سَـــبیل

سَـــبیل؛ راهی است برای به اشتراک گذاشتن دغدغه ها و پرسشهای فکری، مذهبی، سیاسی و فرهنگی بنده، محمد دهداری.


۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رژیم اشغالگر قدس» ثبت شده است

یک یهودی خوب، یک یهودی دگر اندیش است!

محمد دهداری، چهارشنبه، ۵ شهریور ۱۳۹۳، ۰۳:۲۲ ق.ظ، ۲ نظر

کاریکاتور ناجی العلی

«به درستی که دشمن ترین انسان ها نسبت به مؤمنان، یهودیانند»مائده 82

دین یهودیت حاضر هیچ نسبتی با آن آئین راست و درستی که حضرت موسی کلیم الله علیه السلام منادی اش بود ندارد. دینی که اکنون با نام یهودیت می شناسیم یک دین تحریف شده است و  در واقع به آلت دستی در خدمت زور و زر و تزویر قومی زیاده خواه و خود برتر بین تبدیل شده است. نه ظهور و بعثت حضرت عیسی(ع) و نه نبی اکرم اسلام(ص) نتوانست این قوم سرکش و عصیان گر را به راه راست هدایت نموده و از مسیر ظلم و تعدی و اسراف خارج سازد. در زمان ظهور حضرت مسیح(ع) حکام زمان. تعالیم حضرت موسی را به نفع خود دگرگون ساخته و از پوسته ظاهری دین به عنوان ابزاری جهت تحمیق توده های مردم استفاده می کردند. یهودیان دوران ظهور مسیح(ع) نه تنها تن به هدایت ها و انذارهای ایشان که در واقع امتداد همان شریعت موسی کلیم الله(ع) بود ندادند بلکه به طرق مختلف و به شدیدترین وجه ممکن، آن حضرت را مورد اذیت و آزار قرار دادند و در نهایت به خیال خود وی را مصلوب نمودند. واضح و مبرهن است که این یهودیت آن دینی نیست که حضرت موسی(ع) مبلغ آن بود و عمیقا تحریف شده است.
اصولا یهودیان را می بایست استادان تحریف و تزویر دانست. جالب است بدانید در کتب حدیث اسلامی بخش قابل توجهی از احادیث را با عنوان «اسرائیلیات» می شناسند. اسرائیلیات،  دسته‌ای از روایات است که در قرآن و از احادیث نبوی نیست، بلکه از تعالیم و کتب امتهای پیشین به ویژه یهود (بنی اسرائیل) و مسیحیت (نصاری) وارد روایات اسلامی شده‌اند. درآیات قرآن، تغییر در کلام به صورت مغرضانه (که اسرائیلیات نیز از مصادیق آن هستند) از ویژگیهای کلی یهودیان شمرده شده است.

به طور کلی قسمت عمده تحریفات و کاستی هایی که در اسلام و مسیحیت وجود دارد، از طریق یهودیان و با ترفند های خاصی که آئین یهودیت به آنها فطیر خون عید پسح عید پوریمآموزش داده، به وجود آمده است. چنین آئینی آیا می تواند منشائی الهی و وحیانی داشته باشد؟! مسلما اینگونه نیست و یهودیت فعلی چیزی جز نسخه به شدت تحریف شده آئین حضرت موسی(ع) نمی باشد.

از جمله بزرگترین تحریفاتی که در دین یهود رخ داده است رسوخ اعتقادات نژادپرستانه و خودبرتر بیننانه بسیار افراطی است که اتفاقا بهترین دلیل و برهان برای رسوا نمودن آئین منحرف فعلی یهود نیز استناد به همین عقاید دهشتناک ایشان است. متون مقدس یهودیت فعلی پر است از گزاره های نژادپرستانه و این گزاره ها همواره توسط یهودیان افراطی و صهیونیست ها محل رجوع بوده است.
چنانکه می دانید کتاب مقدس یهودیان تورات است. ولی یهودیان، این کتاب را تحریف کرده و خرافات و افسانه های زیادی در آن جای دادند، به طوری که امروز به صورت یک کتاب مضحک و عجیب درآمده است.
تورات، در ابتدا به شریعت موسی یا اسفار پنجگانه او اطلاق می شد. اما به مرور زمان دامنه آن توسعه یافت، تا جائی که اسفار دیگری از پیامبران بنی اسرائیل و کتاب های تاریخی مربوط به تاریخ این پیامبران و اسفار ادبی و شعری را نیز در بر گرفت. یهودیان خود به این مجموعه «تنخ» می گویند و مسیحیان آنرا در کنار اناجیل(عهد جدید)، عهد عتیق نامیده اند و شامل تورات (پنج کتاب اول تنخ) به علاوه کتابهای پیامبران است. 

ذیلا قسمت هایی از متن عهد عتیق که مشتمل بر مضامین نژادپرستانه است را ذکر می نماییم:

  1. من گفتم که شما خدایانید و جمیع شما فرزندان حضرت اعلی، لیکن مثل آدمیان خواهید مرد. سفر تثنیه، باب 10، آیه 15
  2. اقوام غیر اسرائیل به جماعت خدا راه نخواهند یافت و هیچ کدام از آنها به میان جامعه خداوندی وارد نخواهند شد. مزامیر باب 82 آیات 6 و 7
  3. شراب نخورید، بلکه به غریبه ای که درون دروازه تو باشد بده یا به اجنبی بفروش، زیرا که تو برای یهوه، خدایت، مقدس هستی. سفر تثنیه، باب 14، آیه 21
  4. دختران خود را به آنها ندهید و دختران آنها را به جهت پسران خود و به جهت خویشتن نگیرید. سفر نحمیا، باب 13، آیه 25
  5. حدود تو را از بحر فلسطین و از صحرا تا نهر فرات قرار می دهیم، زیرا ساکنان آن سرزمین را به دست شما خواهیم سپرد و ایشان را از پیش خود خواهید راند، با ایشان و خدایان ایشان عهد مبند. سفر خروج، باب 23، آیه 31
  6. به سرزمین کنعانیان تا نهر فرات داخل شوید، اینک این زمین را پیش روی شما گذاشتم، پس داخل شده، زمینی را که خداوند برای پدران شما، ابراهیم و اسحاق و یعقوب، قسم خورده که به ایشان و بعد از آنها به ذریت ایشان بدهد، به تصرف درآورید. سفر تثنیه، باب 1، آیات 7 و 8
  7. و امت ها را به میراث تو خواهم داد و اقصای زمین را ملک تو خواهم گردانید، ایشان را به عصای آهنین خواهی کشت، مثل کوزه گر آنها را خورد خواهی نمود. مزامیر، باب 2، آیات 8 و 9
  8. گوشت بخورید و خون بنوشید، گوشت ساران را خواهید خورد و خون رؤسای جهان را خواهید نوشید. از قوچها و بره ها و گاوها که همه آنها از پروارهای باشان هستند و از قربانی که من برای شما ذبح می نمایم پیه خواهید خورد تا سیر شوید . و خون خواهید خورد تا مست شوید. سفر حزقیال، باب 39، آیه 18
  9. ایشان را مانند گوسفندان برای ذبح بیرون کش و ایشان را به جهت روز قتل تعیین نما. ارمیا باب 12 آیه 3
  10. خداوند بر یعقوب ترحم فرموده، اسرائیل را بار دیگر بر خواهد گزید و ایشان را در زمین هایشان آرامش خواهد داد و غربا به ایشان ملحق شده، با خاندان یعقوب ملحق خواهند گردید، و قوم ها (غیر یهودیان)، ایشان را به مکان خودشان خواهند آورد و خاندان اسرائیل ایشان (غیر یهودیان) را در زمین خداوند، بنده و کنیز خود خواهند ساخت و بنی اسرائیل، اسیر کنندگان خود را اسیر و بر ستمکاران خویش حکمرانی خواهند نمود. اشعیا، باب 14، آیات 1 تا 3

مجموعه مجلدات تلمودهمچنین یهودیان کتاب مقدس دیگری نیز به نام تلمود دارند. تلمود در واقع تفسیرِ تفسیرِ عهد عتیق است. لذا اولین تفسیر صورت گرفته از تورات یعنی میشنا ساختار اصلی و زیربنای تلمود را تشکیل داده است. بر همین اساس تلمود شامل میشنا و گامرا است. گامرا نیز سخنان خاخام های یهود بعد از نگارش میشنا در خصوص میشنا است.
به عبارت دیگر  تمامی تفاسیر صورت گرفته حول و حوش تورات که طی سال های متمادی توسط خاخام های یهود نوشته شده در سال 1500 م. توسط خاخام «یوخاس» جمع آوری شده و به اضافه چند کتاب دیگر که در سال های 230 و 500 م. نوشته شده بودند، به نام «تلمود» یعنی تعلیم دیانت و آداب یهود، جمع آوری گردید.
این کتاب نزد یهود بسیار مقدس و در ردیف «تورات» و «عهد عتیق» قرار دارد (بلکه از تورات هم بالاتر است چنانچه «گرافت» می گوید: بدانید که گفتار خاخام از گفتار پیامبر بالاتر است.)
این کتاب هولناک در اصل چند جلد بیشتر نبوده، اما از هشت قرن پیش، به دوازده جلد افزایش یافته و امروز شامل 36 جلد در قطع وزیری می شود.
تلمود انبار شرارت های یهود است. کار تألیف آن حدود دو قرن، پیش از جمع آوری اسفار تورات آغاز شد. از دو قرن پیش، پس از جمع آوری اسفار و رواج آن و بازگشت از بابل باب تورات بسته شد و تلمود با افسانه ها و اساطیر عجیب و غریب خود، بر تورات فائق آمد و آن را تحت الشعاع خویش قرار داد. همه بذرهای ناپاکی در تلمود است. (پروتکل های دانشوران صهیون، اثر عجاج نویهض، آستان قدس رضوی، 1373، صفحه 42)
برای اینکه بیشتر به خودپرستی و آرمان های ضد انسانی یهود پی ببریم خوب است چند جمله ای از این کتاب را به دقت مطالعه کنیم(برگرفته از کتاب «خطر الیهودیه العالمیه»):

  1.  ارواح یهود، از ارواح دیگران افضل است، زیرا ارواح یهود جزء خداوند است! همچنان که فرزند جزء پدرش می باشد، روح های یهود نزد خدا عزیزتر است زیرا ارواح دیگران شیطانی و مانند ارواح حیوانات است.
  2. نطفه غیر یهودی، مثل نطفه بقیه حیوانات است.
  3. بهشت مخصوص یهود است و هیچ کس به جز آنها داخل آن نمی شوند، ولی جهنم جایگاه مسیحیان و مسلمانان است و جز گریه و زاری چیزی عاید آنها نمی گردد، زیرا زمینش از گل و بسیار تاریک و بدبو است.
  4. پیامبری به نام مسیح نیامده است و تا حکم اشرار (غیر یهود) منقرض نشود، ظهور نخواهد کرد و هر وقت که او بیاید زمین خمیر نان و لباسی پشمی می رویاند، در این وقت است که سلطه و پادشاهی یهود بازگشته و تمام ملت ها مسیح را خدمت خواهند کرد! آن زمان هر یهودی دو هزار و هشتصد برده و غلام خواهد داشت.
  5. بر یهود لازم است که املاک دیگران را خریداری کند تا آنها صاحب ملک نباشند و همیشه سلطه اقتصادی برای یهود باشد. و چنانچه غیر از یهودی بر یهود تسلط پیدا کند، یهود باید بر خود گریه کند و بگوید: وای بر ما، این چه ننگی است که ما زیر دست و جیره خوار دیگران شده ایم.
  6. پیش از آنکه یهود نفوذ و سلطه کامل خود را به دست آورد لازم است جنگ جهانی برپا و دو ثلث بشر نابود شود و در مدت هفت سال یهود اسلحه های جنگ را خواهد سوزانید و دندان های دشمنان بنی اسرائیل به مقدار بیست و دو ذرع که تقریباً هزار و سیصد و بیست برابر دندان های عادی می شود! از دهانشان بیرون خواهد آمد. هنگامی که مسیح حقیقی پا به عرصه وجود گذارد یهود آنقدر ثروت و مال خواهند داشت که کلید صندوق هایشان را بر کمتر از سیصد الاغ حمل نتوان کرد!
  7. کشتن مسیحی از واجبات مذهبی ما است و پیمان بستن با او یهودی را ملزم به ادا نمی کند. رؤسای مذهب نصرانی و هر که دشمن یهود است را، باید در روز سه مرتبه لعن کرد.
  8. «یسوع ناصری» (حضرت مسیح(ع)) که ادعای پیامبری کرده و نصاری (مسیحیان) گولش را خوردند، با مادرش مریم که او را از مردی به نام «باندار» به زنا آورده بود، در آتش جهنم می سوزند. کلیساهای نصاری که در آن سگ های آدم نما به صدا در می آیند به منزله زباله خانه است.
  9. اسراییلی در نزد خداوند بیش از ملائکه محبوب و معتبر است. اگر غیر یهودی، یک یهودی را بزند چنان است که به عزت الهیه جسارت کرده است و جزای چنین شخصی جز مرگ چیز دیگری نیست و باید او را کشت.
  10. اگر یهود نبود، برکت از روی زمین برداشته می شد و آفتاب ظاهر نشده و باران نمی بارید.
  11. همچنان که انسان بر حیوانات فضیلت دارد، یهود نیز بر اقوام دیگر فضیلت دارد. نطفه ای که از غیر یهودی منعقد می شود، نطفه ی اسب است. اجانب (غیر یهودیان) مانند سگ هستند و برای آنها عیدی نیست، زیرا عید برای اجنبی و سگ خلق نشده است. سگ افضل از غیر یهودی است، زیرا در اعیاد باید به سگ نان و گوشت داد، ولی نان دادن به اجنبی حرام است. هیچ قرابت و خویشی بین اجانب نیست، مگر در نسل و خاندان الاغ قرابتی است؟
  12. خانه های غیر یهودی به منزله ی طویله است.
  13. اجانب دشمن خدا و مثل خنزیر قتل شان مباح است. اجانب برای خدمت کردن یهود، به صورت انسان خلق شده اند.
  14. یسوع مسیح کافر است زیرا از دین مرتد گشت و به عبادت بت پرداخته است لذا هر مسیحی که یهودی نشود بت پرست و دشمن خدا خواهد بود و از عدالت خارج است و انسانی که بر غیر یهود کوچکترین ترحمی روا دارد، عادل نیست.
  15. غش و خدعه کردن با غیر یهودی منع نشده است.
  16. سلام کردن بر کفار (غیر یهودیان) اشکال ندارد، به شرط آنکه سراً او را مسخره کرده باشد.
  17. چون یهود با عزت الهیه مساوی هستند، بنابراین تمام دنیا و هر چه در اوست ملک آنها می باشد و حق دارند که بر آن تسلط کامل یابند، دزدی از یهودی حرام است و از غیر یهودی جایز می باشد، چون اموال دیگران مانند رمل های دریا است و هر کس زودتر بر آن دست گذاشت او مالک است.
  18. یهود مانند زن شوهردار است و همچنان که زن در منزل به استراحت می پردازد و شوهر، خرجی او را می دهد، بی آنکه در کارهای خارج از منزل با او شرکت کند، یهود هم به استراحت پرداخته و دیگران باید آنها را روزی بدهند.
  19. هرگاه یهودی و اجنبی شکایت داشته باشند، باید حق را به جانب یهودی داد اگر چه بر باطل باشد.
  20.  کتاب خون پسح، یهودیان اروپا و آیین قتل در خصوص فطیر خونانسان می تواند شیطان را بکشد به شرط اینکه خمیر نان عید را نیکو به عمل آورد. (خمیر نان عید که در طبخ آن می بایست حتی المقدور از خون غیر یهودیان استفاده شود. یهود دارای دو عید مقدس است که این عیدها بدون تناول خون تمام نمی شوند: اول عید پوریم (Purim) در مارس و دوم عید پسح(Passover) در آپریل، هر ساله افراد زیادی قربانی این دو عید «مقدس» می شوند.)
  21. برای شما جایز است که مأمورین گمرک را غش بنمایید و برای او قسم دروغ بخورید … از خاخام «صموئیل» یاد بگیرید، صموئیل از مردی اجنبی کاسه ای از طلا به قیمت چهار درهم خریداری کرد، در حالی که فروشنده نمی دانست که آن طلا است. با این حال یک درهمش را هم دزدید!
  22. ربودن اموال دیگران به وسیله ی ربا مانعی ندارد، زیرا خداوند شما را به ربا گرفتن از غیر یهودی امر می فرماید.
  23. به کسانی که یهودی نیستند قرض ندهید، مگر آن که نزول بگیرید، در غیر این صورت، قرض دادن به غیر یهودی جایز نیست و ما مأموریم که به آنها ضرر برسانیم.
  24. حیات و زندگانی دیگران ملک یهود است، چه رسد به اموال آنها! هرگاه غیر یهودی احتیاج به پول داشته باشد، آن قدر باید از او ربا و نزول گرفت که تمام دارائی خود را از دست بدهد.
  25. غیر یهودی هر چند صالح و نیکوکار باشد، او را باید کشت.
  26. حرام است غیر یهودی را نجات بدهید، حتی اگر در چاهی بیفتد، باید فوراً سنگی بر در آن گذاشت!
  27. اگر یکی از اجانب را بکشیم، مثل این است که در راه خدا قربانی کرده ایم.
  28. اگر یک نفر یهودی کمکی به غیر یهودی بکند، گناهی نابخشودنی مرتکب شده است و اگر غیر یهود در دریا در حال غرق شدن است، نباید نجاتش بدهی، زیرا آن هفت ملتی که در زمین «کنعان» بودند و بنا بود یهودیان آنها را به قتل برسانند، همه آنها نابود نشدند و ممکن است آن شخصی که در حال غرق شدن است، از آنها باشد.
  29. تا می توانید از غیر یهود بکشید و اگر دستتان به کشتن او رسید و او را نکشتید، مرتکب خلاف شده اید.
  30. هلاک کردن مسیحی ثواب دارد و اگر کسی نمی تواند او را بکشد، لااقل سبب هلاکتش را فراهم نماید.
  31. کسانی که مرتد شوند (یهودیانی که از آئین یهود سرباز زنند)، اجنبی و اعدامشان لازم است، مگر آن که برای خدعه ی به دیگران مرتد شده باشند.
  32. تعدی کردن به ناموس غیر یهودی مانعی ندارد، زیرا کفار مثل حیوانات هستند و حیوانات را زناشویی نیست.
  33. یهودی حق دارد، زن های غیر مؤمنه (زنانی که یهود نباشند) را به غصب برباید و زنا و لواط با غیر یهودی عقاب و کیفری ندارد.
  34. برای یهودی مانعی ندارد تسلیم امیال و شهوات خویش شود.
  35. قسم خوردن جایز است، خصوصاً در معاملات با غیر یهود.
  36. اصول قسم خوردن برای قطع نزاع تشریع شده است، اما نه برای کفار، زیرا آنها انسان نیستند. جایز است انسان شهادت زور بدهد (با اینکه می داند حق با یهودی نیست، ولی شهادت دروغ بدهد)، چنانچه لازم است اگر می توانید بیست قسم دروغ بخورید، ولی برادر یهودی خویش را در معرض خطر قرار ندهید.
  37. بر یهود واجب است روزی سه مرتبه مسیحیان را لعن کنند و دعا کنند تا خداوند آنها را نابود سازد.
  38. بر ما لازم است که با نصاری، مانند حیوانات معامله کنیم.
  39. کلیساهای نصاری، خانه گمراهان است و خراب کردن آنها ضروری و واجب است.
  40. ملت برگزیده ی خداوند ماییم و لذا برای ما، حیوانات انسان نمایی خلق کرده است، زیرا خدا می دانست که ما احتیاج به دو قسم حیوان داریم، یکی حیوانات بی شعور و غیر ناطقه مانند بهائم و دیگری حیوانات ناطقه و با شعور مانند مسیحیان و مسلمانان و بودائیان و برای آنکه بتوانیم از همه ی آنها به اصطلاح سواری بگیریم، خداوند ما را در جهان متفرق ساخته است و لهذا ما باید دختران زیبا و خوشگل خود را برای پادشاهان و وزرا و شخصیت های برجسته ی غیر یهود، به تزویج درآوریم، تا به وسیله ی آنها بر حکومت های جهان، تسلط داشته باشیم!

چنانچه واضح است یهودیت یک دین و آئین عادی نیست بلکه تفکری بسیار خطرناک و افراطی است که همه بشریت را غیر از یهودیان فاقد هرگونه ارزش انسانی و قابل احترام می داند.(برای اطلاع از گزاره های خلاف عقل و اخلاق تورات و تلمود با ذکر اسناد به این لینک مراجعه کنید.)

حال آیا می توان گفت همه یهودیان اینچنین می اندیشند؟

خیر! اینگونه نیست. در حال حاضر اعتقاد اکثریت یهودیان و حتی اغلب ساکنین سرزمین های اشغالی نسبت به این آئین افراطی و غیر عقلانی سست شده و یا حداقل نسبت بدان بی تفاوت شده اند. لیکن این اکثریت غالبا از روی بی اباهی گری و بی قیدی است که دیگر گرایش چندانی به دین یهود ندارند لیکن گروه قلیلی نیز وجود دارند که از روی تعقل و تفکر اقدام به نقد انحرافات رسوخ کرده در یهودیت نموده و در این راه هزینه های فراوانی نیز متحمل شده اند. این دسته اخیر یهودیانی هستند که می توان عنوان «یهودی خوب» را بر ایشان اتلاق نمود. یک یهودی خوب؛ یک یهودی دگراندیش و منتقد نسبت به گزاره های سنتی کتب دینی یهودیت است! یک یهودی روشنفکر که حداقل به تفسیر و تاویل متون دینی یهود با قرائتی حداقلی و فروکاسته معتقد باشد! یک یهودی ملتزم به تکثرگرایی دینی که از نظر هرمنوتیکی معتقد به تاویل عقلانی متون دینی یهودیت باشد!

اسرائیل شاهاک

در غیر این صورت یک یهودی معتقد و مقید به متون دینی مانند تورات و تلمود، لاجرم یک یهودی افراطی و به تبع به دلیل متون دینی نژادپرستانه یهود، به شدت نژادپرست خواهد بود! البته در این میان گرایش های افراط گرایانه و معتدل وجود دارد ولی اگر کسی بخواهد ملتزم به یهودیت فعلی باشد لاجرم عقاید نژاد پرستانه نیر خواهد داشت. (لازم به ذکر است دسته بندی فوق الذکر فارغ از تقسیمات مرسوم و موجود میان یهودیان از جمله تقسیم ایشان به رفرمیست و ارتودکس می باشد)

در این خصوص مثال های متعددی وجود دارد. کسانی مثل اسرائیل شاهاک (Israel Shahak) یا «آریل توآف» (Ariel Toaff) نمونه های خوبی هستند.
دکتر شاهاک از جمله روشنفکران دگراندیش یهودی است. وی یک پروفسور اسرائیلی لهستانی الاصل بود که به تدریس شیمی در دانشگاه عبری اورشلیم اشتغال داشت. او به عنوان یک متفکر لیبرال و طرفدار حقوق بشر شناخته می‌شد. بین سالهای ۱۹۷۰ تا ۱۹۹۰ او رئیس لیگ اسرائیلی حقوق بشر و از منتقدان جدی دولت اسرائیل بود. در سال ۱۹۹۴ شاهاک کتابی به عنوان «تاریخ یهودی، دین یهودی: وزن سه هزار سال» چاپ کرد. در این کتاب شاهاک نوشت که رفتار اسرائیلیها با فلسطینیان از تعالیم دینی یهودی بر ضد غیریهودیان (جنتیل‌ها) ناشی می‌شود. او نوشته‌هایی از ارتش اسرائیل را نقل می‌کند که در آن اشاره شده‌است که کشتن عربها بر اساس هلاخا (بخشی از تلمود مشتمل بر قانون فقه یهودی) مجاز است. از این رو در جنگ نیروهای غیرنظامی غیریهودی نیز بر اساس هلاخا باید کشته شوند.

وی در بخشی از کتاب خود اینگونه می نویسد:

«قتل و کشتار؛ در قوانین دولت اسرائیل، که بر قوانین تلمودی و بیان ابن ‏میمون از آن استوار است، حکم قتل یک یهودی با حکم قتل یک غیریهودی متفاوت است. اگر کسی یک یهودی را به قتل برساند، گناه بزرگی را انجام داده، باید مجازات شود. اگر یک یهودی به طور غیرمستقیم باعث قتل یهودی دیگری شود مجازات دنیوی ندارد و فقط نزد خدا گناهکار است. اما اگر مقتولْ غیریهودی باشد، اگر یک یهودی به طور مستقیم او را کشته باشد تنها نزد خدا گناهکار است و مجازات دنیوی ندارد و اگر به طور غیرمستقیم او را بکشد، حتی گناهی هم مرتکب نشده است. برای مثال، اگر یک غیریهودی در گودالی افتاده باشد، فرد یهودی می‏تواند نردبان او را بردارد. اگر یک قاتلْ غیریهودی باشد باید اعدام شود؛ چه مقتول یهودی باشد و چه غیریهودی، اما اگر مقتولْ غیریهودی باشد و قاتل به یهودیت بگرود اعدام نمی‏شود.
نجات جان؛ نجات جان یک یهودی از مهم‏ترین وظایف شرعی است، اما نجات جان یک غیریهودی ممنوع است. قاعده کلی تلمود این است که «غیریهودیان نه از چاه بیرون آورده می‏شوند و نه به داخل آن هل داده می‏شوند». ابن‏میمون می‏گوید: ما نباید موجب مرگ کسانی شویم که با آنان در جنگ نیستیم، اما اگر آنان در معرض جنگ قرار داشته باشند نجاتشان ممنوع است. یک پزشک یهودی حق ندارد یک غیریهودی را مداوا کند و اگر مجبور به چنین کاری باشد، حتما در ازای کار خود مزد دریافت کند.
جرایم جنسی؛ ارتکاب زنا در یهودیت حرام است، اما بنابه تعالیم تلمودی، فرق است بین زنای یک مرد یهودی با یک زن یهودی، و زنای وی با یک زن غیریهودی. بنابه این کتاب، غیریهودیان همه بدکاره ‏اند و حتی تجاوز به عنفِ یک مرد یهودی به یک زن غیریهودیِ شوهردار نیز حکم زنا را ندارد و مجازاتی در پی ندارد و حتی در بسیاری از موارد، زنِ غیریهودی مجازات می‏شود.
تبعیض در مسائل مالی؛ هدیه دادن به غیریهودی جایز نیست. گرفتن بهره پول از یهودی حرام است، اما از غیریهودی واجب است. اگر یک یهودی مالی پیدا کند و احتمال دهد که صاحب آن یک یهودی است، باید برای یافتن صاحب آن تلاش کند، اما اگر صاحب آن، غیریهودی باشد می‏تواند آن را تصاحب کند. فریب دادن یک یهودی در معامله، گناه کبیره است، اما در مورد غیریهودیان شرکت غیرمستقیم در چنین معامله‏ای روا است. کلاهبرداری از یهودیان ممنوع است، اما این اصطلاح در مورد غیریهودیان کاربرد ندارد. حتی سرقت که مطلقا حرام است، در شرایطی نسبت به اموال غیریهودیان جایز است. تاریخ یهود، آیین یهود، ص190ـ224

 کتاب «تاریخ یهود، آیین یهود» که مفاد ضدبشری تلمود را افشا نمود، از آنجا که نوشته یک استاد برجسته اسرائیلی و یهودی بود، ضربه ای سنگین به پاشنه آشیل اول یهودیت تلمودی وارد نمود. از این کتاب دو ترجمه به فارسی موجود است: یکی ترجمه «مجید شریف» و دیگری ترجمه «رضا آستانه پرست». متاسفانه این کتاب آنطور که شایسته آن است در ایران مورد توجه قرار نگرفت.

آریل توآفنفر دوم آریل توآف، استاد دانشگاه اسرائیلی «بار ایلان»، یهودی و خاخام زاده است و پدر او زمانی خاخام ارشد شهر رم بوده است! وی در خصوص یکی از موضوعات مهم سنت یهودی یعنی «فطیر خون» که همواره به مدد دستگاه رسانه ای و تبلیغاتی عظیم یهودیت، مورد انکار و تکذیب قرار گرفته بود افشاگری  بزرگی نمود. فطیر خون نام نانی است که در عید پسح می خورند و در صورت امکان، خمیر آن باید به خون یک کودک مقتول غیریهودی آغشته باشد. 

افشای این موضوع که پس از افشاگری های شاهاک در خصوص محتوای شنیع و وحشیانه تلمود و نیز پس از افشای علت و کیفیت برگزاری عید پوریم، از جمله بزرگترین ضربات وارده بر وجهه جهانی یهودیت به حساب می آید در سال ۲۰۰۷، ضمن کتابی مفصل و مستند به نام «خون پسح، یهودیان اروپا و آیین قتل» (BLOOD PASSOVER The Jews of Europe and Ritual Murder) توسط توآف صورت گرفت. نسخه اصلی این کتاب، به زبان ایتالیایی است که به انگلیسی هم ترجمه شده است.

نکته مهم در مورد کتاب این است که نویسنده آن، از اساتید بلند پایه دانشگاه های اسرائیل، یهودی، خاخام زاده و فرزند خاخام ارشد شهر رم بوده است! درست به همین دلیل، انتشار این کتاب خشم شدید یهودیان تلمودی و صهیونیستها را برانگیخت و آنها را به تهدید جانی و اعمال فشار بر آریل توآف واداشت. تا جاییکه او را به پس گرفتن حرفش و خارج کردن کتابش از چرخه انتشار کشاندند.

مثال های فراوان دیگری نیز از این دست وجود دارد که مجال طرح آن نیست لیکن مخلص کلام اینکه علی رغم آنکه در رسانه ها معمولا گفته می شود می بایست میان صهیونیسم و یهودیت تفاوت و تمایز قائل شد، این یادداشت قصد آن داشت تا قرابت بسیار زیاد تفکرات صهیونیزم و یهودیت حال حاضر را باز نمایانده و بر این واقعیت تلخ تأکید کند که یک یهودی معتقد - چه صهیونیست باشد و چه نباشد - نژاد پرست و خودبرتر بین بوده و برای غیر یهودیان هیچ ارزش انسانی قائل نیست. لذا است که می گوییم؛ یک یهودی خوب، صرفا یک یهودی دگر اندیش است! و لاغیر!

منابع:

http://www.hawzah.net/fa/magazine/magart/5211/5570/53639
+ http://www.jew.blogfa.com/8902.aspx
+ ویکیپدیا
+ اولین عکس یادداشت کاریکاتوری است از کاریکاتوریست شهید فلسطینی ناجی العلی.

چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است؟!

محمد دهداری، جمعه، ۱۷ مرداد ۱۳۹۳، ۰۵:۲۵ ق.ظ، ۵ نظر

کاریکاتور از کاریکاتوریست شهید فلسطینی ناجی العلی 

«چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است» بی منطق ترین و مسخره ترین و احمقانه ترین ضرب المثل ایرانی است!

گاهی امثال به جای اینکه حکمت باشند ظلمتند.

در همین خصوص مواردی به ذهنم رسید که مختصرا به عرض می رسانم:

۱. برخی همه ضرب المثل ها را به دلیل اینکه از آباء و اجداد ما به ارث رسیده اند حکیمانه می دانند، در حالی که آباء و اجدادی بودن سخنی دلیل بر صحتش نیست. این همان منطقی است که خداوند متعال در قرآن کریم به کرات از آن نهی کرده است؛

- وَ إِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَیْنَا عَلَیْهِ ءَابَاءَنَا أَ وَ لَوْ کانَ ءَابَاؤُهُمْ لا یَعْقِلُونَ شیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ(بقره، ۱۷۰)

- بَلْ قَالُوا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَىٰ أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَىٰ آثَارِهِم مُّهْتَدُونَ (زخرف، ۲۲)

- وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْاْ إِلَى مَا أَنزَلَ اللّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُواْ حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَیْهِ آبَاءنَا أَوَلَوْ کَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ شَیْئًا وَلاَ یَهْتَدُونَ (مائده، ۱۰۴)

- فَلَمَّا جَاءهُم مُّوسَى بِآیَاتِنَا بَیِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّفْتَرًى وَمَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِی آبَائِنَا الْأَوَّلِینَ ‏(قصص، ۳۶)

- وَإِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً قَالُواْ وَجَدْنَا عَلَیْهَا آبَاءنَا وَاللّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللّهَ لاَ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء أَتَقُولُونَ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ﴿اعراف، ۲۸﴾

- قَالُوا بَلْ وَجَدْنَا آبَاءنَا کَذَلِکَ یَفْعَلُونَ ﴿شعرا، ۷۴و ۷۵﴾

- وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَیْهِ آبَاءنَا أَوَلَوْ کَانَ الشَّیْطَانُ یَدْعُوهُمْ إِلَى عَذَابِ السَّعِیرِ ﴿لقمان، ۲۱﴾

۲. بلی! منطق ما همانطور که «و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا»(انسان، ۸) را شامل می شود، «والذین إذا أنفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا وکان بین ذلک قواما»(فرقان، ۶۷) را نیز دربردارد، لیکن آنچه باید ملاک و معیار باشد مسجد و خانه و این قبیل امور نیست بلکه عقلانی بودن افعالمان است. در واقع باید گفت این اهمیت و اولویت مادی و معنوی افعال است که موجب ترجیح یکی بر دیگری و «قوام» تصمیم گیری ما می شود. لذا قاعده مطرح شده در ضرب المثل محل بحث همیشه صحیح نبوده و از قضا در قریب به اتفاق موارد غلط است و این کمک به هم نوع(اعم از انفاق یا وقف و مانند آن) است که سود مادی و معنوی برای ما دربر دارد.

۳. از همین منظر معنای تحت لفظی ضرب المثل فوق بسیار غیر عقلانی، کوته بینانه و مادی گرایانه از آب در خواهد آمد!

چرا که مسلما اولویت و اهمیت مسجد به خاطر شرافت مکانیش و اینکه هر کمکی به مسجد باقیات الصالحات خواهد بود و هزاران دلیل اظهر من الشمس دیگر آنقدر هست که مسلما اگر کسی چراغی را از خانه خود دریغ نموده، در مسجد وقف نماید کار بسیار پسندیده ای انجام داده است.

خصوصا اینکه اصولا چراغ جزو ضروریات حیاتی زندگی نیست که فقدانش منجر به مشکلات خاصی شود ولی همین چراغ می تواند مثلا جمعی را که منتظر کوچکترین بهانه ای برای مسجد نرفتن هستند به مسجد جذب کند!

۳. معنای مشهور و مصطلحی که افراد جاهل از این ضرب المثل اراده می کنند نیز به همین ترتیب بسیار قشری و سطحی انگارانه است!

هم در خصوص کسانی که به استناد این ضرب المثل کمک ایران به جبهه مقاومت را زیر سؤال می برند و هم هر کس دیگری که هرگونه کمکی به هر نیازمندی را بدینوسیله تخطئه می نماید!

اتفاقا در اکثر مواقع کمک به دیگران به هیچ وجه منافاتی با منافع خودمان ندارد! غیر از آنکه صرفا مادی به موضوع نگاه کنیم!

مگر نه اینکه خداوند متعال در قرآن کریم از کمک کردن در راه خدا را با عنوان قرض دادن به خدا که هم منجر به سود مادی و هم معنوی می شود یاد کرده است!؟

- مَنْ ذَا الَّذی یُقْرِضُ اللّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ کَریمٌ (حدید، ۱۱)

- مَن ذَا الَّذِى یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافاً کَثِیرَةً وَاللَّهُ یَقْبِضُ وَ یَبْصُطُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (بقره، ۲۴۵)

- واقیموا الصلوة و اتوا الزکوة و اقرضوا اللَّه قرضاً حسناً و ما تقدّموا لانفسکم من خیر تجدوه عند اللَّه هو خیراً و اعظم اجراً (مزمّل، ۲۰)

- وَ قالَ اللَّهُ انّى مَعَکُمْ لَئِنْ اقَمْتُمُ الصَّلاةَ وَ آتَیْتُمُ الزَّکاةَ وَ آمَنْتُمْ بِرُسُلى وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ وَ اقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً لَأُکَفِّرَنَّ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ لُادْخِلَنَّکُمْ جَنّاتٍ تَجْرى مِن تَحتِهَا الاْنْهارُ(مائده، ۱۲)

اینهمه قول و تعهد خداوند مبنی بر اینکه اگر در راه خدا انفاقی کنید و مالی از دست دهید خداوند قابض و باسط به شما أضعافاً کثیرا و أعظم أجرا و چندین و چند برابر عطا خواهد کرد از چه روست؟! مگر ما مسلمان نیستیم و به وعده های الهی اطمینان نداریم؟!

لذا ضرب المثل فوق علاوه بر آنکه در خصوص چیزهای بی ارزشی مانند چراغ صحت ندارد، حتی در مورد ضروریات زندگی نیز غالبا صادق نیست! دیگر ما از نفس آدمی عزیزتر که نداریم! گاهی اعتقادات و حتی انسانیت ما ایجاب می کند برای نجات دیگران از جان خودمان دست بکشیم. لذاست که عرض می کنم منطق این ضرب المثل با فرهنگ حسینی و شهادت طلبی نیز ناسازگار است!

باز تأکید می کنم باید اولویت ها و اهمیت های مادی و معنوی لحاظ بشود نه اینکه علی الاطلاق بگوییم چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است و کذا!

۴. در مورد موضوع کمک به جبهه مقاومت حتی اگر صرفا مادی هم نگاه کنیم باز معقول و دوراندیشانه است. چطور هزینه های کلان آمریکا در چهار گوشه عالم علی رغم بالا گرفتن بحران اقتصادی که چندین سال است گریبانگیرش شده به جا و دارای توجیهات استراتژیک و پلتیکال هست ولی هزینه کردن ما برای تقویت جبهه مقاومت که عمق استراتژیک ما در منطقه همیشه ملتهب غرب آسیا و پیشانی جبهه نبردمان با اسرائیل خونخوار محسوب می شود مشمول این ضرب المثل مسخره قرار گرفته، توجیه عقلانی و اقتصادی نخواهد داشت!؟

هرچند دلیل کمک کردن ما به جریان مقاومت اصولا ناشی از این نگاه صرفا مادی نیست. دلیل ما قول معصومینمان است که فرموده اند:

- مَن سَمِعَ مُنادیا(أو رَجُلا) یُنادی یا للمسلمین فلم یَجبه فلیسَ بِمُسلم(وسائل الشیعة، ص ض۱۴۱)

- مَنْ لَمْ یَهْتَمَّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ(اصول کافى ج : ۳ ص : ۲۳۹، روایة : ۴)

- مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ(اصول کافى ج : ۳ ص : ۲۳۸ روایة : ۱)

- مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا یُنَادِى یَا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ(اصول کافى ج : ۳ ص : ۲۳۹ روایة : ۵)

کسانی که به وعده های الهی اعتقاد یا اعتمادی ندارند و دم از ناروا بودن کمکهای ایران به مقاومت می زنند حداقل خوب است به عقل خودشان رجوع کنند!

پی نوشت:

+ کاریکاتور از کاریکاتوریست شهید فلسطینی ناجی العلی!
خودتون یه جوری به نوت ربطش بدید. البته چندان هم بی ربط نیست!
+ از خودم در همین رابطه: مشکل ما با اسرائیل!

قبل نوشت:

مدتی که از محیط کاری فاصله داشتم -و دوستان نزدیکم علت آن را می دانند و اکنون علاقه ای به پرداختن بدان ندارم- هرچند روال طبیعی زندگیم به هم ریخت و مشکلات فراوانی به وجود آورد، لیکن خالی از خیرات نیز نبود! از جمله اینکه به پیشنهاد دوست نادیده ام جناب دکتر توحید عزیزی گرامی و به اتفاق برخی دیگر از دوستان مجازی اقدام به ترجمه گروهی تعدادی مقاله و سخنرانی متعلق به برخی فعالان سیاسی-اجتماعی آمریکایی نمودیم. سخنرانی ها و مقالاتی که از جهت آمریکایی بودن منبع انتشارشان و اشرافشان به اوضاع و احوال داخلی آمریکا، دریچه ای جدید و بسیار مطلوب برای به دست دادن نگاهی بی پیرایه غیر  از درون آمریکا و میزان تاثیر گذاری لابی های صهیونیستی در ساختار حاکمیتی ایالات متحده می باشند.

علی الخصوص این روزها که رژیم سفاک اشغالگر قدس به پشتوانه مادی و معنوی آمریکا، غزه مظلوم را به خاک و خون کشیده تبیین نفوذ بیش از حد مالی و سیاسی صهیونیست ها در میان سردمداران ایالات متحده بسیار ضروری است و  مطالب فوق الذکر در همین راستا بسیار مفید می باشند.

شاید اگر قرار باشد - چنانچه دکتر توحید در نظر دارند - این مجموعه مقالات و سخنرانی های ترجمه شده در قالب کتابی به زیور تبع آراسته شوند، عنوانِ «آمریکا؛ نگاه از درون: مجموعه مقالاتی پیرامون نقش صهیونیزم در ساختار حاکمیتی ایالات متحده» برای آن کتاب مناسب باشد.

بر خود فرض می دانم از همت والای دکتر عزیزی، در مقام یک ایرانی متعهد و متخصص که حتی حضورش در ینگه دنیا و دور افتادگی از وطن موجب نشده دچار روتینگی های معمول مهاجران تحصیلی به غرب گردد و در راستای اعتلای نظام اسلامی از تلاش و کوشش فروگذار ننموده تشکر نمایم. همچنین از دوست گرامی دیگرم حمیدرضای عزیز که صرفا با مساعدت، ویراستاری و تصحیح ایشان ترجمه تخصصی حاضر، امکان پذیر گردید بسیار ممنونم.

نوشتار:

صهیونیزم و انتخابات آمریکا

شبکه لابی اسرائیل و کمیته های اقدام سیاسی[1] هماهنگ که انتخابات آمریکا را تأمین مالی می کنند[2]

توسط ژانت مک ماهون مدیر مسئول نشریه واشنگتن ریپرت آن میدل ایست افیر (گزارش واشنگتن در امور خاورمیانه) است. او لیسانس خود را در رشته زبان انگلیسی در کالج رید اخذ نمود و دارای مدرک کارشناسی ارشد در مطالعات خاورمیانه از یک دانشگاه آمریکایی در قاهره است. وی در خصوص لابی اسرائیل و کمیته های اقدام سیاسی (اختصاراً PAC) طرفدار اسرائیل  تخصص دارد. او همچنین در ویرایش «رؤیت روشنایی: رویارویی شخصی با خاورمیانه و اسلام»، و مقاله دونلد نف با عنوان «50 سال در اسرائیل» مشارکت داشته است که هر دو از مجموعه مقالات برجسته واشنگتن ریپرت آن میدل ایست افیر می باشند. علاوه بر امور ویرایشی، او گزارش های ویژه ای در خصوص اسرائیل و فلسطین نگاشته و مقالاتی را به شماره های ویژه ای از واشنگتن ریپرت آن میدل ایست افیر در خصوص ایران، تونس، قبرس و لیبی ارائه نموده است.

من ژانت مک ماهون هستم. من مدیر مسئول واشنگتن ریپرت آن میدل ایست افیر هستم و قصد دارم تصویری نسبتا متفاوت از کنگره ایالات متحده آمریکا را به شما ارائه نمایم. مجله ما از سال 1986 به کمیته های اقدام سیاسی طرفدار اسرائیل یا PAC پرداخته است. در طول این سالها من تماس های تلفنی بسیاری از جانب مردم داشته ام که می پرسند نماینده کنگره ایشان چقدر پول از آیپک (کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل) دریافت نموده است؟

و من بلافاصله به آنها گفته ام که آیپک خود را در کمک های انتخاباتی شرکت نمی دهد.

و فکر می کنم این بسیار مهم است که آیپک را در اموری که می تواند به راستی انکارشان نماید متهم نکنیم، چرا که موجب می شود به آسانی بحث را منحرف نموده و از مهلکه بگریزد.

اما این بدان معنی نیست که آیپک هیچ رابطه‌ای با مبارزات انتخاباتی نداشته باشد - و این چیزی است که به زودی به آن می‌پردازم.

سال 1990، زمانی که ما «مخفیکاری کمیته های اقدام سیاسی»، را به قلم مدیر اجرایی مان، مرحوم ریچارد اچ. کرتیس منتشر نمودیم، در حدود 128 کمیته اقدام سیاسی طرفدار اسرائیل وجود داشت. در حال حاضر حدود 30 [کمیته] وجود دارد.

بنا به گفته مرکز سیاست پاسخگو، که وب سایت شان به آدرس opensecrets.org را جدا توصیه می کنم، 31 کمیته اقدام سیاسی طرفدار اسرائیل، مجموعاً کمتر از سه میلیون دلار به نامزدهای کنگره در سال 2012 کمک کرده اند. و من از ارقام 2012 استفاده می کنم، چراکه پس از انتخابات، همه اعداد در دسترس هستند، در حالی که انتخابات امسال از حیث مشارکت در فعالیت های انتخاباتی هنوز یک "کار در جریان" است.

و همانطور که می توانید در این نمودار ببینید، این کمیته های اقدام سیاسی در سال 2012 تقریبا 60٪ از کمک های خود را به دموکرات ها داده اند، پس قطعا چنین نیست که تنها جمهوری خواهان مشتاق تعامل با اسرائیل باشند. تنها یک کمیته اقدام سیاسی طرفدار اسرائیل [کمک‌های خود را] به دموکرات ها نداده است و فقط شش کمیته به جمهوری خواهان پول نداده اند.

کمیته های اقدام سیاسی طرفدار اسرائیل چند ویژگی جالب دارند.

اول از همه اینکه، همگی در پرونده های شان در FEC، کمیسیون انتخابات فدرال[3]، خود را به عنوان «غیر وابسته» ذکر نموده اند. در حال حاضر اکثر کمیته های اقدام سیاسی هیچ مشکلی با شناسایی وابستگی و یا صنایع خود ندارند- به عنوان مثال، هفت کمیته اقدام سیاسی تحت حمایت انجمن ملی ملکی[4]-که سایت opensecrets.org به عنوان بالاترین رقم کمک کمیته اقدام سیاسی در سال 2012 ذکر نموده-  تمام صنایع خود را به عنوان «آژانس های املاک و مستغلات» ذکر کرده اند.

و نام تمامی هفت کمیته اقدام سیاسی، مشتمل بر [عبارت] «انجمن ملکی» می باشد.

من قصد دارم به شما نام 31 کمیته اقدام سیاسی طرفدار اسرائیل را که OpenSecrets ذکر نموده است نشان دهم. آنچه در مورد آنها بسیار جالب است اینکه همه آنها به جز چهار مورد، نام هایی بسیار خنثی - حتی می توان گفت گمراه کننده- دارند. آن چهار استثناء عبارتند از «اتحاد کلمه برای اسرائیل»، «ائتلاف یهودی جمهوریخواه»، «شورای ملی دموکرات یهودی»، و «نیروهای متفقین برای اسرائیل».

این بدان معنی است که حتی با وجدان ترین رأی دهندگان که نام تمامی حامیان مالی مبارزات انتخاباتی یک نامزد را می دانند نیز ممکن است ندانند که نامزد [مذکور] از کمیته های اقدام سیاسی ای که منافع یک دولت خارجی را دنبال می کنند پول دریافت کرده است.

یکی دیگر از مشخصه های کمیته های اقدام سیاسی طرفدار اسرائیل این است که آنها ترجیح می دهند هدایای خود را صرف نظر از حزب یا مذهب نامزد، به جای رقبا به مقامات قابل اعتماد اعطا نمایند.

و آنها دوست دارند بخشش خود را به اعضایی از کنگره که در موقعیت های رهبری قرار دارند توسعه دهند. به عنوان مثال، استفاده ای که ناظم حزبی[5] حزب اقلیت مجلس، ستنی هویر از کمیته های اقدام سیاسی طرفدار اسرائیل می برد، منصفانه و در حد متوسط ​​است، لیکن با صعود وی از نردبان رهبری، سهم او افزایش یافته است، به حدی که در حال حاضر در مجموع بیش از 250 هزار دلار دریافت کرده است.

یکی دیگر از تاکتیک های مورد علاقه کمیته های اقدام سیاسی طرفدار اسرائیل «بسته بندی» نامیده می شود. این امر زمانی است که کمیته اقدام سیاسی چک های اهدا کنندگان شخصی را جمع آوری نموده و آنها را یک جا به نامزد مورد نظر تقدیم می کند. به این ترتیب نامزد، هیچگونه شکی در مورد منبع کمک نخواهد داشت، علاوه بر این، کمیته اقدام سیاسی نیز نیازی به افشای آنها به FEC داشته باشد.

«بسته بندی» از سال 1994، یعنی زمانی که صحبت از اصلاحات مالی در میان بود، عمومیت یافت. این [تاکتیک] راهی برای به حداقل رساندن تأثیر عمومی کمک های کمیته اقدام سیاسی می باشد. بنابراین سنتی ترین کمیته های اقدام سیاسی طرفدار اسرائیل از بسته بندی به عنوان راهی برای پنهان نمودن ابعاد کامل دخالت مالی خود استفاده می نمایند.

بر اساس داده‌های OpenSecrets، یک کمیته اقدام سیاسی غیر حزبی طرفدار اسرائیل، تعداد پنج سهم به مبارزات انتخاباتی سال 2010 سناتور مارک کرک به مبلغ 3804 دلار اعطا نموده است. اما افراد مرتبط با آن کمیته اقدام سیاسی تا بیش از 58000 دلار اعطا نموده اند! به طور مشابه، کرک با توجه به OpenSecrets مبلغ 114،904 دلار از کمیته های اقدام سیاسی طرفدار اسرائیل، دریافت نموده، اما نزدیک به پنج برابر بیشتر از جانب اشخاص طرفدار اسرائیل اخذ نموده است. بنابراین سهم کمیته اقدام سیاسی، به لطف بسته بندی، تنها نوک کوهی از یخ می باشد.

آنچه در مورد این 30 کمیته اقدام سیاسی طرفدار اسرائیل غیر عادی، هنوز بیش از همه قابل توجه است الگوی ایشان در اعطای کمک هایشان می باشد.

اگر پرونده های برخی از آنها در FEC را یک بار بخوانید، تقریبا به طور کامل می توان پیش بینی نمود که مابقی چگونه پرداخت می نمایند. و من شخصا می توانم بدین موضوع گواهی دهم، چرا که من بواسطه این صفحات از گزارش های FEC بدین موضوع رسیده ام.

در واقع، این کمیته های اقدام سیاسی چنان محتاطانه عمل می کنند که برخی از آنها که از نظر نام نشان دهنده یک دولت خاص هستند به یک کاندیدای واحد از آن دولت کمک نمی کنند.

به عنوان مثال، در اینجا لیست واشنگتن ریپرت از ده نفر از دریافت کنندگان کمک های کمیته اقدام سیاسی طرفدار اسرائیل در سال 2012 وجود دارد.

می‌ببینید که ستنی هویر با 31،750 دلار، در رتبه چهارم بوده، و بن کاردین سناتور دموکرات مریلند، با 55,680 دلار، رتبه چهارم در مجلس سنا را داراست. به هر حال، هیچ یک از این دو برای انتخاب مجدد مشکل خاصی نداشتند.

حالا، شاید کسی تصور کند بخشی از هزاران دلاری که این دو نفر گرفته اند از سوی «انجمن شهروندان فعال مریلند» پرداخت شده باشد؛چرا که این انجمن کمیته اقدام سیاسی طرفدار اسرائیل در ایالت متبوع آنهاست. اما نامزدهایی که کمیته اقدام سیاسی مریلند برای انتخابات 2012 معرفی کرده اینها هستند:

ستنی هویر در هیچ کجای این فهرست یافت نمی شود.

به همین ترتیب، جستجوی بی نتیجه دیگر مربوط می شود به [یافتن] بن کاردین در میان نامزدهای مجلس سنایی که از این کمیته خاص اقدام سیاسی طرفدار اسرائیل، پول دریافت نموده اند. در عوض، «انجمن شهروندان فعال مریلند» به جای یک کاندیدای واحد در مریلند به کاندیداهای [ایالت های] دوری مانند نوادا، داکوتای شمالی و کالیفرنیا کمک نمودند! این [موضوع] به نظر می رسد تقریباً نادر باشد، حداقل، بسیار تعجب برانگیز است که کمیته های اقدام سیاسی طرفدار اسرائیل مذکور چگونه ذی نفعان خود را انتخاب می کنند.

و این جاست که آیپک وارد می شود.

یادداشتی که در برنامه تلویزیونی «60 دقیقه» و روزنامه واشنگتن پست در سال 1998 درز کرد، فاش نمود که آیپک نظارت و سازماندهی بسیار گسترده ای بر کمیته های اقدام سیاسی کوچکتر و پول آور دارد.

این یادداشت، توسط الیزابت شرایر، دستیار مدیر آیپک در امور سیاسی نوشته شده بود که در آن به یکی از نیروهای زیرمجموعه دستور داده بود به چند کمیته اقدام سیاسی برای کمک مالی به نامزدهای خاصی فشار وارد نماید. گزینه اول -کمی خواندن آن دشوار است لیکن من آنرا برای شما خواهم خواند- می گوید: «ICEPAC (توصیف دیگری از کمیته های اقدام سیاسی طرفدار اسرائیل) هیچ کاری در خصوص رقابتهای انتخاباتی در ایالتهای کلرادو، لوئیزیانا و میسوری نکرده است. آنها 500 دلار به ایوانز و دشل داده اند - در 30/6/1986 آنها 11048 دلار داشتند. سعی کنید 1000 دلار به باند، مور، ایوانز، دشل، و رید بدهید.»

بنابراین، این یادداشت نشان می دهد، دریافت کنندگان کمک های کمیته اقدام مشترک طرفدار اسرائیل لزوما توسط همان کمیته هایی که کمک ها را تهیه می نمایند انتخاب نشده اند.

با وجود این «یادداشت افشا کننده» به هر حال، کمیسیون انتخاباتی فدرال، آیپک را به عنوان یک «سازمان عضویت» به جای یک کمیته سیاسی طبقه بندی نموده است.

و این بدان معنی است که آیپک مجبور نیست منابع درآمدی یا هزینه ای خود را فاش سازد.

در حال حاضر هر یک از این 30 کمیته اقدام سیاسی که به نامزدهای کنگره کمک مالی می کنند باید به مقررات FEC پایبند باشند. این مقررات کمک های مالی کمیته های اقدام سیاسی را به 10000 دلار برای هر کاندیدا در هر انتخابات محدود می نماید: 5000 دلار برای انتخابات درون حزبی و 5000 دلار دیگر برای انتخابات عمومی در ماه نوامبر.

اما اگر 30 کمیته اقدام سیاسی غیرحزبی، همگی به نامزد واحدی کمک نمایند، این ظرفیت بالقوه وجود دارد که در ازای هر کاندیدا 300000 دلار- نه 10000 دلار- پرداخت گردد. در واقع، تام دشل که می رفت تا تبدیل به رهبر اکثریت مجلس سنا شود برای اولین رقابت خود در مجلس سنا در سال 1998 - سال مربوط به یادداشت [افشا شده]آیپک- بیش از 260000 دلار از کمک های کمیته اقدام سیاسی طرفدار اسرائیل دریافت نمود. در سال 2010 مارک کرک بیش از 100000 دلار دریافت نمود- که بیشترین رقم در بین کاندیداهای دیگر مجلس نمایندگان و یا مجلس سنا است.  همانطور که دیده می شود، وی مشمول کمک های افراد طرفدار اسرائیل قرار نگرفته است.

بنابراین نه تنها منفعت نامزد مورد نظر تأمین شده، بلکه به دلیل خرد شدن آن به قطعات کوچکتر، همچنان میزان نفوذ لابی ها در انتخابات آمریکا نیز پنهان مانده است.

به عنوان مثال، هیچ کمیته اقدام سیاسی طرفدار اسرائیل در سال 2010 (2012 هم می بایست همینطور باشد) به عنوان ده کمیته کمک مالی کننده برتر توسط مرکز سیاست پاسخگو عنوان نشده است. من متأسفم.

لیکن در آن سال کمیته های اقدام سیاسی طرفدار اسرائیل قریب به سه میلیون دلار به نامزدهای کنگره کمک نمودند، که رتبه ششم بیشترین کمک و بالاتر از اتحادیه برادری بین المللی کارگران برق[6] می باشد.

در مقام مقایسه، در سال 2012 دو کمیته اقدام سیاسی متعلق به آمریکایی های عرب تبار -کمیته اقدام سیاسی شورای رهبری آمریکایی های عرب تبار و کمیته اقدام سیاسی آمریکایی های عرب تبار- در مجموع 20000 دلار از کمک های مبارزات انتخاباتی را پرداخت نمودند -کمتر از یک درصد از کل مقدار کمک های کمیته های اقدام سیاسی طرفدار اسرائیل. به عبارت دیگر، در سال 2012 کمیته های اقدام سیاسی طرفدار اسرائیل نزدیک به 150 برابر در کمک های انتخاباتی مشارکت داشتند.

شکی نیست که آیپک و لابی اسرائیل در خصوص شهرت خود به شکست ناپذیری دروغ گفته اند. اما این اعتبار می تواند سطحی تر از آن که به نظر می رسد باشد. به عنوان مثال، در سال 2010 واضحاً آخرین نفر لابی که می خواست سناتور ایالت کنتاکی شود رند پل بود. ما این را می دانیم، چرا که کمیته های اقدام سیاسی طرفدار اسرائیل به حریف اصلی جمهوری خواه وی 33500 دلار و به نامزد حزب دموکرات برای مجلس سنا 16250 دلار، و در مجموع کمتر از 50000 دلار کمک نمودند.

حتی نامزدی که بیشترین کمک های کمیته اقدام سیاسی طرفدار اسرائیل را در سال 2010 دریافت نموده است-سناتور مارک کرک، که در حال حاضر کرسی سابق رییس جمهور اوباما از ایالت ایلینویز را در اختیار دارد علیرغم کمک های گسترده کمیته های اقدام سیاسی طرفدار اسرائیل به مبلغ 115،304 دلار و اینکه چهار میلیون دلار بیشتر از حریف خود بالا کشید، به سختی انتخابات خود را برنده شد.

پیشینه کرک در خصوص کمک های کمیته اقدام سیاسی طرفدار اسرائیل آموزنده است. او شروع به گرفتن 7000 دلار برای رقابت سال 2000 خود نمود و پس از آن این مبلغ را برای هر رقابتی به طرز چشمگیری افزایش داد. و هنگامی که او 91.200 دلار برای رقابت کنگره در سال 2008 دریافت نمود، روشن بود که آنها او را برای مجلس سنا در نظر گرفته اند.

با این حال تا این اواخر نشنیده ام که کرک هرگز به هیچ چیز غیر از یک «​​جمهوری خواه متوسط» توصیف شده باشد. تا آنجا که من می دانم، اقدامات وی به نمایندگی از اسرائیل هرگز یک موضوع مبارزات انتخاباتی نبوده، و جریان اصلی رسانه ای قطعا بدان نمی پردازد.

با وجود این، شواهدی در وب سایت مبارزات انتخاباتی مجلس سنا برای رؤیت همگان موجود است. نه تنها مارک کرک نام خود را به زبان عبری نوشته است، بلکه به جای آنکه نام وی در ستاره ها و خطوط [استعاره از پرچم آمریکا] باشد، در آبی پرچم اسرائیل است.

بنابراین حتی زمانی که جریان اصلی رسانه ای حرفی نمی زنند، کمک های انتخاباتی صورت می گیرد.

من امیدوارم و می خواهم شما این اطلاعات را دریافت نموده و آنها را عمومی نمایید -با حضور در گردهمایی های انتخاباتی و پرسیدن این سؤال از نامزدها به صورت مستقیم که آنها چه کار کرده اند که مستحق دریافت این پول شده اند، با نوشتن نامه به سردبیر، و غیره. بگذارید اشخاص انتخاب کننده بدانند که نماینده شان در کنگره اغلب منافع یک دولت خارجی را بر منافع آنها ترجیح می دهد.

بسیار متشکرم.

پی نوشت:
[1] کمیته های اقدام سیاسی، سازمان هایی در ایالات متحده هستند که کمک مالی از افراد می گیرند و به نامزدهای مشاغل سیاسی کمک می کنند. از سال 1989 تا 1990 کمیته های اقدام سیاسی در یافت 3724 میلیون دلار را گزارش نمودند. بیشتر آن درآمد برای حمایت از نامزدهای عضویت در کنگره استفاده شد. کمیته ها ممکن است در هر انتخابات بیش از 5000 دلار به هر نامزد کمک کنند، اما ممکن است به فعالیت های به اصطلاح حزب سازی مقادیر بیشتری کمک کنند. با رشد سریع تعداد کمیته های اقدام سیاسی و میزان پول در دسترس آنها، نسبت به این خطر که کمیته ها جای احزاب را بگیرند احساس نگرانی شده است.(فرهنگ علوم سیاسی آکسفرد، ایان مک کین، ترجمه دکتر حمید احمدی، نشر میزان)

برای اطلاعات بیشتر مراجعه کنید به:

http://en.wikipedia.org/wiki/Political_action_committee

[2] مقاله حاضر در پایگاه اینترنتی «گفتگوی ملی برای ارزیابی مجدد روابط ویژه ایالات متحده و اسرائیل» به آدرس ذیل در دسترس می باشد:

http://natsummit.org/transcripts/mcmahon.htm

[3] بر اساس قانون رقابت‌های انتخاباتی فدرال(مصوب 1974)، یک کمیسیون انتخاب فدرال (Fedral Election Commission (FEC دو حزبی تشکیل شد که دارای ۶ عضو است. این کمیسیون مسئولیت نظارت بر هزینه‌های انتخاباتی را بر عهده دارد. میزان مجاز پرداخت اعانات به نامزدها و یا احزاب در حال حاضر برای افراد حداکثر ۱۰۰۰ دلار و برای سازمان‌ها حداکثر ۵۰۰۰ دلار است. برای جبران این محدودیت، دولت فدرال موظف است بخشی از هزینه‌های انتخاباتی را تامین کند تا از این طریق وابستگی نامزدها به گروههای ذی‌نفوذ و افراد متنفذ و ثروتمند تا حد امکان کاهش یابد. درازای هر ۵۰۰۰ دلار اعانه‌ای که هر نامزد انتخاباتی از حامیانش کسب می‌کند، دولت فدرال ۲۵۰ دلار به وی پرداخت می‌کند. بعلاوه دریافت کننده کمک از سوی دولت فدرال ملزم است از یک سو هزینه‌های تبلیغاتی خود را به سطح معقول محدود کند و از سوی دیگر پرسشنامه‌هایی را تکمیل کند که در آن نحوه تامین درآمدها و چگونگی هزینه مشخص شود. از این طریق کمیسیون انتخابات فدرال قادر است، بر سالم برگزار شدن انتخابات نظارت و داشته باشد.

قانون رقابت‌های انتخاباتی فدرال اغلب از سوی احزاب نادیده گرفته می‌شود و در جریان انتخابات، نامزدها به شیوه‌های مختلف و بعضاً دست زدن به شیوه‌های غیر قانونی به دریافت هرچه بیشتر اعانات انتخاباتی می‌پردازند.

برای اطلاعات بیشتر مراجعه کنید به:

http://www.fec.gov

[4] انجمن ملکی ملی (NAR)، که اعضای آن به عنوان آژانس ملکی شناخته می شوند، بزرگترین انجمن تجاری و یکی از قدرتمند ترین گروه های لابی در آمریکای شمالی می باشد، بیش از 99 میلیون دلار بین سال های 1999 تا 2012 هزینه نموده است. این انجمن بیش از 1.2 میلیون عضو دارد (چنانکه در نوامبر 2008 گزارش شده است)، از این جمله می توان به مؤسسات انجمن ملکی ملی، جوامع، و شوراها، اشاره نمود که در تمامی جنبه های صنایع مسکونی و تجاری املاک و مستغلات درگیر می باشند. انجمن ملکی ملی همچنین به عنوان یک سازمان خود-ناظر برای درآمدهای املاک و مستغلات عمل می نماید. مقر این سازمان در شیکاگو می باشد.

برای اطلاع بیشتر مراجعه کنید به:

http://en.wikipedia.org/wiki/National_Association_of_Realtors
http://www.realtor.org

[5] شلاق(Wipe) در اصطلاح علوم سیاسی به معنی عضوی از مجلس قانون گذاری که برای تسهیل سازمان حزب در داخل مجلس منصوب شده است. احزاب معمولا یک سر ناظم و یک تا چند ناظم کوچکتر منصوب می کنند. این اصطلاح از «شلاق زدن سگ ها» در بحث شکار انگلیسی که نقش وی کنار هم گذاشتن مجموعه سگ ها در تعقیب صید است، گرفته می شود. در مجلس عوام انگلستان مقاصد ناظم ها با چرخش هفتگی سندی حاوی آراء مهم آشکار می شود. در بسیاری از مجالس قانون گذاری شغل ناظم ها با به عهده گرفتن مسئولیت مدیریت برنامه زمانی قوه مقننه و نیز تسهیل ارتباط میان رهبران حزب و نمایندگان مجلس عوام گسترش یافته است. (فرهنگ علوم سیاسی آکسفرد، ایان مک کین، ترجمه دکتر حمید احمدی، نشر میزان)

[6] اتحادیه برادری بین المللی کارگران برق(IBEW) یک اتحادیه کارگری متشکل از کارگران صنعت برق ایالات متحده، کانادا، پاناما و چندین کشور جزیره کارائیب است.

برای اطلاعات بیشتر مراجعه کنید به:

http://en.wikipedia.org/wiki/International_Brotherhood_of_Electrical_Workers

مشکل ما با اسرائیل

محمد دهداری، دوشنبه، ۲۳ ارديبهشت ۱۳۸۷، ۰۶:۳۰ ب.ظ، ۱ نظر

قبل نوشت:
این یادداشت از جمله یادداشتهای وبلاگ قبلیمه که الان دیگه خراب شده و به همین دلیل تصمیم گرفتم در این وبلاگ هم داشته باشمش.
نوشتار:
دوران دبیرستان دبیری داشتیم که همسایمون هم بود. فکر کنم لیسانس جامعه شناسی داشت، خودش رو هم بچه حزب اللهی می دونست، خیلی هم به قول بر و بچ اهل حال بود. خوب قرآن می خوند و اینقدر به قواعد تجویدی مسلط بود که به ما قران هم درس بده، گاهی دروس دینی و بینش اسلامی رو هم خودش تدریس می کرد. خلاصه اون موقع یکی از اونایی بود که من بهشون می گفتم مذهبی، البته اینم باید بگم که اونوقتا یکم روحیات لیبرالی قاطی کار من بود و با الان خیلی توفیر داشتم.
بگذریم، یه بار کامپیوتر این بنده خدا خراب شد و مثل خیلی بارهای قبل بنده رو خواست که فلانی بیا و تعمیر کن، و ما هم به سنت استاد و شاگردی اطاعت امر کردیم. اون روز نمی دونم بحث روز چی بود که در حین ور رفتن با کامپیوتر ایشون، بحث سیاست بین الملل به میون اومد و ایشون هم عنان سخن رو به دست گرفت تا اونجا که در مورد فلسطین مطلبی گفت که من البته اون موقع دلیلی برای مخالفت باهاش نمی دیدم ولی بعدها وقتی که مطالعه بیشتری کردم و اطلاعات سیاسیم به تبع حضور تو دانشگاه کمی تا قسمتی افزایش پیدا کرد، نظرم درباره این موضوع و همینطور اون بنده خدا به کلی متحول شد. ایشون اینطور فرمایش می کردن: «آقا جون چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است. در این وا نفسای اقتصاد داخلی ببین چطوری پول بیت المال رو میفرستن فلسطین و لبنان و امثالهم» و اینکه «آخه چقدر ما باید تو دیپلماسی خارجیمون سنگ اونا رو به سینه بزنیم» و مطالبی از این دست. البته الان در لبنان و فلسطین اینقدر وضع قمر در عقربه که اینطور حرفها رو فقط یه سری آدمای خاص و یا بعضی نشریات خاصتر میگن و می نویسن ولی قبلا ها از این تیپ حرفها زیاد نوشته و زده میشد و بعدها هم که قمر از عقرب دربیاد دوباره نوشته و زده خواهد شد. البته من نمی خوام به این معضل بپردازم که تو کشور ما همه برای هر کاری تئوریسینند و صاحب نظر، که مجال دیگری میخواد، من از منظر دیگه ای میخوام به موضوع بپردازم.
من به این شبهه دو نوع جواب برای دو نوع مخاطب دارم. اگه شما از اون دسته آدمایی هستین که مثل این دبیر ما، حداقل تدینی ازتون انتظار میره، هر دو جواب زیر رو می تونید بخونین، در غیر این صورت جواب اول چندان بکارتون نمیاد، دومی رو بخونین:

اول: حتما برادرها و خواهرهای عزیز مستحضر هستن که مشکل ما با اسرائیل فراتر از یک اختلاف دیپلماتیک ساده و حتی پیچیده است، ببینید اسلام و صهیونیزم هر کدوم یه مکتب به حساب میان و هر کدوم باید ها و نبایدهایی رو اقتضا می کنن، به این بایدها و نبایدها که در عرصه بین الملل هم نمود پیدا می کنه ایدئولوژی گفته میشه. مشکل ما با اسرائیل هم درست از همین جا شروع میشه، یعنی از جایی که اسلام به ما دستوراتی داده و یهودیت تحریف شده هم به صهیونیستهای غاصب دستوراتی، که این دستورات در تقابل با هم هستند. صهیونیستها تحت تاثیر تورات و کتابهای دیگه ای مثل تلمود (رساله عملیه یهود) هست که به اعمال وحشیانه ای مثل آنچه این روز ها شاهد هستیم، دست میزنند و این ایدئولوژی اوناست که به اینگونه توحشی رهنمنشون می کنه. از طرف دیگه اسلام هم برای ما فرامینی داره که رفتار سیاسی بین المللی خاصی رو اقتضا می کنه، از جمله ظلم ستیزی، گرفتن دست مظلومان، مادی ندیدن معادلات هستی، توکل بر خدا و ... . مگر ظالمتر از اسرائیل در زمان ما هست؟ یا ستمدیده تر از مردم مظلوم فلسطین و لبنان؟ و آیا این نحوه نگریستن به دنیا و در نظر نگرفتن نقش خدا در معادلات جهان از مصادیق سکولاریزم نیست؟ ملاحظه می کنید که این تقابل ایدئولوژیک وظایفی را برای ما به همراه داره. زیاده گویی نمی کنم که در خانه اگر کس است یک حرف بس است.
دوم: توجه داشته باشید صهیونیزم در مبانی اعتقادی یک تفکر تمامیت خواهه، مثلا بر خلاف تصور غالب که ارض موعود اونا رو از نیل تا فرات میدونه، صهیونیزم همه زمین رو ارض موعود و متعلق به یهودی ها می دونه. در تورات علاوه بر آیات زیادی که ارض موعود رو سرزمین کنعان(سرزمینی از نیل تا فرات یا به قول یکی از مسئولین اسرائیل تا ترکیه یا به قول دیگه ای تا شیراز خودمون) معرفی کرده، آیات فراوان دیگه ای هست که اصولا هیچ حقی برای غیر یهود باقی نمی ذاره چه رسد به مالکیت زمین، صهیونیستها به استناد این آیات اصلا غیر یهودی رو انسان نمی دونن تا براش حقی قائل باشن:

«امتها را به میراث تو خواهم داد، و اقصای زمین را ملک تو خواهم گردانید» مزامیر، باب دو، آیه هشت

«بدان که امروز تو را به امتها و ممالک مبعوث کردم تا از ریشه برکنی و منهدم سازی و هلاک کنی و خراب نمایی» ارمیا، باب یکم آیه ده

و قضیه ارض موعود فقط یه گوشه از اعتقادات انحرافی اوناست. استنادات بیشتر برای این دعاوی رو در یه پست دیگه خواهم آورد.
البته لازم بذکره سران سیاسی اونا در عمل بسیار پراگمات هستند و هرجا لازم بدونند همین اعتقادات مورد ادعای صهیونیزم رو فراموش کرده و برای بقای این غده سرطانی از هر گونه عقبنشینی فرو گذار نمی کنند، مثل قضیه عقبنشینی از جنوب لبنان که شکست ایدئولوژیک بزرگی برای اونا بود. ولی از طرف دیگه اونا در شعار بسیار به این مبانی پایبندند و همین شعار هاست که این جمع جنایتکار رو دور هم جمع کرده و هر عقبنشینی از این شعارهای تمامیت خواهانه برای صهیونیزم بسیار گرون تموم میشه. 

پس ملاحظه می کنید که تو این تقابل ایدئولوژیک اگه ما هم کوتاه بیایم و اسلام رو ببوسیم و بذاریم کنار، در نهایت اونا بواسطه آنچه در دنیا و در گوش مردمشون به عنوان مبانی اعتقادی فریاد زده و میزنند؛ کوتاه نخواهند اومد و تا رسیدن به همه این آرمانهای جنون آمیزشون دستبردار نخواهند بود. اینجوریه که اون تقابل ایدئولوژیک منجر به یک تقابل وجودی میشه، یعنی وجود ما در تعارض وجود اسرائیل قرار میگیره. درچنین حالتی شرع و دین که نه، عقل و منطق چطور حکم میکنه؟ با توجه به این مسائل این کمکهایی که ما به فلسطین و لبنان که حکم سپری در برابر آرمان تمایت خواه اسرائیل رو دارن، می کنیم؛ کم هست که زیاد نیست.
خدا آخر و عاقبت ما و اون دبیر باحالمون رو ختم به خیر کنه انشاء الله.