینی است به کودک فرضی بیننده ارائه میدهند تا او نیز با فراگیری این معارف، شخصیتی نورانی پیدا کند. بی شک، بینندگان این روضه کسانی جز تهیهکنندگان همان برنامه نخواهند بود.
آیا به راستی تهیه یک برنامه شاد و آموزنده برای کودکان این قدر دشوار و ناشدنی است؟ آیا نمیتوان کودک را شاد کرد اما او به رقاصهای تبدیل نشود؟ آیا نمی توان کودک را دیندار کرد اما او به مصیبتزدهای تبدیل نشود؟
الحاشیه:
1. این یادداشت را برای نشریه پرتو، وابسته به موسسه آموزشی - پژوهشی امام خمینی (ره) نوشتم که در شماره جدید آن منتشر شده است.
2. اگر با این نوشته موافقید، به شماره 300002 (روابط عمومی شبکه 2) پیامکی بزنید و نهی از منکر کنید. وبلاگ «مهتد» به صورت اختصاصی و با حسن سلیقه به بحث امر به معروف و نهی از منکر میپردازد، بسیار خواندنی است، بخوانید و بلینکیدش.
3. نمونه موفق برنامه شاد و آموزنده، برنامههای حاج آقا راستگو است که در برخی بخشهای برنامه کودک، از این سبک استفاده میشود. البته منظورم این نیست که حتما طلبهای بیاورند، منظورم ارائه یک شادی سالم است.
4. این یادداشت در سایت جهان نیوز و تبیان
پی نوشت:
البته نظر من با حاشیه سومی که حاج آقا مجید نگاشته اند کمی متفاوت است. نه اینکه برنامه حاج آقا راستگو را نپسندم که بسیار برنامه خوب و مفیدی بوده است و بخشی از بهترین خاطرات دوران بچگی خود من به چهره صمیمی و گفتار دلنشین ایشان باز می گردد. لیکن عرصه رسانه را نباید با به کار بردن مثال ها و مصادیقی که به شدت تکراری شده اند محدود نمود تا مخاطبان نوشته گمان کنند اگر قرار شد روزی رقص و آوازها از برنامه کودک حذف شودد لاجرم باید به برنامه هایی مثل برنامه حاج آقا راستگو اکتفا نمود. اگر مسئولین و برنامه سازهای ما کمی و فقط کمی دغدغه دین و فرهنگ خردسالان - که بی شک مهمترین بخش جامعه هستند - را می داشتند با استفاده از همین بضاعت مالی و تکنیکی فعلی صدا و سیما می توانستند برنامه هایی بسیار متنوع تر، زیباتر و پر جاذبه تر از رقص و آوازهای مسخره و فاسد کننده کنونی را تولید نمایند. البته خود حاج آقا مجید در جمله آخر حاشیه سوم، سعی کرده اند این شائبه از عبارتشان مرتفع گردد ولی من لازم دانستم کمی موضوع را باز کنم.