سَـــبیل

سَـــبیل؛ راهی است برای به اشتراک گذاشتن دغدغه ها و پرسشهای فکری، مذهبی، سیاسی و فرهنگی بنده، محمد دهداری.


چرا رئیسی آری! چرا جلیلی نه!

محمد دهداری، شنبه، ۲۲ خرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۳۶ ب.ظ، ۱ نظر

یا آیا برنامه داشتن کافی است؟

لازم به گفتن نیست که بنده به دکتر جلیلی عزیز به شدت ارادت دارم. حتی در آغاز ماراتن انتخاباتی حاضر، تمایلم بیشتر به ایشان بود و حتی تر برای ایشان یادداشت هم نوشتم ولی اجازه بدهید در سه نکته عرض کنم چرا به رئیسی رأی خواهم داد:
اول اینکه بنده هم قبول دارم جلیلی نسبت به بقیه و از جمله جناب رئیسی برنامه مفصل تر و کارشده تری تدوین نموده. ولی اینجا نکته ظریفی هست. نکته در پاشنه آشیل دکتر جلیلی یعنی فقدان کارنامه اجرایی قابل اتکا نهفته است. ایشان از آنجا که تجربه و کارنامه اجرایی چندانی ندارند معلوم نیست برنامه های مفصل و بسیار حجیمی که آورده تا چه اندازه ارزش عملیاتی و اجرایی داشته باشد.
دوم اینکه جلیلی اقتدار و کاریزمای مورد نیاز برای جایگاه ریاست جمهوری را ندارد. حالا چه از حیث شخصیتی مثل فن بیان و توانایی اقناع و انتقال مطلب و اصلا بفرمایید تن صدا و بادی لنگویج و اینها... چه از حیث تاثیرگذاری اجتماعی و سیاسی بر دیگران مانند نفوذ معنوی در جریان های سیاسی مختلف و توانایی اجماع آفرینی و...
سومین نقطه ضعف ایشان نیز که قابل کتمان نیست فقدان پایگاه اجتماعی و مقبولیت میان مردم است. البته منظور میان عامه مردم است نه صرفا عده ای قلیل با گرایشات ایدئولوژیک مشابه! این موضوع موجب شده تا ایشان عملا از موضوعیت در عرصه انتخابات خارج شوند.
النهایه اینکه وضعیت رئیسی در تمام این موارد بهتر است.
با همه این اوصاف برخی دوستان اصرار دارند ایشان را به هر وسیله ای شده در رقابت نگه دارند. حتی شده به قیمت ایجاد تفرقه و تشتت در جبهه انقلاب و تخریب آقای رئیسی با برخی بهانه های واهی...
از جمله اینکه اگر ایشان از قوه قضائیه خارج شود اوضاع ق ق به همان وضعیت قبل باز می گردد. یا اینکه چون لیبرال ها با شدت دارند رئیسی را تخریب می کنند بیاییم به آنها فن بدل بزنیم و رئیسی به نفع جلیلی انصراف دهد. یا تأکید و تمرکز بیش از حد روی با برنامگی جلیلی و عدم تدوین برنامه ای مشابه توسط رئیسی. یا استناد به یک استفتای شخصی ناقص درباب دوگانه قدیمی اصلح/صالح مقبول...
عمده این نظریات ارزش چندانی برای پرداختن ندارد. در مورد دوگانه اخیرالذکر هم خوشبختانه دفتر رهبری به موقع متوجه شد و با صدور بیانیه ای آنرا از اعتبار ساقط نمود. به اندازه کافی هم پاسخ حلی به طرح مجدد دوگانه مذکور داده شده.
ولی در مورد با برنامگی دکتر جلیلی خوب است کمی بررسی دقیق تری داشته باشیم.

بله! دکتر جلیلی به سبب اشتغال کمتری که طی هشت سال گذشته داشته واقعا همت کرده و از این فراغت استفاده بهینه نموده و برنامه مفصلی نوشته است. ولی همانطور که صدراً گفته شد نباید این واقعیت مهم را از نظر دور داشت که نه خودشان و نه تیم همراهشان تجربه چندانی در امور اجرایی کشور نداشته اند و لذا نمی توان از ارزش عملیاتی واقعی این برنامه ها چندان مطمئن بود.
کما اینکه برخی از طرح هایی که در برنامه های تخصصی ایشان مطرح شده را بسیاری از فعالین اقتصادی و مطلعین حوزه های مربوطه، عملی نمی دانند. البته شاید بنده و شما برای قضاوت در این خصوص صلاحیت تخصصی کافی نداشته باشیم ولی همینکه این قبیل برنامه ها توسط برخی کارشناسان حوزه های مربوطه مورد استقبال قرار نگرفته کافی است تا ما به عنوان تعیین کنندگان سرنوشت کشورمان نیز صرفا به برنامه های روی کاغذ اکتفا ننماییم.
نکته دیگر اینکه عدم تدوین برنامه مفصل توسط جناب رئیسی طی سالهایی که وظیفه اصلی ایشان سامان دادن به قوه پرصعوبت قضائیه بوده اتفاقا نشانه امانتداری و صداقت ایشان و کیسه ندوختن برای جایگاه ریاست جمهوری است.
قابل انکار نیست که مسئولیت بسیار سنگینی بر دوش ایشان بوده است. آیا می بایست امورات اصلی تحت مسئولیت خود را رها نموده تا برنامه چندهزار صفحه ای بنویسد!؟ آنوقت همین رفقا فریاد واعدالتاشان بلند نمی شد؟! چه کسی در میان مسئولین فعال نظام می تواند ادعا کند توانایی انجام دادن هر دوی این کارها را توأمان دارد. خود دکتر جلیلی اگر چنین مسئولیتی داشت می توانست چنان برنامه هایی نیز بنویسد؟! برخی دوستان هوادار دکتر جلیلی همصدا با لیبرال مسلکانی مثل فرید مدرسی و حمزه غالبی خدا و خرما را با هم از رئیسی می خواهند تا هم او را تخریب کنند و هم کاندیدای مطلوبشان را تبلیغ نمایند.
خوب است برخی دوستان عزیز حامی دکتر جلیلی گرامی در شیوه ای که انتخاب کرده اند تجدید نظر جدی نمایند و عواقب آنرا بسنجند و اینهمه در تنور تفرقه ندمند. رئیسی اگر هم رئیس جمهور شود و برنامه های جلیلی هم واقعا اجرایی باشد یقین بدانید از آنها استفاده خواهد کرد.
بنده بعید می دانم اینهمه تخریب، واقعا تقوایی و برای رضای خدا بوده باشد. از ابتدا قرار بر این بود که هرکس کاندیدای مطلوب خود را به نحوی ایجابی تبلیغ نماید تا ببینیم نهایتا اقتضای مصالح کشور چه خواهد بود؟ راجع به منافع همگانی و ملی مان نباید مانند هواداران تیم های فوتبال احساسی و یکطرفه قضاوت کنیم. در نهایت همه در یک کشتی سواریم.

نظرات (۱)

تنها کسی که هیچ کارنامه‌ای نداشت رئیسی بود؛ یعنی داشت، ولی کارنامه اش کافی بود تا مطمئن شد به درد این جایگاه نمیخوره.

 

هر حوزه‌ای هم که مدعی بودند رئیسی کارنامه‌ای داره، جلیلی ده برابرش رو داشت. یعنی از اداره بازرسی بگیر (که جلیلی که فقط یه مدیر سادۀ بازرسی تو وزارت خارجه بوده کارنامه عملیاتی اش از رئیسی که رئیس بازرسی کل کشور بود بیشتر بود، در این حد که جلیلی از وزارت خارجه مینداخت بیرون، رئیسی اونا رو می کرد مشاور عالی خودش!!!!)؛ تا مبارزه با فساد (که کارنامه شورای عالی امنیت ملی جلیلی و نحوۀ ورود به مبارزه با فساد به جای اقدامات نمایشی مقطعی با اقدامات اساسی زیرساختی تقریبا مشابهی نداشته تا همین اواخر-که میگم این اواخر مشابهش رو کی انجام داده) تا عمق راهبردی اقدامات برون مرزی در منطقه، شمال آفریقا، آسیای میانه و آمریکای جنوبی و از همه برجسته‌تر محور مقاومت. از کارنامه‌اش در حوزۀ اصلی شورای عالی امنیت ملی هم بگذریم که سالی که شورای عالی رو تحویل گرفت دور تا دور کشور با تهدیدهای امنیتی نظامی مواجه بود، یعنی حضور امریکا در عراق و افغانستان، اوج جولان گروه‌های تروریستی کرد در قالب پژاک و کومله در شمال غرب و اوج جولان گروه‌های تروریستی جند‌الشیطان و جیش الظلم در جنوب شرق که سال به سال یک به یک ریشه کن میشد، سال 88 جنوب شرق با دستگیری ریگی، سال 89 با خروج آمریکا از عراق، سال 90-91 با عملیات گسترده و چندوجهی و هماهنگ سه کشور ایران و عراق و ترکیه علیه پژاک؛ طوری که سال 91 تبدیل میشه به اولین سال بعد از پیروزی انقلاب که هیچ عملیات تروریستی علیه شهروندان ایرانی رخ نمیده!!! حالا از فتنه و هسته‌ای و اینا هم چیزی نگفتم؛ به اقدامات ضدتحریمی اون سالها که عمق و ارزشش الان هم شگفت انگیز به نظر میرسه و دولت فعلی تو انجام یکی از اون اقدامات هم خیلی موفق نیست (نه که اصلا نباشه) چه برسه به آن اقدامات یکپارچه و چندوجهی هم بگذریم که طولانی نشه. (حالا همۀ این اقدامات رو جلیلی تنهایی انجام نداده، سوپرمن نبوده که بره ریگی رو خودش شخصا بکشه از تو هواپیما پایین؛ ولی کسی که به مجموعه این اقدامات نگاه میکنه به نقش پررنگ دبیر شورای عالی امنیت ملی به عنوان هماهنگ کننده نهادهای مختلف حول اون موضوع و ایدۀ واحدی که پشت این اقدامات راهبردی از داخل تا خارج از امنیت تا مبارزه با فساد بوده پی می‌بره و میفهمه کدوم اتفاقات اون دهه مربوط به این  جایگاه بوده و کدوماش مربوط به بقیۀ بخش ها؛ و اتفاقا جایگاه ریاست جمهوری همین جایگاهه، نگاه راهبردی چندجانبه‌نگر تصمیم‌گیر هماهنگ‌کننده، و البته موفق در به ثمر رساندن)

 

 

تنها دستاورد چشمگیری که طرفداران رئیسی به بار آوردند، همین خارج کردن رئیسی از قوه قضائیه بود تا اون نهاد هم یه نفسی بکشه همه چار تا کار درست و اساسی توش صورت بگیره، هم بیشتر از این برای ارتقای چهرۀ رسانه‌ای رئیس قوه با کارهای نمایشی بی‌عدالتی و هرج و مرج رخ نده؛

کارهای اژه‌ای تازه داره نشون میده اصن قوه قضائیه یعنی چی، و اصن تحول در آیین دادرسی و تحولی که مردم بچشند و یه اثر واقعی (و نه نمایشی) داشته باشه چه شکلیه. (اون کارهای اساسی جلیلی که گفتم تا الان مشابهی نداشته الان یه کمی مشابه پیدا کرده، همین کارهای اساسی اژه‌ایه، البته فقط از جنبه‌های قضائی. کار شورا در آن سالها جنبه‌های دیگر هم داشت که باز اونو از این اقدامات ممتازتر می‌کرد، به خصوص جنبه‌های پیشگیرانه)

 

تصادفی به این وبلاگ رسیدم و از نویسندۀ دست به قلمش (که این روزها وبلاگ نویسی لنگ کفش در بیابانه!) خوشم آمد، به این مطلب برخوردم، گفتم با نویسنده‌اش که گمان بردم حرف و نگاه مشترکی داریم در میان بگذارم. شقشقیة هدرت...


ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی