سَـــبیل

سَـــبیل؛ راهی است برای به اشتراک گذاشتن دغدغه ها و پرسشهای فکری، مذهبی، سیاسی و فرهنگی بنده، محمد دهداری.


ماجرای شخصیتهای مذهبی آثار تلویزیونی

محمد دهداری، پنجشنبه، ۱۱ شهریور ۱۳۸۹، ۰۴:۱۱ ب.ظ، ۱۳ نظر

شخصیت های مذهبی آثار تلویزیونی

اخیرا در آثار تلویزیونی شاهد رویکردی مرموز و هدفمند نسبت به مفهوم تدین به طور اعم و مصادیقش یعنی متدینین به طور اخص هستیم. توضیح اینکه در سال های اخیر به کرات دیده می شود در یک اثر تلویزیونی، شخصیتها و ظواهر آنها، از نحوه گفتارشان گرفته تا نحوه رفتار، نحوه لباس پوشیدن و خصوصیات فردی و اخلاقیشان همواره طوری طراحی می گردند که کاراکترهای با ظاهر مذهبی قصه افرادی مورددار و از نظر شخصیتی معیوب نمایش داده شوند. گویی مد شده که کارگردانان و نویسندگان به بهانه پرهیز از شخصیت پردازی سیاه و سفید، در اکثر سریالهایی که کارکترهای مذهبی در آن حضور دارند، آنها را دارای ایرادات و اشکالات فراوان و حتی گاها به عنوان شخصیتهای منفی داستان به نمایش درآورند. جالب توجه اینکه بعضا در همین سریالها ما شخصیتهایی را می بینیم که اتفاقا خیلی هم بی عیب و نقص و دوست داشتنی هستند و البته معمولا اینگونه کارکترها افرادی روشنفکرمآب و دارای المانهای شخصیتی متجددانه می باشند.
در این آثار ما شاهد همه گونه شخصیت مذهبی هستیم، إلا آنچه باید به عنوان یک شخصیت مذهبی تبلیغ شود تا تبلیغی برای تدین و دین باشد. مذهبی سطحی، مذهبی بی سواد، مذهبی شهوت ران و هوس باز، مذهبی طماع، مذهبی بدبخت و بی چاره، مذهبی مرتجع و خشکه مقدس، مذهبی یک طرفه به قاضی رو، مذهبی پولدار و بی درد و مذهبی سیاسی. بهترین شخصیتهای مذهبی به نمایش درآمده در آثار تلویزونی ما التقاطی هایی هستند که خصوصیات شخصیتیشان مشتمل است بر پوسته ای از المان های عوامانه و سطحی انگارانه دینی از یک سو و حجم زیادی از خصیصه های متجددانه دلبخواه نویسنده یا کارگردان از سوی دیگر. 
از  عمدی یا غیر عمد بودن این ماجرای اسفناک که بگذریم دردآورترین وجه موضوع آنجاست که این اجحاف ها اتفاقا در سریالهای مناسبتی و با رویکرد مذهبی بیش از هر جای دیگر دیده می شود. اصلا انگار تمرکز رویکرد مذکور در این سریالهاست. البته در سریالهای دیگر اصلا اثری از مذهب، دین و تدین دیده نمی شود که کم و کیفش محل بحث باشد. اوج این داستان را سال گذشته در سریال "میوه ممنوعه" دیدیم که در آن همه کاراکترهای با مظاهر مذهبی، شخصیت هایی منفی و یا مشکل دار به تصویر کشیده شده بودند.
امسال هم در ادامه این سیر در تمامی سریالهای تلویزونی ماه رمضان کما بیش شاهد چنین رویکردی هستیم. در سریال "ملکوت" که از این منظر از مابقی سریالها خیلی وضع بهتری دارد، حاجی بازاری متدینی را می بینیم که در جوانی مرتکب جنایتی بزرگ در حق زن اول خود شده است. در "نون و ریحون" دختری فقیر و چادری را می بینیم که برای از دست ندادن کار خود به هر گونه دروغ و نیرنگی دست میازد. در سریال "در مسیر زاینده رود" باز حاجی بازاری متدینی را میبینیم که هوس بازانه در ابتدای سریال قصد ازدواج با دختری بسیار جوان و البته زیبا را دارد، هرچند علی الظاهر قرار است با مرگ پسرش متنبه شود و ... . در همین سریال  پیرمرد دیگری را با ظاهر و اعمالی مذهبی می بینیم که در اوج بی آبرویی، دختر جوان خود را به خاطر پول دارد به پیرمرد اول می فروشد. جالب آنجاست که شخصیت های کاملا سیاه این سریال مانند فرهاد و زن بدجنسش کاملا مقید به حفظ ظواهر مذهبی نمایش داده شده اند. حال آنکه به گونه ای کاملا نامحسوس و زیرکانه از شخصیت دکتر الکلی و لاابالی قصه که البته هیچ ارتباطی با مذهب ندارد اعاده حیثیت می شود. این سریال توسط حسن فتحی کارگردان سریال میوه ممنوعه که ذکر آن گذشت تولید شده است. گویی ایشان کلا التفات خاصی نسبت به شخصیت های مذهبی و متدین داستان هاشان دارند.
ولی از همه اینها فاجعه آمیز تر سریال جراحت است. داستان این سریال درباره پسرعمو و دختر عمویی است که از قضا ظاهری کاملا متدین هم دارند و چهار سالی هست صیغه محرمیت بینشان جاری شده و اکنون که بعد از چهار سال به دلایلی قرار شده عروسی بگیرند گندش در آمده که دختر حامله است و ... . البته ماجرا از نظر شرعی اشکالی ندارد ولی آنچه رخ داده از باب بی عقلی و بی تدبیری دختر و پسر و غلبه شهوت و هوسشان بر تعقل و تدبیرشان بسیار جای تامل دارد! توجه کنید که تا به حال کمتر دیده شده چنین موضوع خاصی اینگونه صریح و بی پرده در صدا وسیما به نمایش درآید. البته پرواضح است که این موضوع به هیچ وجه جزو اولویت های مورد نیاز جامعه ما نیست ولی از درست و غلط بودن طرح این موضوع در یک اثر تلویزیونی، آن هم در لیالی ماه مبارک که بگذریم، باید از کارگردان و نویسنده این سریال پرسید؛ چرا در این اولین تجربه درست یا نادرست، یک زوج با ظواهر مذهبی باید سوژه ماجرا جویی شما قرار گیرند؟! در حالی که بارها و بارها در سریالها و فیلمهای سینمایی ساخته و پرداخته همین قشر به اصطلاح فرهیخته دیده ایم که افرادی با ظاهری غیر مذهبی به عنوان شخصیتهای مثبت و سفید داستان نمایش داده شده اند!  از این گذشته باید پرسید سریال مذکور در اوضاع و احوالی که بسیاری از جوانان ما ایام نامزدی خود را به صورت غیر شرعی و بدون اینکه به هم محرم باشند با همدیگر سپری می کنند و همین امر موجب اتفاقاتی بسیار ناخوشآیند تر و البته غیر شرعی و گناه آلود می گردد چرا و با چه توجیهی کارگردان اثر مزبورف موضوع صیغه محرمیت را اینگونه به منجلاب کشیده است؟
در مقام دفاع از مدعای این نوشته باید یادآور شوم، عالم رسانه، عالم نشانه هاست. در این میان تاثیر نشانه ها و نشانه شناسی بر رسانه هایی که با هنر در آمیخته اند بیشتر و عمیق تر نیز هست. چرا که هنر ظرفیتهای بکارگیری سنبل ها و نشانه ها را در بستر رسانه بیشتر می کند. در میان هنر ها نیز آثار سینمایی و تلویزیونی از این منظر به تناسب مختصات خاص و بعضا منحصر به فردشان از جایگاه ویژه ای برخوردار هستند. زیرا اینگونه آثار، پتانسیل بهره گیری از سنبلیسمِ هنرهایی مانند داستان نویسی، نقاشی، عکاسی، موسیقی و تئاتر را در خود گرد آورده اند. به معنی دیگر اگر یک فیلم یا سریال بخواهد مفهومی را در قالب نشانه به مخاطب خود بفهماند از ابزار های متعدد و متکثری مانند نحوه شخصیت پردازی، پرداخت داستان، تصویربرداری، طراحی لباس، قاب بندی، گریم، موسیقی، دیالوگ و ... می تواند بهره ببرد. در واقع یک اثر تصویری چه فیلم و چه سریال، دنیایی است که تولید کننده آن، خالقش است. همه چیز در این دنیا به دست وی است. به همین خاطر، در یک اثر تلویزیونی و یا سینمایی، حتی در آثار سطح پایین و دم دستی معمولا چیزی نیست که دارای معنا و مفهومی خاص نباشد. اصلا اگر قرار باشد چیزی بی معنی باشد چرا سازنده اثر باید آن را به دنیای اثر خود راه دهد؟ بنابراین نمی توان باور کردکه همگی شخصیت پردازی های غیر منصفانه فوق الذکر نیز اتفاقی و یا از روی سلیقه غیر مغرضانه تولیدکنندگان بوده و متضمن هیچ زاویه و تعارضی با اعتقادات مذهبی جامعه ما نمی باشند. جتی اگر این موضوع از جانب تولید کنندگان سهوی بوده باشد، این آثار خواه ناخواه به وسیله کدهای نشانه مند خود در اذهان و افکار مخاطبین تاثیر مخرب و مضر خود را بر جای خواهند گذارد. نتیجتا آثاری که قرار بوده در راستای اعتلای تدین جامعه ساخته شوند برعکس عمل کرده و دچار نقض غرض خواهند شد.
البته کسی حضور معدود هنرمندان متعهد و دین مدار را در ایران امروزمان انکار نمی کند، سخن از اکثریت و سمت و سوی حرکت آن اکثریت است. آیا می توان این همه نشانه واضح و توی ذوق زن را نادیده گرفت و ساده انگارانه گفت "ایشالا بز است"؟!
فاجعه وقتی بیشتر خودنمایی می کند که این به اصطلاح فرهیختگان بخواهند برای جامعه نسخه درمانی دینی نیز بپیچند. آیا به واقع اینان دغدغه نشر حقایق و ارزشهای فراموش شده جامعه ما را دارند؟! کسانی که حاضرند به هر وسیله ای متمسک شوند تا چشم ها و گوش ها را به طرف تفکرات درهم و برهم خود جلب نمایند! کسانی که غالبا ذات رسانه را ابزاری برای ارضای شهوت شهرت خود می دانند! کسانی که خود گرفتار انواع و اقسام مشکلات هستند! به قول جامی:

ذات نایافته از هسـتی بخـش      چون تواند که بود هستی بخش

تمام مشکل همین جاست. کسی می تواند برای جامعه نسخه درمانی بپیچد که خود به حدی از درمان رسیده باشد. یا حداقل نسخه های متخصصین را قبول داشته باشد. نه اینکه خودسرانه اجتهادهای اعوجاجی خود را به خورد مردم دهد و آنها را گمراه نماید. تازه همه اینها در صورتی است که از اصل با دین و تدین مشکل نداشته باشد که در این صورت اصلا نباید چنین مسئولیت خطیری را بر عهده او گذاشت.
به امید روزی که مسئولین فرهنگی ایران اسلامی، فکری مبنایی برای وضع نابهنجار اینگونه محصولات بنمایند و برنامه ریزی هدفمند کوتاه، میان و بلند مدت برای رسیدن به حداقل های مورد انتظار از یک جامعه اسلامی داشته باشند. مسلما این امر مستلزم کار فرهنگی جدی و تربیت نیروی آگاه، خلاق و تولید کننده از یک سو و مدیریت بی تعارف وضعیت ناگوار فعلی از سوی دیگر است.
بعد نوشت:
+ در همین رابطه: "درباره میوه ممنوعه"

نظرات (۱۳)

سروش  پایبند به عقل و آزاد اندیشی.
پاسخ:
خیلی خوبه که مطالب من درباره سروش شما رو اینجور به واکنش واداشتهولی کمی فکر کناگر واقعا طرفدار آزاداندیشی هستی و تعقل رو محترم می دونی آزاداندیشانه پاسخی عقل پسند به استدلال های من در زمینه نقد سروش بدهبا حرف هیچی ثابت نمیشه ,
مجلس تصویب کرد: نماز صبح را یک رکعت بخوانید!!!
"میهمانی افطار" و "محفل نیایش" وبلاگ نویسان انقلابی اهواز



با احترام فراوان و بزرگداشت روزها و لحظات پایانی مهمانی خدا به اطلاع می رساند میهمانی افطار و گپ و گفت آزاد وبلاگ نویسان انقلاب اسلامی شهرستان اهواز در روز دوشنبه ۱۵ شهریور ۸۹ (۲۶ رمضان) برگزار می گردد.

از عموم وبلاگ نویسان آرمان خواه شهرستان اهواز دعوت  می شود ضمن شرکت در این برنامه نقطه نظرات خود را مطرح نمایند.(البته فقط برادران) (موضوع ویژه : انسجام حزب اللهی ها در فضای سایبر)

ضمنا در روز چهارشنبه نیز محفل نیایشی برای وداع با "ماه مهمانی خدا " و قرائت فرازهایی از دعای ابوحمزه برگزار می گردد.

جهت هماهنگی و اطلاعات تکمیلی با شماره  ۰۹۳۹۵۷۰۱۳۵۷و۰۹۱۶۶۲۰۴۰۳۲  تماس تماس بگیرید.
تو فکر کردی خیلی سرت میشه و این کسی که اون رو نوشته از روی تعصب نوشته.شما که سهله بنده کتاب های اونهایی رو میخونم که شما از روشون کپی میکنید عزیزم.مشکل شماها اینه که فکر کردید اگه منبع حرفای سروش رو فهمیدید که مثلا از گادامره یا شلایرماخره یا تحت تاثیر بازرگان و غزالی و پوپر و نصر حامد ابوزید بوده   دیگه شاهکار کردید و ترکوندید و این عویصه بزرگ رو حل کردید ولی غافل از اینکه ای دل غافل اگر بنا به مبانی اسلام خوندن بود که ادم گمراه نشه اون که همه چیز خونده بود از فقه و اصول و فلسفه و کلام و تفسیر اونهم حسابی نه اندک صباحی مثل اکثر طلاب العلوم الدینی.اون انچه که در مسیر ازاداندیشیش به اون رسیده رو اگر منطقی دیده پذیرفته حالا از شریعتی و مطهری گرفته تا گادامر و راشنباخ و پوپر و غزالی و نصر حامد ابوزید.این یعنی پایبندی به عقل یعنی ترمز عقل رو استدلال میکشه هر کی استدلالش قوی تر اون ترمزش رو میکشه.اره اخوی یه مقدار به تعابیر دقت بفرمایید.
پاسخ:
بابا من 50صفحه در رد نظریات سروش نوشته ام یه دلیلی بیار نحن ابناء الدلیل ,
  • از الف میگویم...
  • سلام/ اسعد الله ایامکم
    عالی بود
    سلام
    بنده از طریق سایت گرداب با سایت شما آشنا شدم..هنوز مطلبی از سایت شما را مطالعه نکردم..اما انشاءالله بیشتر با هم آشنا شویم
    با تشکر
    1.مطلب علوم انسانی بومی یا اسلامیتونو تو جهان نیوز خوندم و اتفاقا در انتهای مطلب هرمنوتیک منطقی و هرمنوتیک غیر منطقی
    http://olumensani.blogfa.com/post-6.aspx
    سعی د ر رد افکار سروشی کرده ام و در آخر مثال زدم که الان همونایی که با این تفکرات سروش میجنگیدن الان بره اثبات علوم انسانی بومی و اسلامی متوسل به همان عقاید میشوند!!!
    2.میفرمایید: "ولی مسئله این است که علوم فعلی اتفاقا با پیش فرضهای غربی مطرح می شوند و علوم انسانی را به بی راهه برده اند. این واقعیت را قبول نداری؟ این معضل را چطور باید حل کرد؟"
    بنده این ادعا را در مقاله هرمنوتیک منطقی وغیرمنطقی ادعایی ناواضح و مبهم و چنندبرداشتی خواندم و 3استنباط از حامیان تئوری تاثیر پیشفرضها نمودم که به نقد هر 3 آنها پرداختم. ونیز در مطلب مغالطه ای که غالبا در مورد نحوه تاثیر پیش فرضها بر علوم انسانی میگردد
    http://olumensani.blogfa.com/post-2.aspx
    خلط ماهیت پیش فرض و فرضیه را با استدلال و مثال مغالطه خواندم و اصالت را برای فرضیه قائل شدم زیرا آنها برعکس پیشفرضها ماهیتی فراعقیدتی دارند و مثال زدم که پیشفرضهای غیر اسلامی میتوانند منجر به فرضیاتی گردند که اسلام با آنها لزوما ناسازگار نیست
    3.میگویید: "شما با این حساب نه دردی داری. نه عشقی و نه نفرتی چون اینها مفاهیمی کاملا غیر مادی و به قول شما ذهنی اند."
    خیر من هم ایدئولوژی دارم اما میگویم این مسائل بطور بسیار محدودی جزو بدیهیات عقلی و علم حضوری میباشند که برای همه روشن است اما بقیه مسائل بخاطر بدیهی نبودن بحث را به نتیجه ای نمیرساند برعکس مسائل تجرببی که همگان آن را قبول دارند. اجازه دهید با یلال سقراطی جواب شما را بدهم: اگر قرار باشد پیشفرضهای ذهنی و غیرتجربی اصالت داشته باشند پس بهترین ملاک تشخیص درستی عقاید هرکس همان عقاید بنیادین خودش میباشد و تمام بحث ها بیهوده و عبث است. چون بهترین داور درستی عقاید یک جامعه شناس مسلمان اسلام و یک مارکسیست مارکسیسم میباشد و آنگاه با چه ملاک ملاکی اصلا میتوانند با هم بحث کنند. درحالیکه همین دو جامعه شناس در بدیهیات تجربی غیر ارزشی هیچ مخالفتی ندارند و ملاک مشترکشان میباشد و میتوانند با هم بحث کنند.
    4.در ضمن در مورد نحوه ی تاثیر پیش فرضها بر علوم انسانی اگر مقاله هرمنوتیک منطقی هرمنوتیک غیر منطقی رو خوندید مقاله "چگونه پیش فرض ها بر فرضیه های علمی تاثیر میگذارند؟"
    http://olumensani.blogfa.com/post-5.aspx
    را مطالعه بفرمایید
    5. در ضمن مقاله "شباهت حیرت آور بین نور و علم"
    http://elitecafe.blogfa.com/post-18.aspx
    مرا بخوانید
    یا حق
    پاسخ:
    در وبلاگ خودتان جواب خواهم داد , ضمنا یادداشت بعدی چالش ها پاسخ به همین نظرات شماست. لطفا بخوانید. ,
  • یکی یه دونه
  • سلام.
    از دل ما گفتید...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی