سَـــبیل

سَـــبیل؛ راهی است برای به اشتراک گذاشتن دغدغه ها و پرسشهای فکری، مذهبی، سیاسی و فرهنگی بنده، محمد دهداری.


مشکل سروش با قرآن

محمد دهداری، دوشنبه، ۳۰ ارديبهشت ۱۳۸۷، ۰۷:۳۰ ب.ظ، ۱۷ نظر

یک نوع بیماری فکری که تحت تاثیر موج اخیر شک گرایی و نیز متاثر از ادبیات رمانتیک در مغرب زمین شیوع پیدا کرده و به کشور ما نیز نفوذ،‌ طرح نظریه بدون هیچگونه استدلال است. مدتهاست در مباحث فلسفی و کلامی می شنویم و می خوانیم که کسی نظریه ای صادر کرده و در طرح آن نیز از ادبیاتی دلنشین و شیوا بهره جسته ولی تنها استدلالش این بوده که: من اینگونه فکر می کنم و یا نظر من این است. نمونه حی و حاضر این گفته ادعاهای عجیب و شاخ دار چند سال اخیر عبدالکریم سروش است. بگذریم از اینکه غیر از مشابهت شکلی نظریات سروش با نظریه پردازی های غربی در باب کلام، فلسفه دین و فلسفه سیاسی، مضمون آراء وی نیز ترجمه هایی حرفه ای از همان نظریات تاریخ مصرف گذشته است.
آقای سروش سابق بر این، نظریه جنجال برانگیزی درباب وحی صادر کرده بودند که حیرت علما و دانشمندان دینی را برانگیخت و آن اینکه وحی نه کلام خدا که تجربه دینی پیامبر بوده. آن موقع بسیاری از دانشمندان خطرات چنین نظریه ای را به ایشان گوشزد نمودند ولی همچون گذشته سروش و هواداران فکریش با توسل به دو پهلو گویی ها و ابهاماتی که همیشه در نوشته های سروش بوده و اصولا وی به این سبک و سیاق شهره است،‌ به شکلی مطالب را تاویل و تفسیر کردند تا در مقابل واضحات و مصرحات اسلام قرار نگیرد. این تاکتیک ادامه داشت تا ایشان در اظهارات اخیر خود و مصادف با موج عظیم توهین و هتک حرمت به پیامبر (ص) و مقدسات اسلام و علی الخصوص بی حرمتی نماینده مجلس هلند به ساحت مقدس قرآن کریم،‌ در مصاحبه با رادیو هلند به همه آن ابهامات سابق پایان داد و صراحتا نظرات خود را درباره قرآن مطرح کرد. برای نقد بهتر مدعای سروش نظریات وی را به دو دسته تقسیم می کنیم: بخشی که مربوط به سرشت وحی است و بخش دیگر در رابطه با تاثیر پیامبر بر قرآن.
اما بخش اول:

«وحی «الهام» است. این همان تجربه‌ای است که شاعران و عارفان دارند. شعر ابزاری معرفتی است و شاعری، درست مانند وحی، یک استعداد و قریحه است. پیامبر درست مانند یک شاعر احساس می‌کند که نیرویی بیرونی او را در اختیار گرفته است اما در واقع - یا حتی بالاتر از آن: در همان حال - شخص پیامبر همه چیز است: آفریننده و تولیدکننده. بحث درباره‌ی اینکه آیا این الهام از درون است یا از بیرون حقیقتاً این‌جا موضوعیتی ندارد، چون در سطح وحی تفاوتی میان ایندو نیست.»

همانطور که عالم جلیل القدر آیت الله سبحانی در پاسخ به سروش بیان نمودند این گفته همان ادعای عرب پیش از اسلام است که پیامبر را به شاعر بودن متهم می کردند.
قرآن در نقد این نظریه می‌گوید:

[این قرآن] گفته شاعری نیست، ‌اما کمتر ایمان می آورید و نه گفته کاهنی،‌ هر چند کمتر متذکر می شوید. بلکه کتابی است که از سوی پروردگار آدمیان نازل شده است. (حاقه 43-40)
ما به او شعر نیاموختیم و سزوار او هم نیست، و آن، جز یادآوری و قرآنی آشکار نیست. (یس 69)

و آیت الله سبحانی چه خوب سروش را مورد پرسش قرار می دهند که: 

«بالأخره این نظریه چه دلیلی دارد؟ آیا شاهدی هم بر آن دارید؟ متأسفانه این مصاحبه، سرتاسر، طرح یک رشته تصورات و مفاهیم است بی ‌‌آن که برای اثبات آن دلیلی اقامه شود. اگر واقعاً قرآن در حد یک اندیشه شعری هرچند در سطح بالاتر است، پس چرا تحدّی کرده ولو با آوردن یک سوره؟. کدام شاعر در طول عمر خود، تحّدی می‌کند و می‌گوید: احدی نمی‌تواند تا روز رستاخیز غزلی مانند غزل‌های من بیاورد؟»

 از این حرف گذشته جای تعجب است،‌ فردی مانند سروش که حتما با منطق و معرفت شناسی آشنایی کاملی دارد، چگونه شعر را که هیچ ارزش معرفتی ندارد، ‌ابزار معرفت عنوان می کند. از نظر معرفت شناختی حتی مکاشفات عرفا هم منتج به یقین نمی شود چرا که مکاشفه می تواند منشائی شیطانی داشته باشد، چه رسد به شعر. نکته قابل توجه دیگر اینکه، سروش عنوان می دارد تمایزی بین درونی و بیرونی بودن منشاء این الهام وجود ندارد و در عین حال نه یک بار بلکه چندین بار تکرار می کند که این الهام درونیست. لازم به تذکر اینکه اگر قبول کنیم منبع وحی(یا الهام) درونی بوده آنگاه صحت آن و نیز نسبتش با منشاء یعنی خداوند و حتی خود وجود منشاء به راحتی زیر سوال می رود. کاری که سروش در ادامه – البته بجز شق آخر - به آن پرداخته است. در کل این بخش از ادعای سروش با هدف خدشه به اعجاز قرآن بیان شده و مقدمه ایست برای ما بقی مدعیات سروش مبنی بر خطا پذیر بودن قرآن چرا که وحیی که اولا از جنس الهام باشد و ثانیا برای هر کسی ممکن و ثالثا درونی و کاملا شخصی، درست مانند الهامات عرفا و شعرا خدشه پذیر و سست بنیاد است و آیا از نظر عقلی، بر خدای حکیم، سزاوار است، با چنین کتابی مردم را به راه حق هدایت نماید؟!
سروش درباره تاثیر پیامبر بر قرآن نظر خود را اینگونه مطرح می کند:

«بنا به روایات سنتی، پیامبر تنها وسیله بود؛ او پیامی را که از طریق جبرئیل به او نازل شده بود، منتقل می‌کرد. اما، به نظر من، پیامبر نقشی محوری در تولید قرآن داشته است. آن‌چه او از خدا دریافت می‌کند، مضمون وحی است. اما این مضمون قابل عرضه به مردم نیست؛ وظیفه‌ی شخص پیامبر این است که به این مضمون بی‌صورت، صورتی ببخشد.
شخصیت او نیز نقش مهم در شکل دادن به این متن ایفا می‌کند. تاریخ زندگی خود او: پدرش، مادرش، کودکی‌اش و حتی احوالات روحی‌اش. این، آن جبنه‌ی کاملاً بشری وحی است.
امروزه، مفسران بیشتر و بیشتری می‌پذیرند که وحی می‌تواند در مسایلی که به این جهان و جامعه‌ی انسانی مربوط می‌شوند، اشتباه کند.»

همانطور که از نظرتان گذشت سروش در ابتدای مصاحبه، تصریح کرد؛ قرآن آفریده پیامبر است. در اینجا به نظر میآید که با تقسیم قرآن به مفاهیم و کلمات و نسبت دادن کلمات قرآن به پیامبر – و البته نه خدا – نظر قبلی خود را تا حدی تعدیل کرده باشد ولی با تامل در ادامه سخنان او هدف وی از این تعدیل مشخص می شود؛ او از طریق این ادعا علاوه بر اینکه اعجاز لفظی قرآن را انکار کرده – که بر هر آشنا با ادبیات عربی واضح و مبرهن است- قصد آن دارد تا به این نکته برسد که چون این پیامبر بوده که معانی الهی را به شکل کلمات در می آورده پس شخصیت و حالات درونی وی من جمله علم و جهل وی نیز در قرآن تاثیر گذاشته. وی این ادعا را در ادامه مصاحبه اینگونه تکمیل می کند که:

«من فکر نمی‌کنم که پیامبر «به زبان زمان خویش» سخن گفته باشد؛ در حالی که خود دانش و معرفت دیگری داشته است. این زبان خود او و دانش خود او بوده و فکر نمی‌کنم دانش او از دانش مردم هم‌عصرش درباره‌ی زمین، کیهان و ژنتیک انسان‌ها بیش‌تر بوده است. این دانشی را که ما امروز در اختیار داریم، نداشته است.»

نتیجه اینکه اگر قبول بکنیم که سروش در این بخش از نظر خود معانی قرآن را کاملا از آن خدا می داند – هرچند این با حرفهای اول مصاحبه اش در تناقض است – لیکن از آن جهت که این معانی از فیلتر آمیخته به جهل پیامبر(ص) رد شده اند نمی تواند مبری از خطا باشند.
سروش در این مورد هم مانند موارد قبل هیچ استدلال عقلی و نقلی نمی آورد که چگونه معانی الهی الهام شده به پیامبر می توانند متضمن خطا شوند، هرچند پیامبر خود علم ناقصی داشته باشد. وی بر اینکه چرا خداوند قادر به هر چیز،‌ باید برای رساندن پیام خود به مخلوقاتش چنین راه منتج به خطایی را برگزیند، دلیلی نمی آورد و اینکه چرا ما باید سخن او را در اینباره بپذیریم و نه سخن خود خدا و یا حتی به قول سروش سخن پیامبر را که:

او هرگز از روی هوا و هوس سخن نمی‌گوید و آنچه می‌گوید" سروش غیبی" است که در اختیار او گذارده شده است. (نجم 4-3)
اگر از جانب "غیر خدا" بود، در آن "اختلاف" فراوانی می‌یافتند. (نساء 82)
قرآن کتابی است که "ما" آنرا فرو فرستادیم تا مردم را از تاریکی‌ها به روشنی وارد سازی. (ابراهیم 1)
"ما" آنرا به صورت قرآن عربی فرو فرستادیم تا بیندیشید. (یوسف 12)
و در جای دیگر خداوند که هر جا در قرآن از پیامبر نام برده در کمال احترام و فراتر از احترام بوده،‌‌ می فرماید: اگر او[پیامبر] سخنی دروغ بر ما می بست،‌ما او را با قدرت می گرفتیم، سپس رگ قلش را قطع می کردیم. (حاقه 46-44)

علاوه بر این آیات خداوند بارها در قرآن پیامبر را با لفظ "قل" به معنی بگو خطاب قرار داده است. با توجه به این، اگر بخواهیم تفسیر منحرف سروش از وحی را بپذیریم باید وی به این سوال هم پاسخ دهند که چگونه ممکن است پیامبر از درون با خود بگوید "به مردم بگو...".
علاوه بر این مطالب که لب کلام سروش درباره قرآن بود، باید به نکته دیگری نیز درباره مصاحبه مذکور اشاره کنیم. سروش در مصاحبه خود برای جا انداختن ادعاهای بی اساسش که حتی در میان دیگر روشنفکران غرب زده مطرح در جهان اسلام، تندروانه ترینها تا کنون است،‌ نظریات خود را به اندیشه‌ی سده‌های میانی اسلام و به افراد و نحله های فکری - کلامی مانند معتزلیان، ‌شیعیان، فلاسفه مسلمان،‌ عرفا و شاعران نسبت داده است، بدون اینکه برای این ادعاهای دروغ سندی محکمه پسند بیاورد. هرجا خواسته سندی ارائه دهد به اینکه مثلا فیلسوفی هم چنین عقیده ای داشته یا اینکه فلان نحله فکری هم اینگونه نظری داشته اند، بدون هیچگونه آدرس دقیقی اکتفا کرده تا نشود بر سر این گفته ها با وی محاجه کرد.
نهایتا سوالی که به ذهن می رسد این است: آیا صدور این نظریات از کسی که اندک آشنایی با قرآن داشته باشد – که سروش بیش از اینها دارد – ممکن است؟ مگر اینکه پای غرض و مرضی در میان باشد؟! در پاسخ به این سوال مناسب است تا به جمله ای از خود سروش اشاره کنیم، جمله ای که عصاره تفکرات وی را در مورد دین می توان در آن یافت: "اگر جامعه دیندار شود تمام شئونش من جمله سیاست دینی می گردد. پس اگر بفرض کسانی طالب غیر دینی شدن سیاست هستند،‌ باید جامعه را غیر دینی کنند" – جامعه پیامد پسند،‌ مجله کیان،‌ شماره 17 -  و بنده اضافه می کنم که این تحقق نمی یابد مگر در مورد دینی که نزد جامعه خود بی اعتبار باشد و اولین و مبنایی ترین منبع اعتبار اسلام و معجزه جاویدان رسول اکرم(ص)،‌ قرآن مجید است. چنان که سروش خود در جایی از همین مصاحبه عنوان می کند" اگر بر این باور اصرار کنید که قرآن کلام غیرمخلوق و جاودانی خداست که باید لفظ به لفظ به آن عمل شود، دچار مخمصه‌ای لاینحل می‌شوید!"
آری مشکل سروش با اجرای فرامین قرآن است و نه با خود قرآن.
در آخر بد نیست بتناسب بحث، آیاتی از سوره هود را به سروش و امثال او یادآور شویم. آیاتی که از جمله محکم ترین دلائل نقلی در رد ادعاهایی از این دست هستند:

ای رسول مبادا بعضی آیاتی را که به تو وحی شد (درباره کافران بنا بر ملاحظاتی) تبلیغ نکنی و از قول مخالفانت که می گویند (اگر این مرد پیغمبر است) چرا گنجی ندارد و چرا فرشته آسمان همراه او نیست دلتنگ شوی که وظیفه تو تنها نصیحت و اندرز خلق است و حاکم و نگهبان هر چیز خداست(12)
آیا مى‏گویند این قرآن (وحی الهی نیست) خود او بهم بسته و به خدا نسبت می دهد. بگو اگر راست می گویید شما هم با کمک همه فصحای عرب بدون وحی خدا ده سوره مانند این قرآن بیاورید (13)
پس هرگاه کافران جواب ندادند در این صورت (شما مومنان) یقین بدانید که این کتاب به علم ازلی خدا نازل شده که هیچ خدایی جز آن ذات یکتای الهی نیست. آیا شما مردم تسلیم (حکم خدا) خواهید شد(14)
در جهان از آنهائیکه بخدا نسبت دروغ دادند ستمکار تر کیست آنان بر خدا عرضه داشته شوند و گواهان محشر گویند اینها هستند که بر خدا دروغ بستند آگاه باشید که لعن خدا بر ستمکاران (عالم) است(18)
آن ستمکارانی که راه خدا را بر روی بندگان بسته و سعی کنند که راه حق را کج کرده(و خلق را براه باطل کشند) و هم آنها منکر قیامتند (19)

به امید آنکه جوانان عزیز کشورمان که آینده سازان فکر و اندیشه اسلام اند،‌ با تدقق و تحقیق هر چه بیشتر راه را بر این تفکرات انحرافی ببندند و خود و جامعه خود را در راه رسیدن به کمال یاری نمایند.
پی نوشت:
+ این مطلب بر مبنای پاسخ اول آیت الله سبحانی به سروش نوشته شده است.
+ خیلی دوست داشتم و لازم هم بود که در این نوشته بحث اعجازهای متعدد قرآن کریم هم مطرح شود ولی آن را به مطلبی مجزا موکول می کنم. عجالتا به این نکته اشاره کنم که مسلما از نظر سروش هم دور نبوده و آن اینکه در همین دوران ما کسانی بوده اند که به طرز اعجاز آوری قرآن را حفظ کرده اند٬ در حالی که بی سواد بوده اند و عجیب تر اینکه آنچه آنان به عنوان قرآن تلاوت نموده اند و اسناد آن هم باقی است دقیقا همین قرآنی است که ما در خدمت آنیم به نحوی که بعضی مراجع قرائتهای آنان را با قرآن تطبیق داده و تایید نموده اند و این نمی است از دریای اعجاز قرآن.
+ نوشته های اخیر بنده درباره سروش:
یادداشتهایی که لینکشون رو این زیر می بینید سلسله نوشته هایی هستند که در اصل یک تحقیق کلاسی بوده اند. من برای اینکه بتونم اون تحقیق رو وبلاگی کنم، قسمت قسمتش کردم و به صورت یک سیر سروش شناسی درش آوردم.
ضمنا بهتره این نوشته ها به ترتیب خوانده شوند:
١- پدران معنوی عبدالکریم سروش
٢- صراطهای مستقیم فرزند پلورالیزم دینی
٣- قبض و بسط تئوریک شریعت فرزند هرمنوتیک رمانتیک
۴- بسط تجربه نبوی فرزند تجربه دینی
۵- سروش، حقانیت ادیان و مسئله نجات
۶- چرا سروش؟!

+ تحقیق بنده درباره عدم تحریف قرآن:
١- آیا قرآن تحریف شده است؟
٢-  تعدد قرائات دلیلی بر تحریف قرآن؟!

نظرات (۱۷)

با سلام معرفی آثار مدرسه دانشجویی قرآن و عترت علیهم السلام به همراه چکیده کتب (مجموعه کتب آموزشی روش های تدبر در قرآن، کتب موضوعی تدبر در قرآن، درسنامه های المیزان و..) http://quranetratschool.persianblog.ir
به نام خدا
نظریه تجربه دینی سروش را که خیلی هم طرفدار پیدا کرده و هر چه علماء بر این نظریه  با دلایل محکم ردّیه مینویسند به مذاق طرفداران سروش خوش نمی آید و آنرا صرفا نصایح اخلاقی تلقی میکنند (این تعبیر را در همین وبلاگ شما توی یکی از کامنتها دیدم) قابل توجه این طرفدارها که در همان غرب اخیراٌ یه بابایی به نام جان آستین پیدا شده که نظریه ای دارد مبنی بر این که وحی محصول فعل گفتاری خداوند است  که این دیدگاه نزدیک ترین و دقیقترین دیدگاه قابل تطبیق با وحی قرآنی است. این نظریه در حال حاضر رقیب دیدگاه تجربه دینی قرار گرفته. مگر اینکه یکی از همان فلاسفه غربی پیدا بشه و دیدگاههای علمای ما رو مطرح کنه تا برخی حاضر به فقط شنیدن بشن. به امید روزی که این حالت خود کم بینی از دانشجویان و اساتید ما مخصوصا تو علوم انسانی از بین بره
پاسخ:
البته تا جایی که من میدونم نظریه آستین ، فیلسوف تحلیلی معاصر خیلی هم جدید نیست.البته نکته شما حرف به جاییه ,
هم چنین معتقدم که برای اندیشمندان کشورمان اگر چه از جنس سیاسی ما نیستند طلب خاک برسر نکنید (هرچند مرگ و زندگی دست خداست) بلکه چنان کنید که دایره خودی را روز به روز تنگ و تنگ تر نشود. ایا شما خود مطمنی هستی که برای همیشه تحلیلهایت در حلقه تحلیل قدرت باقی خواهی ماند؟ هنر ما چیست جز تبدیل هر صاحب خرد و اندیشه به غیرخودی و دشمن. از فردای مرگ امام خمینی تا حال چند نفر از مخالفان را به خودی تبدیل کرده اید؟ آیا پیغمبر ص رحمت للعالمین نبود؟ سیره شما سیره قدرت است نه سیره پیامبر. حکومتی که در اجرای مقاصد خود مانند مبارزه با مفسدان اقتصادی تا حال نتوانسته جز شهرام جزایری کسی را معرفی کند و به قول آیت لله شاهرودی بشنوید که گفت گر حکم کنند که مست گیرند در شهر هر آن که هست گیرند چگونه می تواند وعده عدالت دهد؟ آیا مردم را به سکوت مغزی و تبعیت محض و مطلق دعوت می کنی؟ ایا پس از مرگ این چارچوب فکری قادر است از خود دفاع نماید؟  
پاسخ:
درباره این بخش نظراتتان هم باید عرض کنم:1. من از آن جهت سروش را مستحق لعن می دانم که عالما و عامدا دست به تحریف مصرحات اسلام زده. وی از این بابت حتی با کفار هم قابل قیاس نیست و به حکم آیه ای که برایت نوشتم مصداق روشن ظالمترین انسان هاست.2. در مورد اینکه تا کی تحلیلهای من در دایره قدرت باقی بماند خودم هم اطلاعی ندارم. چه کسی از آینده خود مطلع است؟ من فقط می توانم بگویم به آنچه در لحظه اکنون می گویم معتقدم و یقین دارم. شاید زمانی برسد که من هم تحلیل های منناسب با سلیقه قلدرمآبان غربی از خود صادر کنم ولی این دلیل نمی شود که اکنون بر دهان خود مهر بزنم و افشا نکنم آنچه را باید افشا کنم و مخالفت نکنم با جریان تحریفی که دینم را، دینی که به آن اعتقاد راسخ دارم، به ورظه عرفی گری و مثله کردن کشانده است.3. برادر عزیز شما خواسته یا ناخواسته خلط کرده اید. آنچه من خواسته ام مقابله با جریان تحریف سروش و امثال وی بوده و نه بستن دهان مردم. مردم می توانند هر چه می خواهند بگویند که می گویند. نظر خو را بگویند مگر در حالتی که نظرشان به حال دیگران ضرری داشته باشد. یا توهین و نحریف نسبت به دین باشد.در مورد سیره ما و سیره پی ,
سروش گفته است که دارد از روش ملامتیه در سیاست استفاده می کند. او گفته است برای من همین بس که توانسته ام عالمان قم را برانگیزم که موسسه ی علمی و پژوهشی امام خمینی را ایجاد کنند تا با استعدادترین طلاب را به فرنگ برای تحصیل بفرستند و بیایند تا جواب مرا بدهند. او معتقد است با تکانی که به حوزه های علمیه و علما داده است توانسته است حوزه را از پرداختن به مطالب فاقد کارکرد دور کند و به خواندن مطالب متعلق به دنیای جدید وادارد.
مثلا نگاهی به نثر خودت بیانداز. ببین تا چه اندازه کوشیده است تا نو باشد. او می گوید من همین هماهنگ شدن با زمانه را می خواهم نه در زمان ماضی زی کردن.  
پاسخ:
سلام برادرممنون که نظرت را نوشتیاین خودش خیلی ست.ولی منطقت من را به تعجب وا داشت. باور نمی کنی؟ این هم علامت تعجبم!!!ببین برادر سروش از این آسمان و ریسمانها زیاد بافته ولی:اولا؛ مؤسسه امام ره را برای پاسخ گویی به ایشان تاسیس نکرده اند بلکه قبل از افاضه فیوضات ایشان تاسیس شده استدویما؛ بالفرض که چنین باشد آیا ایشان راه دیگری برای دست یابی به این هدف مهم سراغ نداشتند مکر دروغ بستن به خدا و پسغمبر؟؟ این ادعای سروش دیگر واقعا جای شاخ در آوردن دارد.سوما؛ و مَن اظلمَ مِن مَن افترا علی الله کذبا ,
سبحان الله

تفکرات سروش تناقضات فراوانی دارد اما از انجا که جامعه ما متاسفانه همیشه بیشتر طالب انتقاد انهم انتقاد مخرب در هر زمینه ای بوده لازم است که همه کسانی که در این زمینه احساس مسیولیت م کنند در مسیر پاسخ گویی به این ابهامات بعضا عامدانه بر ایند.

من هم با عقل ناقص خود و ان مجموعه اطلاعاتی که دارم چند مطلب را ذکر می کنم.

اینکه ما بگوییم روان و شخصیت پیامبر بر مفهوم و مضمون وحی تاثیر گذاشته ملزم به اینست که :
1قبول کنیم که خداوند عالم بکل نیست و جهل در او راه دارد چرا که ندانسته و نتوانسته کسی را بیابد که از وجود او مطمین باشد که او تاثیری بر این مفاهیم نخواهد گذاشت
2-باید قبول کنیم خداوند قادر نیست چرا که اگر اینگونه بود توان انرا داشت که نگذارد درون پیامبر تاثیری بر مفاهیم وحی بگذارد
3-حکمت خدا را نباید بپذیریم چرا که او راه روش زندگی بشریت را بدست کسی داده که می توانسته متناسب با تفکراتش همه ی نهارا تغیر دهد
4- اصلا چه خدایی که نیرویش ورای بنده اش نیست؟؟ اگر اقای سروش اینچنین خدایی را قبول دارند که دیگر هیچ!!
علم دوران پیامبر در ان حد نبود که انچنان مسایل تاریخی و علمی را پیش گویی و بیان ک
پاسخ:
ممنون محمد جانحق با توستاین دلیل آخر رو واقعا باید بیشتر بهش بپردازیمدر مقابل بی ربطیات سروش شاید بهتریم جواب اعجازهای متعدد علمی و پیش گویی های تاریخی قرآن باشهمتاسفانه من هم تو این مطلب زیاد بهش نپرداختمایشالا در مطالب بعدییا حق ,
سلام خدا قوت منم با نظرات تو با این غضنفر دینی وسلمان رشدی ورزن جدید (سروش)که به نا حق وغلوگری برای خود .پیروانی جمع کرده موافقم
  • محمدجواد(چالشهای محمدجواد)
  • سلام حامی جون
    از تو بیشتر از اینا انتظار داشتم
    تو دنیای مجازی با هم از این شوخی ها نداشتیم


    یا حق
  • محمدجواد(چالشهای محمدجواد)
  • سلام آقا رضا
    منظور من از ایستادن جلوی مراجع و علما این نیست که ایستاده و به این بزرگواران بد و بیراه گفته
    منظورم اینه که با کراهاش اینکار رو کرده
    منظورم اینه که همین که به فتاوای مراجع عمل نکرده جلوی شرع ایستاده
    یه همچین فردی مستحق تبلیغه
    شمای بچه مسلمون جای اینکه بری رو مباحث مبنایی تو وبت کار کنی باید همه وقت و انرژی ات رو واسه همچین فردی صرف کنی
    مداحی ارزشمنده و حب اهل بیت از همه چی مهمتره ولی حب با همراه با پرداختن به اعتقادات
    ضمنا هر کی هر چی درباره این بنده خدا بگه من که نمی تونم چشمم رو رو چیزای دیگه اش ببندم
    خدا همه ما رو بیامرزه
  • محمدجواد(چالشهای محمدجواد)
  • سلام
    علی جان خواهش می کنم
    فقط منبع رو قید کن
    یا حق
  • محمدجواد(چالشهای محمدجواد)
  • سلام
    آقای رهگذر شما لطف دارید.
  • رضا(انسان کامل)
  • ببین من هم با این کار ذاکر که بحث هایی حسین الهی و.. رو راه انداخت مخالفم
    ضمنا ایشون هیچ وقت ابدا جلوی مراجع نایستاد این حرف شما کاملا اشتباه است که می گید جلوی مراجع ایستاد
    یکی از دلایلی که من به ذاکر علاقه مندم اون سنخنرانی که حجت السلام دارستانی در مراسم سال انجام داد
    اون رو گوش بدید
    ای علی
    مطلب تحلیلی عمیقی مذقوم فرموده اید .
  • رضا(انسان کامل)
  • من 3 یار 4 بار تو نظر سنجیم شرکت کردم که فکر کنم حدود 2 یا 3 بار به ذاکر یک با دو بار به سیب سرخی
    ضمنا محبوبیت ذاکر خیلی خیلی زیاد و روز به روز داره بیشتر می شه
    بعدش هم من نمی گم ذاکر بی گناه بوده اون هم کار های اشتباه زیادی انجام داده
    سلام . بابا این سروش بدبخت و ذلیل مرده و خاکبر سرو ول کن .
    خسته نباشی
    در پاسخ به دلنامه
    ما مخلصیم
    ایشلا همینطور خواهد بود
    سلام
    خونه جدید مبارک
    خدا کنه دائمی باشه
    التماس دعا
    سلام ممد چه طوری خونه نو مبارک بالاخره از اون میهن بلاگ دل کندی آقا ما هم به روزیم سر بزن

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی