سَـــبیل

سَـــبیل؛ راهی است برای به اشتراک گذاشتن دغدغه ها و پرسشهای فکری، مذهبی، سیاسی و فرهنگی بنده، محمد دهداری.


۳۳ مطلب با نشانه «کوتاه نوشت» ثبت شده است

لشکر ظلم و فرصت درویشان

محمد دهداری، پنجشنبه، ۱۵ اسفند ۱۳۹۲، ۰۱:۴۴ ق.ظ، ۱ نظر

حضرت حافظ می فرماید:

روضه خلد برین خلوت درویشان است
مایه محتشمی خدمت درویشان است

دولتی را که نباشد غم از آسیب زوال
بی تکلف بشنو دولت درویشان است

از کران تا به کران لشکر ظلم است ولی
از ازل تا به ابد فرصت درویشان است

ای توانگر مفروش این همه نخوت که تو را
سر و زر در کنف همت درویشان است

گنج قارون که فرو می‌شود از قهر هنوز
خوانده باشی که هم از غیرت درویشان است
*این پست مخاطب خاص دارد.

شمیم تن بی سر

محمد دهداری، جمعه، ۲۴ آبان ۱۳۹۲، ۱۱:۱۴ ب.ظ، ۲ نظر

پیچیده شمیمت همه جا ای تن بی سر
چون شیشه ی عطری که سرش گم شده باشد

صل الله علیک یا اباعبدالله
سعید بیابانکی

... جای گریستن بر خویش

محمد دهداری، چهارشنبه، ۲۲ آبان ۱۳۹۲، ۱۲:۰۴ ق.ظ، ۰ نظر

هزار آینه مبهوت بی شماری تو
هزار بادیه مجنون نی سواری تو

بهار آمده با لاله های سینه زنش
پی زیارت باغ بنفشه کاری تو

هلا که جمع نقیضین بوسه و عطشی
ندیده ام لب خشکی به آبداری تو

به ما مخند که جای گریستن بر خویش
نشسته ایم دمادم به سوگواری تو....

سعید بیابانکی

فرق می کند...

محمد دهداری، شنبه، ۱۸ آبان ۱۳۹۲، ۱۰:۱۴ ب.ظ، ۱ نظر

اصلاً حسین جنس غمش فرق می کند
این راه عشق پیچ و خمش فرق می کند

اینجا گدا همیشه طلبکار می شود
اینجا که آمدی کرمش فرق می کند

تنها نه اینکه جنس غمش؛ جنس ماتمش
حتی سیاهی علمش فرق می کند

من از حسینُ منی پیغمبر خدا
فهمیده ام حسین همه اش فرق می کند

علی زمانیان

رفقا؛ یک روح در دو بدن!

محمد دهداری، سه شنبه، ۳۰ مهر ۱۳۹۲، ۰۱:۰۶ ق.ظ، ۱ نظر

حضرت علی(ع) فرمود:
«ألصَّدِیقُ أقرَبُ الأقَارِبِ»
رفیق، نزدیک‏ ترینِ نزدیکانِ انسان است.
یعنی دوست از همه نزدیکان حَسَبی، نَسَبی، سَبَبی و همه کسانی که به آنها می‏گوییم «أقارب»، به انسان نزدیک‏ تر است.
یعنی قدرت و بُرد و نقش این پیوند محبّتی‏ روی انسان از آن پیوند نسبی پدر و مادر هم بالاتر است؛ نقش دوست از همه اینها بیشتر است.
در یک روایت دیگر از علی(ع) داریم:
«ألأصدِقَاءُ نَفسٌ وَاحِدَةٌ فِی جُسُومٍ مُتَفَرَّقَة»
رفیق‏ها یک روح هستند، امّا در بدن‏های متعدّد! 
اینجا علی(ع) از نظر روحی، وحدت را پیش می‏کشد؛ یعنی آن‏ قدر این پیوند قلبی قوی است که اصلاً موجب یگانگی روحی می‏شود.

حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی

* این پست مخاطب خاص دارد.

اصلی ترین راه پیشگیری از گناه

محمد دهداری، سه شنبه، ۳۰ مهر ۱۳۹۲، ۱۲:۵۶ ق.ظ، ۱ نظر

حرف بنده نیست بلکه حرف این قرآن لاریب فیه است.
هرچه بیشتر برای نمازت مایه بگذاری، زمینه ی گناه برای شما کمتر فراهم میشود.
توانایی مقابله با گناه در وجود شما بالاتر میرود.
بسم الله الرحمن الرحیم
ان الصلاه تنهی عن الفحشاْء و المنکر یعنی همین.
یعنی نماز درست چشم انسان را از گناه می بندد، نمی گذارد من غیبت بشنوم.
در روایت داریم شیطان تا زمانی که بنده یک نماز درست و با توجه میخواند از او میترسد ولی اگر نماز را ضایع کرد، او را در گناهان کبیره گرفتار میکند. 

۳۰ ام و ۳۱ ام تیر ماه ۱۳۹۲؛ آیت الله جاودان

* بنده این موضوع را به عینه دیده ام. دقیقاً، دقیقاً نسبت ارتکاب گناه در من با نماز سروقت خواندنم نسبتی معکوس است.

گاهی اگر با ماه صحبت کرده باشی

محمد دهداری، دوشنبه، ۲۹ مهر ۱۳۹۲، ۱۱:۱۷ ب.ظ، ۰ نظر

گاهی اگر با ماه صحبت کرده باشی
از ما اگر پیشش شکایت کرده باشی
گاهی اگر در چاه، مانند پدر، آه
اندوه مادر را حکایت کرده باشی
گاهی اگر زیر درختان مدینه
بعد از زیارت استراحت کرده باشی
در سال های سال، دوری و صبوری
چشم انتظاری را شفاعت کرده باشی
حتی اگر بی آن که مشتاقان بدانند
گاهی نمازی را امامت کرده باشی
یا در لباس ناشناسی در شب قدر
از خود حدیثی را روایت کرده باشی
یا در میان کوچه های تنگ و خسته
نان و پنیر و عشق قسمت کرده باشی
پس بوده یی و هستی و می آیی از راه
تا حق دل ها را رعایت کرده باشی
پس مردمک های نگاه ما عقیم اند
تو حاضری بی آن که غیبت کرده باشی

نغمه مستشارنظامی

لا مؤثر فی الوجود إلا الله

محمد دهداری، يكشنبه، ۲۸ مهر ۱۳۹۲، ۰۸:۰۲ ق.ظ، ۰ نظر

با هر زحمت و ریاضتی شده در قلب خود به قلم عقل نگارش ده که: لا مؤثر فی الوجود إلا الله.

حضرت روح الله(ره)

*صرفاً جهت خالی نبودن عریضه! وگرنه ما کجا و این معانی!

دین خدا مست حسین است و بس

محمد دهداری، شنبه، ۲۷ مهر ۱۳۹۲، ۰۲:۰۵ ب.ظ، ۰ نظر

دین خدا مست حسین است و بس
عزت ما دست حسین است و بس

منطق ما منطق ثاراللهی است
فطرت ما مست حسین است و بس

عشق فراورده کربُ بلاست
عاطفه سرمست حسین است و بس

با نوای حاج منصور بخوانید

گیرم که بمیرم!

محمد دهداری، جمعه، ۲۶ مهر ۱۳۹۲، ۱۲:۲۳ ق.ظ، ۰ نظر

در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلا به تو افتاد مسیرم که بمیرم

یک قطره آبم که در اندیشه دریا
افتادم و باید بپذیرم که بمیرم

این کوزه ترک خورد! چه جای نگرانی است
من ساخته از خاک کویرم که بمیرم

خاموش مکن آتش افروخته ام را
بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم/فاضل نظری