سَـــبیل

سَـــبیل؛ راهی است برای به اشتراک گذاشتن دغدغه ها و پرسشهای فکری، مذهبی، سیاسی و فرهنگی بنده، محمد دهداری.


۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اینستاگرام» ثبت شده است

مملکت باز به هم خواهد ریخت اگر...

محمد دهداری، شنبه، ۲۳ مهر ۱۴۰۱، ۰۶:۰۳ ب.ظ، ۰ نظر

آنچه روزهای اخیر بر ایران گذشت و می گذرد از جهتی منحصر به فرد می باشد: از حیث عدم تناسب گستردگی واکنش های داخلی و خارجی با واقعه اولیه!

آمار نشر و بازنشر اخبار و مطالب ضد ایران واقعا اعجاب آور بوده است. مرگ مهسا امینی بسیاری رکوردها را در اکثر پلتفورم ها در نوردیده که البته بخش قابل توجهی از آن به صورت رباتی تولید شده است. غلبه پلتفورم بر محتوا را به خوبی در وقایع اخیر می توان مشاهده نمود. همین جناب مستطاب اینستاگرام که حتی ذکر نام سردار شهیدمان را برنمی تابید برای تولید محتوا بر علیه ایران جایزه نقدی تعیین کرده است.

البته بر خلاف سیاهی لشکر رباتیِ هشتگ و ترند ساز فضای مجازی، اشخاص مشهور حقیقی بسیاری نیز از بازیگر و بازیکن و بلاگر گرفته تا برخی سیاسیون برکنار مانده از قدرت به بهانه مرگ مرحومه امینی بر علیه جمهوری اسلامی اعلام موضع کرده اند. به نحوی که قبل ازین ابدا سابقه نداشته است. 

در خارج از کشور نیز اتحاد همه گروهک‌های تجزیه طلب چهار طرف ایران به طور کاملا هماهنگ جهت آتش ریختن بر فتنه داخلی کاملا مشهود و بی سابقه است.

همچنین تکاپوی سه کشور انگلیس، فرانسه و آلمان باز به طور هماهنگ و همگرا برای کمک به آنارشی در ایران بر خلاف گذشته کاملا آشکار است.

دیگر کشورهای اروپایی نیز بیکار ننشسته و حتی اتباع خود را از ایران فراخوانده اند. اتحادیه اروپا بر علیه ایران قطعنامه صادر کرده و اسرائیل تمام قد با جواسیس رسمی و غیر رسمی خود به میدان آمده و از مردم ایران در مقابل حکومت دفاع! می کند.

ارباب همه اینها یعنی آمریکا نیز که سابقه ای بس درخشان در دشمنی با مردم ایران دارد با تمام قوا وارد معرکه آشوب های خیابانی ایران شده و حتی اعلام کرده توجهش را از مذاکرات هسته ای برداشته و بر اعتراضات مردمی متمرکز نموده است.

در این میان چند سوال بسیار مهم وجود دارد:

آیا اینهمه واکنش های گسترده و رادیکال با اتفاقی که در ایران افتاده تناسب داشته است؟!

آیا آنچه بر مهسا امینی گذشته نسبت به بهانه های آشوب های پیشین اینقدر سهمگین تر بوده است؟!

اکنون که تقریبا بر همگان آشکار شده ضرب و شتمی در کار نبوده و مرحومه به طور طبیعی فوت کرده چرا هنوز برخی از سنتیمانتالیزم کوتاه نمی آیند؟!

و از همه سوال ها مهمتر اینکه اگر سکته و فوت یک نفر می تواند اینهمه خسارت جانی و مالی به بار بیاورد زین پس این کشور چگونه خواهد توانست روی آرامش ببیند؟

چرا که اتفاقاتی ازین دست هر روز رخ می دهد. و با این حساب سلبریتی ها هر روز این امکان را خواهند داشت جامعه را قطبی کنند و در شکاف های اجتماعی بدمند و اغتشاش گران نیز هر روز راه بندان ایجاد نموده و اموال عمومی را تخریب نمایند. 

البته در همه جای جهان هر روز افرادی در جاهایی که نباید سکته می کنند و یا اصلا کشته می شوند و بلکه اتفاقاتی بسیار دهشتناک تر رخ می دهد ولی چنین که بر ایران گذشت رخ نمی دهد. ازین حیث آنچه این ایام واقع شده و گویی دیگر باید بدان عادت کنیم در کل جهان بی نظیر است. 

اما واقعا چرا؟ 

پاسخ در یک «قدرت» دشمن و چندین «ضعف» خودمان خلاصه می شود. قدرت و استیلای رسانه ای غرب و ضعف و سستی کارگزاران جمهوری اسلامی در عرصه های مختلف و شاید از همه مهمتر در همان عرصه رسانه!

امپراتوری رسانه ای حاکم بر جهان که تحت عنوان «جریان اصلی» یا همان Main Stream می شناسیم تا کنون با هیچ کشوری چونان که با ایران، سر ستیز نداشته و عمده دلیل اوضاع این روزها و روزهای گذشته ما نیز همین است.

با همه این اوصاف اگر کارگزاران نظام، کارآمدتر از آنچه هستند ظاهر می شدند بسیاری فرصتها و بهانه ها از این رسانه های تسلیحاتی گرفته می شد. 

در همین دوسیه اخیر تاثیر ناکارآمدی های سابق بر فتنه لاحق کاملا آشکار است. دولت رئیسی که بواقع زمین سوخته ای از دولت قبل تحویل گرفته بود علی رغم تلاش بسیار برای جبران مافات، اشتباهات فاحشی نیز مرتکب شد. 

اولین اشتباه مهم در چینش کابینه و مشخصا برخی انتصابات اقتصادی دولت صورت گرفت. همان برخی افراد اشتباهی، اشتباهات بعدی را رقم زدند تا تلاش مجاهدانه دیگر دولت مردان به چشم نیاید. 

افرادی که در گلوگاه های اقتصادی دولت نشسته و بی توجه به فشار تحمیل شده بر مردم در دولت قبل، گویی تنها رسالت خود را کاهش رقم تورم و افزایش عدد رشد اقتصادی می دانستند و لذا تصمیماتی گرفتند که عمده خروجی شان تشدید فشارها بر طبقه متوسط و فرودست بود. و ای کاش حداقل آن کاهش و افزایش های مد نظرشان محقق می شد.

اینکه علی رغم علم به تورم حدود پنجاه درصدی سال گذشته میزان افزایش حقوق کارمندان در لایحه بودجه سال جدید را سه درصد در نظر بگیرند... اینکه علی رغم مصوبه شورای عالی کار تمام تلاششان را بکنند تا حقوق کارگران را نیز کاهش دهند... اینکه علی رغم علم به ناتوانی بدنه دولت از کنترل تبعات تورمی حذف ارز ترجیحی و بدون کمترین تمهیدات پیشینی، کشور را وارد این مهلکه بی سرانجام کنند... 

این تصمیمات غیر عادلانه و بلکه غیر عاقلانه اگر نمی بود چه بسا زمینه برای جولان رسانه های معاند بر علیه ایران و ایرانی و چنین فتنه گسترده ای فراهم نمی شد.

از حیث فرهنگی نیز باز شاهد ناکارآمدی چشم گیر در کارگزاران نظام بوده ایم. فارغ از کم کاری ها و ترک فعل های کما فی السابق در حوزه های ایجابی عرصه فرهنگ، در بعد سلبی نیز بسیار بد عمل شد. 

اینکه فلان مسئول قضایی دستورالعمل صادر کند که ورود بدحجاب‌ها به ادارات و بانکها ممنوع یا بهمان استاندار و شهردار کلان شهر دستورات مشابهی صادر کنند...

هر عقل سلیمی می توانست بفهمد در شرایطی که مردم به شدت تحت فشار اقتصادی هستند زمان مناسبی برای این قبیل امور نیست. 

این را به عنوان کسی عرض می کنم که اقدامات سلبی جهت ضمانت اجرایی قانون حجاب و مشخصا وجود و استمرار گشت ارشاد را -با اصلاحاتی- ضروری می داند.

آنچه غلط بود ضریب دادن خودخواسته به این امور آنهم در شرایط ملتهب فعلی بود.

اما از همه ناکارآمدی ها فاجعه بارتر ناکارآمدی رسانه ای مجموعه کارگزاران نظام بود که به رسانه های دشمن اجازه داد هرگونه مانوری دلشان خواست بدهند و لشکری از سلبریتی ها را به صف کنند تا آتش به اختیار، آتش تهیه فتنه را فراهم نمایند. سکوت رسانه ای ساعات آغاز شکل گیری آشوب در کنار فعالیت شدید رسانه های معاند تابلو واضحی از صورت بندی میدان مواجهه دو جبهه در عرصه رسانه است. در میدان رسانه ما بازی را تماما به طرف مقابل باختیم و هنوز هم در حال باخت دادن هستیم.

این تحلیل نافی مسئولیت عموم مردم در کسب سواد رسانه ای و بی اعتمادی به رسانه های معاند نیست. منکر موقعیت منحصر به فرد ایران از حیث دشمنی ها و فشارهای سیاسی و اقتصادی نیز نیست.

ولی اگر واقع بینانه بنگریم در مقابل چنان اژدهای رسانه ای هفت سر خون خواره ای که علی الدوام در حال سم پاشی در فضای جامعه ماست نمی توان از اذهان بی دفاع و رها شده مردم عامه انتظار چندانی داشت.

فیلترینگ و محدود کردن رسانه های معاند نیز در کوتاه مدت و به منظور ساماندهی به اوضاع نابسامان فضای مجازی لازم است ولی علاوه بر اینکه هزینه زاست و موجب مشکلات معیشتی فراوان و نارضایتی مردمی می شود، بالاخره تا حدی جواب می دهد و مانند آنچه بر ویدیو و ماهواره و تلگرام گذشت این نیز در بلندمدت کارآمد نخواهد بود.

بنابراین راهکار اصلی یکی است و جز این نیست: ایران محکوم به قوی شدن در امر حکمرانی است. در تمام وجوهش! از تقنین و اجرا و قضا گرفته تا ساختارها و ساز و کارهای دیوان سالارانه... وگرنه باید زین پس هر چند ماه یک بار شاهد چنین اتفاقاتی باشیم. خرجش هم یک سکته یا قتل یا اعدام و مانند اینهاست. مملکت باز به هم خواهد ریخت.

مردم هم مقصرند!

محمد دهداری، جمعه، ۷ اسفند ۱۳۹۴، ۱۲:۰۰ ق.ظ، ۳ نظر

چند شب پیش با خانواده برای گردش به خرمشهر رفته بودیم. نبش فلکه الله ایستادیم تا چیزی برای خوردن بخریم. ناگهان کارناوالی از خودروهای جور واجور با سر و صدای بسیار زیاد و سوت و بوق و فریاد زنان به چهار راه رسیدند.

زن و مرد و پسر و دختر با وضعی بسیار ناهنجار، سر و کله نیمه برهنه و بدحجابشان را از پنجره بیرون آورده و در ایام فاطمیه با حرکاتی که دست کمی از رقص نداشت، لاینقطع فریاد می زدند "فلانی آمد!" دقت کردم دیدم نام و پوسترهای کاندیدایی که در دوره های قبل به کرات از همین شهر مظلوم به مجلس راه یافته بود ولی این دوره رد صلاحیت شده بود روی خودروها نقش بسته است!

ظاهرا در آخرین لحظات تأیدیه خودش را از شورای نگهبان گرفته و این کارناوال و هیاهوی مضحک و زننده نیز از همین رو بود!

البته این محدود به نامزد فوق الذکر نبود! کمی بالاتر از فلکه هم نامزد دیگری که نفهمیدم کدام بود استیج بزرگی زده و گروهی هم روی استیج به ارتفاع دو سه متر برنامه های مفرح! اجرا می کردند و با صدایی گوش خراش و روح تراش هوسه می انداختند و یزله می رفتند و چه وضعی و چه افتضاحی که مسلمان نشنود کافر نبیند!

با دیدن این صحنه ها چنان متأثر و منقلب شدم که تفریح کلا زهر مارم شد!

در آن لحظات با خود می گفتم مردم خرمشهر حتی اگر به سبب فقدان حافظه تاریخی، تخلفها و خطاهاو اهمال های گذشته امثال اینها را فراموش کرده باشند با دیدن چنین صحنه هایی دیگر ابدا نباید در غیر صالح بودن اینها تردید کنند! چه رسد به اینکه آنها را اصلح هم بدانند و مجددا بدانها رأی بدهند!(هرچند شوربختانه بنا به نظرسنجی های موجود تا این لحظه کاندیدای صدرالاشاره در خرمشهر رتبه اول را داراست)

طی چند سالی که تا حدودی درگیر امور اجرایی شهری بوده ام برایم مسجل شده که عمده مشکلات شهرهای آبادان و خرمشهر ناشی از عمل نکردن نمایندگان به وظایف ذاتی خود و خصوصا عدم نظارت حداقلی بر ارگانهای اجرایی شهری و مؤاخذه بی تعارف آنهاست! لذا وقتی مردم رأی خود را می فروشند، طایفه ای رأی می دهند، رأی نمی دهند و یا با اهداف و اغراض سیاسی و حزبیِ صرف رأی می دهند، نباید انتظار بهبود اوضاع شهر را داشته باشند! نه تنها اوضاع شهر که اوضاع کشور نیز و این به واقع، معنای حقیقی "در رأس امور بودن مجلس" است!

بدبختانه بسیاری از نماینده های ما بیش از هر امری به دنبال منافع شخصی خود و اطرافیان خود بوده اند! بدیهی است از کسی که برای رأی آوردن، به هرگونه وسیله نامشروعی متوسل می شود نباید هم انتظاری بیش از این داشت! کسی که با رأی حرام به مجلس می رود فرقی با یک دزد حرام لقمه ندارد که صد مرتبه بدتر است و بالطبع نباید از وی توقع اصلاح امور داشت!

باید به آنان که رأی خود را منضم به شرافتشان می فروشند و به چنین افرادی رأی می دهند گفت؛ شما که به آینده خودتان، ما و شهرمان گند زده اید، لطفا زین پس خفه خون گرفته و راجع به مشکلات شهر، کشور و خصوصا اوضاع اقتصادی سخنی نگویید! چون کسانی را به مجلس فرستاده اید که بیشترین تبحرشان در کاسب کاری بوده و همانطور که اینجا و اکنون اینگونه رأی خریده و نماینده شده اند فردا و در مجلس هم آراء خود و شرافت نمایندگی شان را خواهند فروخت!

اینجاست که باید گفت؛ آری! مردم هم مقصرند!

پی نوشت:
عکس از خودم: خرمشهر ۱۳۹۴
https://www.instagram.com/p/BCYKluVgSZX