سَـــبیل

سَـــبیل؛ راهی است برای به اشتراک گذاشتن دغدغه ها و پرسشهای فکری، مذهبی، سیاسی و فرهنگی بنده، محمد دهداری.


۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خدمت» ثبت شده است

لشکر ظلم و فرصت درویشان

محمد دهداری، پنجشنبه، ۱۵ اسفند ۱۳۹۲، ۰۱:۴۴ ق.ظ، ۱ نظر

حضرت حافظ می فرماید:

روضه خلد برین خلوت درویشان است
مایه محتشمی خدمت درویشان است

دولتی را که نباشد غم از آسیب زوال
بی تکلف بشنو دولت درویشان است

از کران تا به کران لشکر ظلم است ولی
از ازل تا به ابد فرصت درویشان است

ای توانگر مفروش این همه نخوت که تو را
سر و زر در کنف همت درویشان است

گنج قارون که فرو می‌شود از قهر هنوز
خوانده باشی که هم از غیرت درویشان است
*این پست مخاطب خاص دارد.

قدرت هدف یا قدرت ابزار

محمد دهداری، جمعه، ۱۵ خرداد ۱۳۸۸، ۰۸:۱۵ ب.ظ، ۴ نظر

پرده اول؛ قدرت از جمله مفاهیمی است که دو وجه مثبت و منفی دارد. البته قدرت فی نفسه چیز بدی نیست و نمی توان گفت هر کس برای بدست آوردن آن تلاش کرد وجه منفی آن را در نظر داشته است. بلکه اگر به عنوان مثال فردی در خود توانایی مسولیت خاصی مانند ریاست جمهوری را ببیند ناگزیراز تلاش برای به دست آوردن قدرت است. چرا که مفهوم حکومت با مفهوم قدرت پیوند ذاتی دارد. شخص حاکم اگر قدرت نداشته باشد نمی تواند حکومت خود را اعمال نماید. ولی آنچه قدرت طلبی خوب را از قدرت طلبی بد متمایز می کند، نحوه نگرش فرد به این مقوله است. باید دید فرد به قدرت به عنوان هدف اصلی می نگرد و یا آنرا ابزاری می داند برای رسیدن به اهدافی والاتر و مهم تر. توضیح اینکه اگر نزد فردی قدرت، خود، هدف باشد برای رسید به آن به هر وسیله ای متوسل خواهد شد ولی اگر قدرت را برای این بخواهد که بتواند بواسطه آن به مردم خدمت کند،‌ جامعه خود را به تعالی برساند و رضایت خدا را جلب نماید مطمئنا برای رسیدن به این قدرت کاری نمی کند که خیانت به مردم جامعه اش باشد و مورد غضب خداوند. برای قضاوت در این باره لازم است در اعمال و رفتار افراد دقت کنیم و از گذشته شان قراینی بدست آوریم تا نحوه نگرششان به قدرت مشخص گردد.
پرده دوم؛ حال با در نظر گرفتن معیار فوق، برای تمیز قدرت طلبی بد از قدرت طلبی خوب باید دید نامزد های حال حاضر انتخابات ریاست جمهوری و سابقه آنها با کدام یک از دو نوع قدرت مذکور قرابت دارند. باید دید کسانی که در سابقه سیاسی خود برای رسیدن و ماندن در مسند قدرت به هر گونه باند بازی،‌ سیاست زدگی و نان قرض دادن به؛ و قرض گرفتن از جناح های تند روی سیاسی متوسل شده اند چه نسبتی با این دو دیدگاه دارند؟! بنظر نمی رسد سیاسیونی که در دوره حاکمیت جناحشان هیچ اعتراضی به هتک حرمتها و اهانت های هم حزبی هاشان به مقدسات دینی مردم نکردند،‌ قدرت را برای خدمت به مردم و رضای خدا بخواهند! کسانی که برای جلب آراء مردم به هر گونه دروغ گویی و عوام فریبی متوسل شده اند تا جایی که به تناقض گویی افتاده اند بعید است به جز قدرت برای هدفی دیگر، ارزش قائل باشند. هم آنها که دائما وعده هایی به مردم می دهند که اصلا جزو اختیارات آنها نیست. کسانی که برای چنگ انداختن به کرسی ریاست جمهوری خرج های صد ها میلیاردی می کنند و از مفسدان اقتصادی پول می گیرند و هیچ گاه هم جواب نداده اند که از کجا آورده اند؟ همان ها که به اذعان خودشان فرمایشات امام (ره) را فرع قضیه می دانند و حتما قدرت را اصل! همان افرادی که برای رئیس جمهور شدن از هیچ سیاه نمایی و تخریبی بر علیه دولت فعلی فروگذار نکرده اند و برای از میدان بدر کردن رقیب حتی با دشمنان خود و از آن بدتر با مافیای قدرت و ثروت ائتلاف نموده،‌ به زشت ترین و غیر اخلاقی ترین حربه های جنگ روانی متوسل شده اند تا دست آوردهای دولت را زیر سؤال ببرند.
آیا اینان با این عملکرد و این اخلاق سیاسی می توانند ادعا کنند که قدرت را نه برای قدرت بلکه برای خدمت می خواهند؟!
پرده سوم؛ از سوی دیگر در چهار سال گذشته که سکان قوه اجرایی کشور به دست آقای احمدی ن‍ژاد بوده،‌ وی با منش مدیریتی خاص خود و روشی که برای تعامل با جناح ها و جریانهای موافق و مخالف در عرصه داخلی و خارجی برای خود و دولت خود برگزیده است،‌ نشان داده، کسی نیست که اهداف عالیه اسلامی و انسانی خود را فدای شهوت قدرت طلبی نماید. اگر وی قدرت را هدف می دانست و نه ابزاری برای خدمت گزاری، هیچ گاه برنامه های اقتصادی بسیار سنگین و البته بسیار حیاتی مانند سهمیه بندی بنزین و طرح تحول اقتصادی و هدفمند کردن یارانه ها را اجرا نمی کرد. برنامه هایی که از سال ها قبل جزو وظایف دولتهایی بود که آمده اند و رفته اند ولی از ترس اینکه این برنامه ها رأیشان را کاهش دهد یا وجهه حزبشان را تنزل،‌ آنها را از دستور کار خارج کرده اند. اگر احمدی ن‍ژاد قدرت را اصل می دانست چرا باید بر سر مسئله هسته ای مقابل فشارهای طاقت فرسای داخلی و خارجی اینچنین مقاومت می کرد تا جایی که تصمیمات عقل مدارانه، دلسوزانه و در جهت منافع ملی او را کسانی که خود بهتر از هر کس به درستی آنها آگاهند، تندروی و بی تدبیری نام نهند؟! اگر او قدرت طلب بود چرا باید آنقدر در مقابل سهم خواهی ها و باج طلبی ها ایستادگی می کرد تا حتی هم فکرانش و حتی تر برخی دوستانش بر علیه او با جناح رقیب بر سر میز دولت ائتلافی بنشینند؟! اگر او به فکر حفظ قدرت بود چرا باید اینقدر به خودش و مهمتر از آن به کابینه و مدیرانش سخت می گرفت که حتی گاهی وزیران و یا استاندارانش رسما به کم آوردن خود در مقابل وی اذعان کرده و از او بخاطر پرکاری بیش از حد انتقاد نمایند! !
مخلَص کلام اینکه با تأمل در گفتار و رفتار سیاسی و مدیریتی احمدی ن‍ژاد به راحتی می توان فهمید برخلاف دیگران، وی به قدرت صرفا به دید یک وسیله می نگرد و نه یک هدف. وسیله ای برای جلب رضای خدا و خلقش.